شاهزاده رضا پهلوی را در راه آزادی ایران تنها نخواهیم گذاشت




هم میهنان خوبم:

در آستانه تشکیل شورای ملی ایران ، با توجه به محبوبیت روز افزون شاهزاده رضا پهلوی و طرفداری اکثریت آزادیخواهان خارج و داخل ایران، از عملکرد و سیاست در پیش گرفته ایشان ، این روزها شاهد حجم بالای حملات از سوی جمهوری اسلامی ، اصلاح طلبان حکومتی و اشخاص معلوم الحال هستیم .

لازم است ضمن پرهیز از هر گونه برخورد احساسی و عکس العملی که باعث سو استفاده ،فرصت طلبان شود ، با ادبیات در خور یک "طرفدار دمکراسی" و با سیاست راهبردی "جذب مخالف "، پای در این میدان بگذاریم و فراموش نکنیم که دفاع نادرست بسیار بدتر و مضرتر از حمله مخالفین خواهد بود.

به امید اینکه مردم ایران با چشم و گوشی باز ، مطالب را دنبال کنند و خود در مورد افراد و گروهها و عملکرد و سخنان آنها قضاوت کنند و خود را برای همراهی و حمایت از شورای ملی آماده سازند.

پاینده ایران و ملت ایران

همایون نادری فر

30/6/2012

اعتراض به حکومت بصورت تحریم خرید کالا ، آری یا نه ؟




موضوع تحریم خرید اجناسی در ایران که این روزها با سو مدیریت حاکمان ، مشمول افزایش قیمت سرسام آوری شده اند ، چند روزی است که موضوع بحث موافقین و مخالفین طرح قرار گرفته است .

انعکاس این طرح در فضای مجازی و صفحات فیس بوک و همچنین در سایتهای خبری، رسانه های صوتی و تصویری و مهمتر از همه پخش گسترده آن بصورت پیام کوتاه در تلفن همراه ، نشان از قابلیت این موضوع برای تجزیه و تحلیل و بحث دارد .

در ابتدا نگاهی به نظرات مخالفین با موضوع می اندازیم. بیشترین مخالفتها از سوی افرادی شده است که این حرکت را حرکتی مشکوک قلمداد کرده و آن را در راستای کمک به کاهش فشار به حکومت ، برای جبران کمبودها دانسته اند . گروهی دیگر زیان این عمل را در ضربه خوردن به تولید کننده دانسته و حکومت را از این زیان مبرا فرض می کنند . گروهی دیگر با نگاه به اوضاع جامعه و مشکلات مردم در امر معاش و تهیه حداقل مایحتاج خوراکی خود ، منع مردم از خرید کالاهای اساسی و مورد نیاز روزانه را ، مضحک فرض کرده و این برنامه را از از طرف افراد ی که دغدغه گرسنگی ندارند و مرفه هستند ، می دانند .

پرداختن به موضوعات مطرح شده فوق ، جدای از چرایی این دیدگاهها به مسئله، به نظر می رسد ، در خوشبینانه ترین حالت ، اختلاف سلیقه در تاکتیکهای مبارزه را نشان می دهد و در بدبینانه ترین حالت نیز، نشان از جو بی اعتمادی و تفرقه ای است که جمهوری اسلامی ، سه دهه برای ایجاد آن تلاش کرده است و باعث شده تا افرادی در جامعه، اتفاقات را از دیدگاه دایی جان ناپلئونی بررسی کنند و حکومت را به نوعی در آن دخیل بدانند .

در این کوتاه سخن ، سعی میکنم تا بطور خلاصه دیدگاه خودم را در مورد این مطلب و مسائل مشابه آن که احتمالا در روزهای آینده ، مشابه آن را بسیار خواهیم دید ، بیان کنم .

درراه مبارزه ،همیشه روشهای متفاوتی در پیش رو داریم ، و رهبری موفق یک مبارزه ، یعنی پیدا کردن بهترین روشها برای رسیدن به هدف ، آنهم با کمترین آسیب و زیان . در کنار این تاکتیک اصلی بایستی بتوانیم ، با اتخاذ ریزتاکتیکهای گوناگون ، دشمن را سردر گم کرده ، بطوریکه برای مقابله با این تاکتیکها ، مجبور به صرف انرژی بیشترشده و در نهایت خستگی و عصبیت آن منجر به تصمیمات غلطی شود ، که بایستی نهایت بهره را از این موضوع کسب کرد . در این شرایط است که می توان ضربه اصلی و نهایی را بر پیکر دشمن سردر گم وارد کرد .

