شورای ملّی ایران ...


این نوشته را تقدیم می کنم به لاله هایی که از خون جوانان وطنمان ،دمیده اند

سخنی با  هم میهنان عضو شورای ملی ایران

با درود

همانطور که می دانید و  قبلا اعلام کرده بودم ؛ همکاری خود را  بعلت پاره ای مسائل و ادامه رفتارهای اشتباه و مغایر منافع ملی و میهنی برخی افراد درارکان شورای ملّی ،از زمان آغاز نشست تورنتو در روز 30 می 2014، ادامه نخواهم داد . دوستانی گله کردند که اسامی افراد خاطی باید گفته شود تا مسائل شفاف گردد و نیز در مورد سایر هموندان شورا اجحاف و سو تفاهمی پیش نیاید . لازم دیدم در این راستا و جهت آگاهی شما اعضای محترم و بخصوص اعضای مجمع پاریس ،مراتب ذیل را به اطلاع برسانم :

بارها از کمیته داوری درخواست نمودم تا به تخلفات افراد که مستندات آن ارسال شده است ،رسیدگی کنند متاسفانه ظاهرا اراده ای در کمیته داوری می باشد تا بر روی تخلفات برخی سرپوش بگذارد.( امیدوارم اعضای محترم کمیته داوری در مورد این ادعای من ،از خود دفاع کنند)

به استحضار اعضا و پشتیبانان شورای ملی ایران می رسانم ،علارغم اینکه  سه تن از این افراد قبلا و در تاریخ  8 آپریل 2014 از سوی اکثریت دفتر سیاسی به کمیته داوری معرفی شده بودند تا به تخلفاتشان رسیدگی شود ،ولی تا به این دقیقه و در حالی که چند روزی بیشتر به نشست تورنتو نمانده است ،نه تنها به تخلفات این افراد رسیدگی نشده است ،بلکه این روزها شاهد شو تبلیغاتی سه نفر از آنها در رسانه های تلویزیونی هستیم . 

پس ازعدم همکاری آقایان امیرحسین مهدی ایرایی و مازیارقویدل و نیز خانم رویا عراقی با اینجانب بعنوان مسئول هماهنگی که بعلت عدم اعتماد اکثریت دفتر سیاسی به رفیق پر حاشیه شان آقای گمنامیان!که فرد مورد نظر این گروه برای مسئولیت هماهنگی در نظر گرفته شده بود و واگذاری این مسئولیت به اینجانب از سوی دفتر سیاسی درتاریخ 10 مارس 2014 ؛ تخریبها و توهینها و بی اخلاقی ها از سوی این افراد شروع شد و با ماموریت دادن به فردی مشکوک بنام رضا رحیمی که ظاهرا عضو کمیسیون روابط عمومی تحت نظر گمنامیان می باشد ،و با در اختیار وی قرار دادن برخی اسناد داخلی و خصوصی ،از جمله تصویر گفتگوی خصوصی اینجانب با خانم عراقی که حاوی انتقاداتی از عملکرد شورا و شخص شاهزاده از سوی من بوده و البته نوشته های خانم عراقی حذف شده بود ؛ جهت انتشار برعلیه من ، بعنوان توهین اینجانب به شاهزاده و ...در فضای مجازی ، و انگ و افترا و توهین از سوی مخاطبانشان ، این بی اخلاقی ها ادامه یافت .


شایان ذکر است که چرایی عدم همکاری این افراد را با اینجانب ،می توانیداز محتوای متن نامه اول من به کمیسیونها پس از دریافت حکم مسئولیت هماهنگی از دفتر سیاسی ، به شرح ذیل مشاهده نمائید(( موارد داخل پارانتز جهت اطلاع بیشتر شما در اینجا اضافه شده است و در متن اصلی موجود نمی باشد )) : :

