سخنی با جامعه معلمان و آموزگاران ایران


سخنی با جامعه معلمان و آموزگاران

سالهاست که شاهد سکوتی سنگین و البته پر هزینه در میان یکی از قشرهای مهم و مؤثر جامعه ، یعنی معلمان و آموزگاران هستیم !

اعتصابات و بست نشینی آموزگاران و کارکنان آموزش و پرورش در کشاکش شورش ۵۷ ، یکی از حرکتهای جمعی و پر حاشیه این قشر بود که البته در مورد چرایی آن و نیز میزان تاثیر آن در موفقیت خمینی و شورشیان ، باید کنکاش کرد و قضاوت نمود !
اعتصابات دهه هفتاد معلمان در برخی از شهرهای ایران که خود شاهد آن از نزدیک بودم و در اعتراض به میزان حقوق دریافتی پائین انجام گرفت و روزها نیز ادامه داشت ؛ نشان داد که جامعه معلمان ، ابزارهایی برای اعتراض و تحت فشار قرار دادن حاکمان ،دارند و می شود به این توانایی در مواقع ضروری و مورد نیاز ، امیدوار بود !

با گذشت بیش از ۲۰ سال از این اعتراضات در قالب اعتصابات و عدم حضور در کلاسهای درس ؛ متاسفانه شاهد سکوتی پر هزینه و نوعی بی مسئولیتی از سوی جامعه معلمان ، مشهور به صنف فرهنگیان ایران هستیم !

امروزی که هر روز آن ، این معلمان شاهد ظلم و ستم بر همکاران خود همچون مومنی ها ها و نیز اعدام مرادی ها و آهنگرها هستند و دم بر نمی آورند !
امروزی که هر روز آن ، به اعتراف خود این عزیزان ، شاهد چهره های تکیده و بی روح دانش آموزانی در سر کلاس هستند که صبحانه ای برای خوردن نداشتند تا در سر کلاس درس ، با آمادگی و حضور ذهن ، حاضر شوند !
امروزی که شاهد رفتارهای پرخاشگرانه و بی اخلاقیهای مشهود ، حاصل مدیریتهای غلط حاکمان سیستم آموزشی و فرهنگی ،در میان دانش آموزان کم سن و سال و نیز بالغ در مدارس هستند و عقب گرد اخلاقی را از نزدیک حس می کنند و متاسفانه دریغ از یک اعتراض جمعی !

سیستم آموزش و پرورش هر کشوری ، آئینه ای از میزان توانایی های بالقوه و بالفعل آن کشور است و دبیران ، معلمان و آموزگاران آن ، نقشی ویژه و اساسی در راهبرد درست و یا اشتباه آن دارند .

بیائید از این بی تفاوتی های خانه خراب کن ! رها شویم و هر کس در هر جایگاهی که هست ، نقش و مسئولیت خود را در قبال میهن و جامعه ، ایفا کند .

آقای معلم ، خانم آموزگار ؛ فراموش نکنید که گاهی وقتها ممکن است دیگر برخی از کاستی ها و آسیبهای بوجود آمده در اثر کم کاری شما ، بخصوص در حیطه آموزشی و فرهنگی ، قابل جبران نباشد !

پاینده ایران
همایون نادری فر
۱۸ جولای ۲۰۱۳
یک جای خیلی دور از میهن

هوشیار باشیم وعلت تجزیه طلبی و استقلال خواهی را بیابیم !