نکته ای که بارها و بارها باید در راه مبارزه و یک جنگ ، به آن اشاره کرد ، همانطور که در بالا گفته شد ، استفاده از اشتباهات و خطاهای دشمن است ، واین یکی از راههای پیروزی سریع و رسیدن به هدف ، در علم مدیریت استراتژیک می باشد .

متاسفانه تا به امروزاکثرا ابتکار عمل در دست جمهوری اسلامی بوده و اپوزیسیون و مخالفان در مقابل عملکرد نظام ، صرفا واکنش نشان داده اند و خود کنشگر و آغازگر نبوده اند . در حالیکه اپوزیسیون بایستی راههای عملی برای به چالش کشیدن حکومت، تدوین کند و در حقیقت ، حکومت را مجبور به واکنش در مقابل این حرکتها کرده و از اشتباهات آن نیز نهایت سود را ببرد . حتی همانطور که می دانید ، نتیجه حرکتهای کنشگرانه انگشت شماری که در طول این سه دهه بر علیه حکومت انجام گرفته ، وچگونگی واکنشها ی جمهوری اسلامی ، خود نشانگر مدیریت ضعیف و سراسر اشتباه نظام بوده که در صورت تداوم این حرکتها ، مطمئنن ،کنترل وضعیت از دست حکومت خارج می شد ، و ابتکار عمل به دست مخالفین می افتاد که متاسفانه به علل مختلف جلوی ادامه این حرکتها گرفته شد! بعنوان مثال بارز، مهمترین آن را می توان در اعتراضات بعد از خرداد 88 جستجو کرد .

از دیدگاه دیگر ، حتی اگر حکومت و دولت منتصب آن نیز در این کار به نوعی دخیل باشند و یا آن را برنامه ریزی کرده باشند ، بایستی آن را جزو اشتباهات حکومت دانست و از هر دعوتی که باعث ایجاد همبستگی و تمرین کار جمعی، در جامعه درگیر با آفت تفرقه ،شود، استقبال کرد .

البته نگارنده در مورد مسائلی که باعث همبستگی و اتحاد ملی می شود ، اعتقاد به اشتباه این حکومت ندارد ، چرا که جمهوری اسلامی با توجه به داشتن مشاورین ارشد دوره دیده در جاهایی که بهتر از من می دانید ، هیچوقت دچارچنین اشتباهی ، حداقل در این زمینه مهم و حساس نمیشود که نا خواسته به نوعی کمک به همبستگی و اتحاد کرده باشد .

فراموش نکنیم که بیشترین ترس جمهوری اسلامی همواره اتحاد و همبستگی در میان اقشار مردم و اپوزیسیون بوده و بارها و بارها با سیاستهایی که در پیش گرفته و هزینه های کلانی که در این راه صرف کرده ، این مهم را ثابت نموده است .

در نهایت آن چه که باید مورد توجه عموم ملت ایران قرار گیرد ، نتیجه یک طرح وبرنامه وعمل به آن و میزان سود و زیان آن برای کشور و ملت می باشد ، که به نظر شخص من ، سود این ماجرا و دعوت به کار جمعی در امر تحریم خرید کالاها ، جدا از ضربه اقتصادی به سیستم اقتصادی تحمیلی حکومت به مردم ، به عنوان یک تمرین برای جامعه ای که از سوی حکومت ، همیشه تشویق به بی اعتمادی و تفرقه بوده ، بیشتر از زیان احتمالی آن می باشد و بخصوص که در روزهای آینده با تشکیل شورای ملی ، نیاز به سازماندهی همه این اعتراضات و اعتصابات خواهد بود و مردم با آمادگی بیشتر، وارد این کارزار نهایی خواهند شد .

پاینده ایران و ملت ایران

همایون نادری فر

4 تیرماه 1391 خورشیدی

24 ژوئن 2012 میلادی

دانلود : کتاب نافرمانی مدنی



دوستان عزیز برای دانلود فایل پی دی اف کتاب نافرمانی مدنی ، اثر دیوید هانری ثورو بر روی عکس کلیک کنید

مبارزات بی خشونت پر اثر ترین روشهای زمین زدن حکومتهای بیرحم است .