___________________________________

دبیرخانه محترم



با درود



پیرو موافقت رئیس محترم دفتر سیاسی، جناب زاهدی ،مبنی بر حضور اینجانب در جلسه



آتی دفتر جهت هماهنگی های لازم ،خواهشمند است مراتب ذیل را به اطلاع روسای



محترم کمیسیونها برسانید :



الف :تهیه و ارسال لیست افراد حاضرو فعال عضو در کمیسیونها و ایمیل ارتباط با



آنها

((بعنوان مسئول هماهنگی حق داشتم تا بدانم کمیسیونها واقعا دارای اعضای فعال هستند ،یا اینکه تنها با حضور افرادی کمتر از انگشتان یک دست ، تشکیل شده و از چرایی جلوگیری از حضور دیگر افراد متقاضی برای حضور در کمیسیونها که بارها از طریق اینجانب پیگیری شده بود ،آگاه گردم))

ب : تهیه و ارسال لیست پروژه های اتمامی در کمیسیونها و لیست پروژه های در دست



اقدام

((براساس شرح وظایف مسئول هماهنگی مصوبه دفتر سیاسی ، اینجانب باید پروژه ها را دسته بندی و بصورت بلند مدت و کوتاه مدت جهت اجرا در اختیار کمیسیونها قرار می دادم))

ج: تهیه و ارسال لیست پیشنهادات و درخواست ها از دفتر سیاسی که تا به امروز



ترتیب اثر داده نشده است ،بهمراه تاریخ ارسال درخواست و پیشنهاد

((بارها از سوی اعضای شورا این ایراد گرفته می شد که دفتر سیاسی پاسخگوی سئوالات و تماسها نیست و از آنجایی که مسئول هماهنگی ،بر اساس شرح وظایف بعنوان پل ارتباطی و مسئول پیگیری مصوبه ها و پیشنهادها در دفتر سیاسی بود ،بایستی از این موارد آگاه می بودم تا اقدام در خور انجام دهم))

شایان ذکر است جهت تدوین برنامه کوتاه مدت و بلند مدت ،نیاز به اولویت بندی



پروژه های پیشنهادی می باشد که امید است روسای کمیسیونها ضمن ارسال لیست پروژه



های در دست انجام ؛ آنها را اولویت بندی نموده و زمان مورد نیاز برای اتمام



آنها را نیز ذکر نمایند .







درخواست ویژه از کمیسون مالی :







با توجه به نزدیکی زمان نشست دوم شورای ملی ایران و نیاز به برنامه ریزی های



تدارکاتی برای این مهم ، خواهشمند است در اسرع وقت بیلان مالی شورای ملی ایران



را از روز نخست تشکیل تا به امروز،با ذکر جزئیات و برای آگاهی تک تک اعضای



شورای عالی و دفتر سیاسی ،در اختیار آنان قرار داده و راهکارهای مورد نظر خود



را برای تامین بودجه برگزاری نشست دوم ،جهت پیگیری اینجانب جهت بررسی و



موافقت دفتر سیاسی ،ارسال نمایند .

((موضوع مهمی که همیشه مورد سئوال بسیارانی بوده و به یکی از نقاط ضعف شورا تبدیل شده است ،عدم ارائه بیلان مالی شفاف و مستند از هزینه ها و چرخش مالی آن بوده است که بعنوان مسئول هماهنگی و اینکه بتوانیم شرایط را برای اعتماد مجدد افراد جهت کمک مالی مجدد به شورا ایجاد کنیم ؛درخواست ارائه اطلاعات در این زمینه نمودم که ظاهرا به مذاق برخی افراد خوش نیامد! ))

بدیهی است موضوع دریافت حق عضویت تاکیدی از سوی آقای پیرزاده در جلسه هماهنگی



،پس از مشخص شدن نام اعضای کمیسیونهای مختلف و راهکارهای مالی مناسب برای جذب



آن ،در اولویت اول پیگیری پروژه های مالی در کمیسیون مربوطه قرار خواهد گرفت .