متاسفانه بدلیل نهادینه شدن خشونت در ذات مردم کشورما که ثمره چند دهه حکومت اسلامی است !، درک مسئله برای عده ای از هموطنان کمی سخت است .


شایان ذکر است ، با این روشها پینوشه بزیر کشیده شد، حکومت نظامی در آرژانتین خلع شدو مردم تحت یوغ بلوک شرق آزاد شدند .

مهمترین خاصیت روشهای مبارزات مدنی ایجاد شور و امید ویکدلی وهمکاری وهمفکریست......

تصمیم برای آینده ایران ، ریزبینی می طلبد



" ميخي افتاد،

بخاطرميخي نعلي افتاد،

بخاطرنعلي اسب افتاد،

بخاطراسبي سواري افتاد،

بخاطرسواري جنگي شكست خورد،

بخاطرشكستي مملكتي نابودشد،

وهمه ي اينهابخاطركسي بودكه ميخ راخوب نكوبيده بود."

اين واقعيت جامعه است

تصمیم گیری در مورد آینده ایران ، ریزبینی های خاص خود را می طلبد. امروز شاید هر سخنی که از زبان ما بیرون می آید و یا هر واژه ای که در جایی نوشته می شود ، آن اهمیت واقعی خود را نشان ندهد ، ولیکن رویدادها در روزهای آینده ، چرایی تاکید بر روی برخی واژه ها و سخنان را نشان خواهد داد .

همایون نادری فر
20 ژوئن 2012

ندا.....



یادمان باشد :

ندا با چشمانی باز زندگی را وداع گفت....

با چشمان بسته ، زندگی نکنیم.....

30 خرداد 1391 سومین سالگرد وداع جاوید نام ندا آقا سلطان
یادش گرامی
همایون نادری فر

ما را به سکوت دعوت نکنید




سالهاست که ماه خرداد ، خبرسازترین ماه در تاریخ معاصر ایران نام گرفته است . از سال 76 که محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری بر رقیب اصولگرای خود پیروز شد، تا به امروز، بیشتر تاریخ سازان خرداد ماه،یا در حبس و تبعید هستند و یا جاوید نام گشته اند و محصول این دوران جمله ای است که همگی کم و بیش با آن آشنا هستیم :« ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم»

نقطه عطف ماههای خرداد در چند سال گذشته ، آغازاعتراضات پر حجم مردمی، به عملکرد حکومت در انتخابات خرداد سال 88 و نادیده گرفتن آرای مردم و تمکین نکردن به خواسته حداقلی مردم در این برهه زمانی بود که با شعار «رای من کو؟» آغاز شد و در روزها و ماههای بعد با شعارهای ساختار شکن و براندازانه چون «مرگ بر دیکتاتور» و « مرگ بر اصل ولایت فقیه» ادامه یافت .

در این سه سالی که از روزهای پر حادثه و خونین خرداد 88 می گذرد و با توجه به مشخص شدن خواسته های اکثریت مردمی ،مبنی بر کنار رفتن نظام نامشروع جمهوری اسلامی ، جای تعجب است که افراد و گروههایی، هنوز در محیط بسته فکری خود، باقی مانده اند و همه خواسته مردم را طی این چند سال صرفا در کناره گیری دولت کودتا تعریف کرده و همه تلاش خود را برای تاکید بر خروج رهبرانشان از حبس خانگی و اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ،بکار می گیرند .

شورای هماهنگی راه سبز امید که به درستی از سوی یکی از دوستان ،شورای ناهماهنگ نا امیدی خوانده شده بود ، دو سالی است که سعی دارد خود را نماینده طیف معترض مردم و جنبش سبز معرفی کند و گاه گداری با صدور بیانیه ای ،آنها را به اعتراض ،آنهم بصورت سکوت ،فرا می خواند!

این شورا،در آخرین بیانیه خود به مناسبت 25 خرداد ،که چند روز پیش منتشر شد،مردم را به تجمع سکوت در اماکن عمومی و پارکها فراخواند!

اولین سئوالی که پیش می آید ،این است که دعوت مردم به پارکها و اماکن عمومی ،آن هم در عصر جمعه که طبیعتا نسبت به روزهای عادی هفته ، این مکانها شلوغتر خواهد بود چه معنی دارد؟!! آیا جز این است که این شورای نا امید ، صرف می خواهد از حضور پرتعداد مردم در این روز به نام خود استفاده تبلیغاتی کند و آن را مرهمی قرار دهد به عدم استقبال مردمی از فراخوانهای قبلی خود!

حال از این موضوع که بگذریم،دعوت به سکوت خود مقوله ای شده است که با وجود همه ایرادها و انتقادهایی که به این عملکرد شورا در بیانیه های قبلی بوده و اینجانب نیز مقاله ای در این مورد نوشته بودم ،باز از سوی این گروه و حامیان آن مطرح می شود .

به نظر شما ،آیا ترس ازسردادن شعارهای ضد نظام جمهوری اسلامی و ضد اصل ولایت فقیه و در کل شعارهای ساختارشکن از سوی مردم ، عامل اصلی این دعوت به سکوت نیست ؟

این گروه و یارانشان، بارها و بارها چه به صورت آشکار و چه بصورت پوشیده ، ثابت کرده اند ، با نظام جمهوری اسلامی مشکلی ندارند و خواستار اصلاح آن بوده و در آرزوی برگشت به دوران طلایی خمینی! و اجرای بی تنازل قانون اساسی هستند! و بیشتر اختلافاتشان بر اساس مشکلات شخصی و جنگ قدرت درون نظام بوده است ،به طوری که رهبر معنوی این گروه یعنی آیت اله منتظری ،با وجود انتقادهای شدید و علنی به حاکمان وقت ، هرگز مردم را ترغیب به مبارزه با این نظام فاسد نکرد !

به این افراد باید گفت،ما خوب می دانیم که ،اجرای بی تنازل قانون اساسی ،یعنی پذیرش همین شرایط موجود،یعنی ادامه موجودیت نهاد ولایت فقیه و شورای نگهبان . چرا که هر دوی اینها از اصول ذکر شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی هستند . «اصول ،5 – 91 – 92 – 93 – 94 – 98 – 99 – 109 – 110 »

باز می گویند خواسته شان بازنگری و بازبینی قانون اساسی موجود است . در پاسخ باید گفت ،بازنگری قانون اساسی ،طبق همین قانون به شورایی محول شده است که زیر نظر رهبری قرار دارد « اصل 177 » . پس گام گذاشتن در این راه یعنی پیمودن مسیری بی ثمر و تکرار دور باطل.

متاسفانه شورای نا امید و موافقان و حامیان آن ، پیش از اینکه گامی در جهت نتیجه بخش بودن این اعتراضات و خیزش عمومی بردارند، با شیوه هایی که تا کنون اتخاذ کرده اند ،پروژه تغییر را نه تنها عقب انداخته اند ،بلکه حتی تحولات اصلاح طلبانه مورد نظر خویش را هم نتوانسته اند ،گامی به جلو ببرند .

حبس خانگی سران اصلاح طلبان نیز خود مقوله ای است که باید با دقت و تیزبینی به آن نگاه کرد.لازم می دانم در این فرصت ،به کوتاهی ، با یاد آوری موضوعی در گذشته نه چندان دور ، به آن بپردازم .

بعد از ترور حجاریان توسط سعید عسگر، الله کرم که فرماندهی گروههای لباس شخصی را بر عهده داشت ، در مصاحبه ای گفت : « وقتیکه در بالا اختلاف نظر و یا اختلاف سلیقه ای روی می دهد و مسئولین قادر نیستند که بدنه نظام را توجیح کنند ،لذا این بچه ها فکر می کنند که اختلافات واقعی است و خود سرانه عمل می کنند»

به نظر می رسد امروزنیز این اختلافات در داخل نظام وجود دارد ولذا با درس گرفتن از گذشته ، مسئولین نظام برای حفظ جان این آقایان از دست امثال سعید عسگر، چاره ای جز حفاظت از آنان ، آنهم به صورت حبس خانگی ندارند و بهتر است با توجه به شرایط زندگی آنها که شباهتی به زندان و حبس ندارد ، موضوع از آنچه که هست بزرگتر جلوه داده نشود! و اگر خواستار پیگیری وضع زندانیان سیاسی هستند، افراد بیشماری از طیفهای مختلف وجود دارند که، شرایط سخت و وحشتناکی را در زندانهای جمهوری اسلامی،تحمل می کنند و گاها از سوی همین گروهها ،سانسور خبری می شوند!