همایون نادری فر



مسئول هماهنگی شورای ملی ایران

 13 مارس 2014


رونوشت به اعضای محترم دفتر سیاسی و سخنگوی محترم



مهم : لطفا از مسئولین کمیسیونها خواسته شود تا ظرف 24 ساعت آینده ،اطلاعات



درخواستی را در اختیار دبیرخانه قرار دهند تا دبیرخانه نیز به اینجانب ارسال



نماید

_______________________________

پس ازاین درخواست از کمیسیونها  وآغاز تخربیها و بی اخلاقی هایی که از سوی این افراد انجام گرفت و توسط  نفر دیگری خارج از ارکان ،شروع به تخریب و توهین نمودند  ،شفاها از اعضای دفتر سیاسی و کمیسیون درخواست نمودم تا متخلفان شناسایی و با آنها برخورد شود.

پس از گذشت نزدیک به یک ماه ، و در خواستهای مکرر برای رسیدگی به موضوع و اعاده حیثیت اینجانب ،در نهایت بار دیگر و کتبا درخواست رسیدگی به تخلفات 4  نفر از این افراد را نمودم  و مستندات را نیز در اختیار کمیسیون داوری قرار دادم :

نامه درخواست رسیدگی به تخلفات این افراد بدین شرح است :

____________________________________

با درود

....برایم بسیار جالب است که افراد خاطی و کسانی که جهت رسیدگی به خلافهایشان به کمیته داوری معرفی شده اند ،اینگونه در صدد تبری جویی از اشتباهات و رفتارهای غیر اخلاقی خود هستند...



 بخصوص پس از اینکه به عنوان مسئول هماهنگی معرفی شدم و از بازیها و مشکلات شماها در درون خودتان خبر نداشتم و شما همه عقده های خود را بر سر من خالی کردید . ولی باز تکرار می کنم تا معلوم نشدن شخص خاطی و منتشر کننده اسناد شورا و برخورد مناسب با ایشان و همکارانش در زمینه انتشار این موضوع ،ساکت نخواهم نشست و انتظار دارم این مسئله قبل از نشست کانادا حل شود وگرنه سکوت را خواهم شکست و از حیثیت و اعتبار خودم که همانا حق و حقوق رای دهندگان به بنده می باشد ، دفاع خواهم نمود .



ضمنا پیرو درخواست قبلی از کمیته داوری در مورد رسیدگی به تخلفات افراد به طور مشخص در مورد رفتارها با شخص خودم ،اسامی افراد را جهت رسیدگی موضوع قبل از نشست شورا در تورنتو اعلام میکنم و منتظر دعوت کمیته داوری به جلسه داوری هستم .



1 - بانو عراقی - به خاطر سو استفاده از مکاتبات خصوصی و گرفتن اسکرین شات و حذف نوشته های خودشان و ارسال آن به اعضا جهت تشویش اذهان نسبت به اینجانب



2 - آقای قویدل - بابت توهین ها و انگ هایی که در جلسه معارفه و با حضور برخی اعضای دفتر سیاسی و شورای عالی ،بدون ارائه سند انجام دادند .



 3 - آقای ایرایی - بابت مطرح کردن موضوع کذب توهین اینجانب به شاهزاده رضا پهلوی در فضای عمومی ،بدون ارائه سند و ایجاد سو تفاهم میان دوستان



4 - فرد مجهول الهویه ای که اسناد داخلی شورا و بخصوص سند خانم عراقی را در اختیار آقای رضا رحیمی از کمیسیون روابز(روابط) عمومی قرار داده است .



5 - رضا رحیمی ، فردی که اسکرین شات مکالمه خصوصی اینجانب با خانم عراقی را در فضای عمومی منتشر کرده است .



با سپاس



همایون نادری فر

 31اردیبهشت 1393

_________________________________



در نهایت مسائل فوق باعث گردید علارغم میل باطنی و تنها بعلت تعهدی که به رای دهندگان داشتم و نیز عهدی که با شما و بخصوص جوانان عضو تیمهای مبارزاتی در داخل کشور، در روز ابتدای ورود به این پروسه بسته بودم  ، تنها برای روشن شدن گوشه ای از رفتارهای غیر حرفه ای و کودکانه برخی افراد در پروسه ای که نام ملّی را با خود به یدک می کشد ؛ مجبور به توضیحاتی شوم که تلخی آن ، تنها با اصلاح امور شورا و ورود افراد صالح و متخصص و میهن دوست درادامه راه ،از بین خواهد رفت .



می دانم که این نوشته من مورد سوءاستفاده دشمنان ایران و آزادی آن نیز قرار خواهد گرفت ،ولیکن ،مصلحت اندیشی و سکوت بی حاصل را بزرگترین خیانت به مردم و میهنم می دانم و فریاد می زنم : هم میهنان ، حق گرفتنی است و نه دادنی! و نیز ممکن است همانطور که در اپوزیسیون هزار رنگ خارج از کشور مد شده است ، به مزدوری و ... متهم شوم . البته با افتخار اعلام میکنم که به قول قهرمان ملّی ایران ستارخان : اگر مزدور هم باشیم مزدور مردم ایران هستیم و آن هم از نوع بی جیره و مواجب ! و نیز می دانم که از سوی افراد ذکر شده ،محکوم به غیبت در جلسات خواهم شد که خودشان و اعضای محترم دفتر سیاسی خوب می دانند که علت غیبتهای من در دو ماه ابتدایی شروع به کار شورا ،چه بوده است !

همچنین به اطلاع تک تک دوستان و پشتیبانانی که بارها تماس گرفتند و از علت سکوت در برابر اشتباهات و کاستی ها پرسیدند ،می رسانم : هیچ گاه در برابر ناحق و رفتارهای غلط و اشتباهات فاحش و غیر قابل چشم پوشی ساکت نبودم و تمام مکاتباتم در این مورد در بایگانی موجود است و روزی در صورت نیاز و درخواست  به پیشگاه مردم عرضه خواهد شد . حال چه اراده ای در پس  این عدم توجه به اصلاح مسیر و اصرار بر ادامه روند پر اشتباه را داشت ،مطمئنا در آینده معلوم خواهد شد و مورد قضاوت ایرانیان آگاه قرار خواهد گرفت.

سه روز دیگر تا پایان مسئولیتم بعنوان عضو شورای عالی باقی مانده است  ،بار دیگر از این فرصت استفاده می کنم و با سربلندی اعلام میکنم ، تمام تلاشم ارج نهادن به اعتمادی بود که بر من روا داشته بودید .

حمایت قاطع خودم را از تفکرات ارائه شده و گفته های شاهزاده رضا پهلوی اعلام می دارم و امیدوارم ایشان با حس مسئولیت بیشتری که خواسته و ناخواسته ،تاریخ ایران بر دوششان گذاشته است ،گام های بلند تر و پر قدرتی را در جهت نجات میهن بردارند و در قبال ویرانی کشور توسط رژیم ولایت فقیه  و گذشت زمان ،بیشتر احساس مسئولیت نمایند .

توصیه ای دوستانه به شرکت کنندگان و پشتیبانان منشور شورای ملی ایران با توجه به تجربیات دو سال گذشته بعنوان عضو در کمیته موقت هماهنگی برای تشکیل شورای ملی ایران تا  منتخب اول شورای عالی در شورای ملی ایران دارم  :