البته یک انسان آزادیخواه موافق دربند بودن دیگران نیست و نمی تواند باشد و این مخالفت از زاویه دید آزاد اندیشی است و ربطی به موضع و دیدگاه و اعتقادات فرد محبوس ندارد ، و مهم این که ، باید در مبحث زندان و زندانی در جمهوری اسلامی ، موضوع جدید« زندان و حبس مصلحتی» را نیز افزود و با آن بعنوان یک آزادیخواه ، مخالفت کرد!

نکته مهمی که باید به اصلاح طلبان وتشکلهای آنان، که خود را مالکان بلامنازع جنبش سبز می دانند ، متذکر شد این است که ، روند اعتراضات و نوع حرکتها و چگونگی شعارها در روزهای اعتراض ،خود نشانگر ماهیت اعتراضات بود. حضور پرتعداد مردم در این اعتراضات ، نباید امر را بر این افراد مشتبه سازد که صرف دعوت آنان و رهبرانشان ، برای اهداف مشخص ، این تجمعات و اعتراضات را شکل داده است . بلکه مردم ایران ، از هر فرصتی استفاده کردند تا با کمترین آسیب به خود و عزیزانشان ،اعتراض خود را به ادامه حیات جمهوری اسلامی نشان دهند و این را از« شرکت در انتخابات برای نه گفتن به نامزد مورد نظر حاکمیت» تا« شرکت در تجمعات اعتراضی که قسمتی از حاکمیت نیزدر آن نقش داشت» ، نشان دادند.

تغییر شعار از پیگیری رای اعتراضی انداخته شده به صندوقها ، به شعارهایی که مستقیما راس و اصل نظام را هدف قرار می داد ،همگی نشان از اکثریت موافق با سرنگونی چنین رژیم سفاک و فاسدی را داشت که حتی تحمل و ظرفیت کوچکترین انتقادی را از سوی یاران وفادار و قدیمی و خدمتگذار خویش را نداشته و با آنان و طرفدارانشان نیز بطور قهر آمیز برخورد می کند .

پس براصلاح طلبان و نماینده آنان یعنی شورای هماهنگی راه سبز امید است که با دیدی واقع بینانه و پرهیز از ناآگاه شمردن توده مردم ، ازعملکرد خود، بیش از این خود را مضحکه عام و خاص قرار ندهند و با موضع گیریهای دو پهلو ، به شعور مردم توهین نکنند .

مردم خوب می دانند و جمهوری اسلامی ثابت کرده است که بی شرم تر و بی حیا تر از آن است که با سکوت ، کوتاه آمده و قدرت را به مردم واگذار کند. پس ملت ایران ،سکوت را در برابر نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی جایز نمی دانند و زمانی که همه شرایط برای سرنگونی آماده باشد و آلترناتیو مناسب و مورد اعتمادی همچون« شورای ملی » که بتواند ، مردم را از آینده ای روشن مطمئن کند ،اعلام موجودیت کند ، با تمام قوا وارد عرصه خواهند شد و فریادهای خود را برای آینده ایران و مردم ایران سر خواهند داد .

ما را به سکوت فرا نخوانید

عمری است که بغضمان را فرو خورده ایم.

فریادمان آرزوست.

پاینده ایران و پاینده ملت ایران

همایون نادری فر

23 خرداد 1391 خورشیدی
12 ژوئن 2012 میلادی

خمینی ، فقط خمینی بود!



فردا سالگرد مرگ خمینی است ، یکی از بزرگ ترین رهبران معنوی مسلمان ها پس از محمد و آل اش ، مردی که می گفت "صد تا چون ایران فدای اسلام و وقتی از او پرسیدند احساس ات از بازگشت به ایران چیست، گفت: "هیچ".

مردی که با تکیه بر تعالیم فقهی اش گفت: "اقتصاد مال خر است"؛ مردی که روشنفکرنمایان مدرن ایرانی دست اش را بوسیدند و چهره اش را در ماه دیدند ؛ مردی که در نهایت فرمود: "هر چه می کشیم از این دانشگاهی ها می کشیم".

شکی نیست، خمینی با هیچ بزرگ اش، بزرگ ترین "دستاورد" اسلام برای سرزمین زرتشت و کوروش بود .

نام و یاد او را هرگز نباید از یاد برد؛ او عبرتی برای ایرانیان بود، اگر بدانند و درک کنند . خمینی سردار سپاه نبرد قادسیه دوم بود .

خمینی ویرانگرترین ویرانگران بود، خمینی ،فقط خمینی بود .

نفرین خداوند بر او و آرزومندان او

همایون نادری فر

13 خرداد 1391 خورشیدی