الف : کسانی برای  انتخاب شدن در ارکان شورا نامزد شوند که وقت کافی برای مبارزه و حضور موثر در کارزار را داشته باشند و به این مسئولیت بعنوان اولویت اول کاری نگاه کنند نه بعنوان مکانی جهت شهرت طلبی و نام آوری !
ب : اشخاصی را انتخاب کنید که دارای تخصص و تجربه کافی در مورد کار تشکیلاتی از نوع سیاسی آن باشند . تجربه نشان داد که عدم آشنایی بیشتر هموندان با کار تشکیلاتی ،باعث بسیاری از نا کارآمدی ها و اشتباهات فاحش گردید .
ج : از کسانی در شورای عالی و دفتر سیاسی، که در طول یک سال گذشته ،دافعه شان ،بیش از جاذبه بوده است  ،عاجزانه تقاضا می کنم ،اگر به ایران و مردم ایران می اندیشند و هدف های ذکر شده در منشور برایشان مهم است  ،از حضور در ارکان شورا خود داری کنند و برای نشان دادن حس میهن پرستی خود ، به همکاری نزدیک و موثر با شورا ،بسنده نمایند .
د: حضور شاهزاده رضا پهلوی بعنوان سخنگو در یک سال گذشته ،نشان داد که این مسئولیت بیشتر حالت نمادین داشته و ایشان حضور ملموسی در عملکرد سیاسی شورا نداشتند . ادامه این روند و پذیرش این نقش از سوی ایشان ،این تفکر را در ما پر رنگ خواهد کرد ،که رضاپهلوی ،بعنوان پاک ترین و قابل اعتماد ترین فرد در اپوزیسیون ، ازپذیرش نقش رهبری مبارزات که مورد درخواست بسیارانی از داخل و خارج از کشور است ،سر باز زده و بنا به دلایلی و یا تحت  فشارهایی از سوی دست های پنهان !این فرصت تاریخی را از ایران می گیرد . لذا از شرکت کنندگان در نشست تورنتو تقاضا می کنم با اصرار بر تغییر اساسنامه شورای ملّی ایران  ،ایشان را مجاب به پذیرش نقش دبیر کلی و یا ریاست شورای ملّی ایران نمایند و به هیچ وجه با ادامه سخنگویی ایشان موافقت ننمایند .
ه : و در نهایت سخنی دارم با کسانی که تجربه طولانی در مبارزه با رژیم دارند و امروز با شک و تردید به حرکتهای آزادی طلبانه در داخل و خارج از کشور نگاه می کنند .هم میهنان خوبم و پیران سیاست ، 35 سال فضای مسموم بی اعتمادی ،حاصل و دست آورد رژیمی است که یکی از شگردهایش در ادامه حیات خود ،اجرای تاکتیک تفرقه بیانداز و حکومت کن ،می باشد . بیائید و وارد کارزار شوید و برای یک بار هم شده ،از چپ و راست ،به یکدیگر اعتماد کنید و حول محورهای مشترک و نام نامی ایران ، برای مبارزه نهایی و هدفمند با رژیم فاسد جمهوری اسلامی ،متحد گردید و ایران و ایرانی را از این پرتگاه حقارت و فروپاشی نجات دهید .
بگذارید تاریخ از تک تک شما به خوبی یاد کند .
بی تفاوت نباشیم و به این مهم بیاندیشیم که : گاهی وقتها ،خیلی زود دیر می شود .
همایون نادری فر
21می 2014


چرا می توان به محمد نوری زاد و تغییرات فکری اساسی وی اعتماد کرد ؟!


چند جمله ای در مورد آقای محمد نوری زاد و اینکه خیلی ها در مورد ایشان با بی اعتمادی رفتار می کنند و گاه دستگیر نشدن و برخورد نکردن با وی را بعلت ساختگی بودن ماجرای وی می دانند
:

" نوریزاد با توجه به ارتباطاتی که در داخل نظام دارد، هزینه سرکوبش برای نظام سنگین می باشد ، افشاگری هایش برای نظام هزینه ساز بوده ، ولی سرکوبش سنگین تر و پر هزینه تر، مخصوصا که باعث ریزش در بدنه نظام هم می شود، همانطوریکه موسوی باعث ریزش خودش و خیلی از دیگران شد.
از طرف دیگر، نوریزاد کاری میکند که نقطه ضعف امروز مردم ایران است، تقریبا همه میدانند که فساد و رذالت ، تباهی و تعفن، سرتاپای این نظام را فراگرفته، اما تقریبا کسی را یارای جسارت برای اعتراض و حق خواهی نیست، از پشت پنجره فیسبوک، خیلی ها پهلوان هستند و البته خیلی ها هم نیستند، اما چند نفر می توانند در مقابل وزارت اطلاعات قدم بزنند؟ فراموش نکنیم که نوریزاد این کار را می کند.
موضوع دیگری هم هست که لازم می دانم بطور خلاصه و تیتر وار به آن اشاره کنم تا کنشگران سیاسی و اجتماعی بتوانند از زاویه دقیقتر به موضوع بنگرند : در سال 1355، محمد رضا شاه بنا به دلایل داخلی و خارجی، تصمیم گرفت فضا را مدیریت شده، باز کند، وی هویدا را دستگیر کرد، ارتشبد نصیری که از زمان , 28 مرداد ، رفیق نزدیک شاه بود، دستگیر شد ، داریوش همایون دستگیر شد ، جعفریان و کلی از نمایندگان مجلس ، شروع کردند به انتقاد های سازمان یافته و مدیریت شده ، اما ناگهان اختیار مدیریت شاه بنا به دلایلی ناشناخته « شاید هم نتایج کنفرانس گوادلوپ و ...» از دست شاه خارج شد.
امروزبرخی اتفاقات یادآور ورود محمد رضا شاه پهلوی به فاز اصلاحات مدیریت شده است! « امیدوارم بر من خرده گرفته نشود چون قیاس حکومتهای قبل و کنونی ،در حقیقت قیاس مع الفارغ است و تنها در حیطه مدیریت بحران به نوع کنش حکومتها و تشابه آنها اشاره می کنم » مسلما نظام ولایی و اسلامی هم امروز وارد چنین فازی شده است ، ورود به این فاز، شاخص جالبی را به ما نشان می دهد، نظام ولایی سعی خواهد کرد که مانند نظام سابق، مدیریت کند، و تجربیات شاه را نیز بهمراه دارد و از آن هم عبرت گرفته، اینجاست که اپوزیسیون و نظام وارد یک صحنه نبرد نامرئی می شوند، اپوزیسیون باید ، به هر ترفندی که شده، ابتکار مدیریت اصلاحات را خنثی کند.
و نیز بدانیم که نظام هیچگونه خدشه ای بر این اصلاحات مدریت شده را بر نمی تابد ، غوغاسالاری بر علیه سخنان مهندس موسوی که از زبان دخترش زهرا در روزهای اخیر افشا شد، « در مورد اعتراض به سو استفاده از نام ایشان توسط اصلاح طلبان حکومتی و دولتی و نیز اعلام نا امیدی از هاشمی و خاتمی و روحانی و ...» موید همین نظر است.
در چند روز گذشته دیدیم که ، کل نظام شامل همه جناح ها از اصولگرا تا اصلاح طلب ، سخنان اخیر موسوی را ;که از سوی عزیزانی از زندانیان جنبش سبز نقل شده بود   از زبان دختر ایشان ،نرگس موسوی   کوبیدند، چرا؟ زیرا که بر روند اصلاحات مدیریت و کنترل شده ، خدشه وارد می کرد، حال دوستان و هموطنانی که با شک و تردید به رفتارهای آقای نوری زاد محمد نوری زادخیلی روی اینکه چرا نوریزاد را نمیگیرند، و قابل اعتماد است یا نه ،تمرکز نکنید و بدبین نباشید ، چیزی که شخصا در حرفای آقای نوریزاد امروز می بینم، صداقت است، ولی شاید من هم اشتباه میکنم، باید به صحنه اصلی نبرد برگشت، آنجاست که سرنوشت همه رقم خواهد خورد، آنجا باید دید که در ترفند ما بر علیه قدرت مدیریت و کنترل اصلاحات از طرف حکومت،محمد نوریزاد در کجا قرار دارد؟!!"
همایون نادری فر
 4خرداد 2014
پ.ن
یک- این گفتمان و نوشتار نتیجه و ماحصل گفتگو با تعدادی از فعالان و کنشگران با تجربه و متخصص در امور سیاسی و اجتماعی در داخل و خارج از کشور بوده و می تواند بعنوان فرضیه ای پخته و نزدیک به اثبات مطرح و مورد توجه قرار گیرد
.
دو - بار دیگر همانطور که در متن اشاره کردم ،استفاده از تاریخ سیاسی و قیاس برخی موارد ،تنها برای روشن شدن مسئله بوده و امیدوارم دستاویزی دیگر در دست برخی کوتوله های سیاسی وافراد مغرض و کم شعور، برای متهم کردن اینجانب به توهین به شاه فقید و ... نباشد .

جنبش سبز برانداز زنده است ... پیش بسوی انقلاب سبز



در روزهای پر التهاب خرداد 88 ، پس از سالها سکوت و بی عملی ، قدرت خود را به رخ حاکمان زر و زور نشان دادیم و دیکتاتور را به گریه واداشتیم
.

جنبش سبز در اصل ماهیتی براندازانه دارد و اصلاح طلبان در طول 5 سال گذشته تلاش کردند که آن را به تملک خود درآورند و از آن بعنوان حرکتی اصلاحی برای تلطیف چهره خشن نظام ،سو استفاده کنند .

همه کسانی که در جریان خیزش و حرکتهای خیابانی بخصوص در تهران بودند ،شاهد شعارها و حرکات ساختار شکنانه از سوی اکثریت حاضرین بودند و این حرکت در صورت تداوم ،می رفت که نظام را با بزرگترین چالش حیات در طول 30 سال گذشته روبرو سازد .

متاسفانه عملکرد مصلحت اندیشانه محصورین ،بخصوص آقای موسوی در آن مقطع باعث شد که جنبش به دست اصلاح طلبان حکومتی بیافتد و جنبش اعتراضی که رنگ سبز براندازی به خود گرفته بود ،از مسیر خود منحرف و در نهایت در نطفه خفه شود .

و در این راه نیز گروهی از اپوزیسیون سطحی نگر خارج از کشور نیز ،ندانسته آب در آسیاب ،اصلاح طلبان ریختند و به مخالفت خود با جنبش سبز ،به خاطر شروع آن به خاطر حضور آقای موسوی بعنوان یکی از حاضرین در دایره حکومت و حتی به خاطر رنگ سبز که بعنوان نماد اسلامی نیز استفاده می گردد ،پرداختند ؛ غافل از اینکه رنگ سبز جنبش ،می توانست نماد سبز گرفته شده از پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان میهنمان باشد و از آن شادابی در مبارزات آزادیخواهانه بصورت نافرمانی مدنی و بدور از خشونت ،به مشام برسد ! حتی استفاده شاهزاده رضا پهلوی بعنوان مهمترین رهبر اپوزیسیون در خارج از کشور، از رنگ سبز بعنوان دستبند و پیراهن و کراوات نیز در آن روزها ،نتوانست برخی افراد به ظاهراپوزیسیون و طرفدار ایشان را مجاب به همراهی با این حرکت کند !

امروز با توجه به گفتارهای اخیرآقای موسوی درمخالفت از سو استفاده های اصلاح طلبان از نام ایشان در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و اظهار نا امیدی از هاشمی و خاتمی و روحانی و نیز شواهد قوی موجود در مورد احتمال گذر ایشان از نظام ؛ شایسته است که مبارزین در راستای سرنگونی نظام فاسد ،بار دیگر در جهت بدست گرفتن پرچم سبز "انقلاب سبز" تلاش کرده و این جنبش به انحراف کشیده شده توسط اصلاح طلبان با رهبریت مثلث تزویر و فریب ( هاشمی ،خاتمی ، روحانی )را به مسیر اصلی خود باز گردانند .

پاینده ایران و ایرانی آگاه
همایون نادری فر
 1 خرداد 1393 خورشیدی