این روزها می بینیم که تعدادی از سردمداران نظام ،دلواپس کردستان و استقلال آن هستند و عده ای از به ظاهر ملی گرایان نیز با آن همراهی می کنند !
ابتدا باید از خود پرسید علت همه استقلال طلبی ها و جدایی خواهی ها در طول تاریخ و امروز در کردستان و یا بخشهای دیگری از جهان برای چیست ؟
چرا سایه شوم تجزیه ،بیشتر از هر زمان دیگر ،بر میهنمان ایران سایه افکنده است ؟
چرا به چرایی و علل این جدایی خواهی ها ،فارغ از برنامه های خارجی برای تضعیف کشورها از طریق تجزیه و تکه تکه کردن ، نمی پردازیم ؟
مگر جز این است که تفاوت قائل شدن ها و شهروند درجه 2 خطاب کردن برخی از اقوام و ظلم مضاعف بر آنان ، باعث بروز این پدیده در داخل گردیده است ؟!
آیا هر شخص میهن پرستی ،یک بار و فقط یک بار از خود پرسیده است که برای بوجود نیامدن تفکر استقلال خواهی که یکی از علل مهم آن ، ناشی از فرق گذاشتن ها و عدم توجه به حقوق یکسان شهروندی برای تمام شهروندان یک کشور است ، چه کنشی را انحام داده است ؟!
آری با شمایم !
از قدرتمداران حاکم بر میهنم ایران که داعیه ایران بزرگ اسلامی دارید تا ملی گرایانی که هر وجب از خاک ایران را ،ناموس خود می دانید !
به کردستان ایران نگاه کنید .....به آذربایجان نیز همچنین ... بلوچستان و خوزستانش هم که معرف حضور هست !
کسی منکر ظلم و ستم و عدم مدیریت درست در سراسر کشور عزیزمان ایران نیست ؛ ولی ظلم مضاعف را در کوچه پس کوچه های کردستان و بلوچستان و آذربایجان و خوزستان ،می توان با تمام وجود احساس کرد .
پس بیایید به جای شعار دادن و های و هوی کردن به خاطر سنگین تر شدن این سایه شوم بر میهنمان ؛ باعث و بانی اصلی آن را از میان برداریم .
رژیم جمهوری اسلامی در 35 سال گذشته ،نشان داد که با درجه بندی شهروندانش به یک ،دو و حتی سه ! آب را بر آسیاب سناریو نویسان دانشگاههای انگلیس می ریزد و تفرقه و جدا سری را در میان اقوام گوناگون ایرانی ،اشاعه می دهد .
برای رهایی میهن از تمامی این خطرات که روز به روز بر تعداد آن افزوده می شود ؛تنها چاره کار ،براندازی رژیم جمهوری اسلامی و برقراری حکومتی مردمی و سکولار است که وجب به وجب این کشور را ، پایتخت و تهران بداند و شهروندانش را از هر قوم و نژادی ، تنها و تنها ایرانی بداند و بس ؛ نه مسلمان و سنی و شیعه ، بهایی و زرتشتی و مسیحی ، کلیمی و بی دین و ...
بی تفاوت نباشیم
گاهی وقتها خیلی زود دیر می شود
همایون نادری فر
  11جولای 2014

18 تیر ماه ، روز یاد آوری خدعه خاتمی و فریب اصلاحات



کسی که به رفیق ، دوست و نزدیکترین کسان خود خیانت کند ، هرگز قابل اعتماد نیست !
خاتمی را می گویم ... محمد خاتمی !

کسی که خون نداها و سهرابها را نادیده گرفت و از شرایط میر حسین موسوی و کروبی ،چشم پوشی کرد تا عمر رژیم ولایت فقیه را جند صباحی بیافزاید .

و چه مشمئز کننده است ،این اعمال را عده ای کم شعور ، مردانگی و نجابت می نامند!

ننگتان باد که اخلاقیات را در خدمت دیکتاتور ها و خون آشامها گرفتید و ایران را به پرتگاهی سوق دادید که شاید دیگر هرگز نتوان آن را نجات داد .

18 تیرماه  ،روز یاد آوری چهره پلید و تدارکاتچی رژیم ولایت فقیه ،محمد خاتمی و باند بیمه گر نظام فاسد جمهوری اسلامی است .

رویدادهای نه چندان دور تاریخ این مرز و بوم را بارها و بارها تکرار کنیم ؛ شاید مردمان دچار اپیدمی فراموشی را از این درد خانمان سوز و کشور نابود کن ،رها سازیم .

______________________________________

چند سطری در مورد خدعه و فریب جدید نظام و پروسه احیای تدارکاتچی نظام توسط مجلس نمایشی اسلامی:


با افول مجبوبیت کاذب خاتمی و کم رنگ شدن حنای وی در فریب مردم ؛ باند ولایت تصمیم گرفتند تا با توجه به منفور بودن خاص خودشان در میان آحاد ملت ایران ، برای حقظ نظام که اوجب واجبات است ، بر خاتمی به دروغ بتازند تا شاید بار دیگر خدعه و تزویرشان ،به کار آید و موثر افتد و ریسمان نجات نظام فاسد جمهوری اسلامی را در دستان این سید فریبکار و همراهان اصلاح طلبش به ویژه شیخ حسن روحانی ،محکمتر کنند تا از لیز خوردن بیشتر ریسمان نجات، در این روزها، جلوگیری نمایند !

ظاهرا پس از مذاکرات با خارجیان ،این بار نوبت به مذاکره و توافقات پشت پرده فرزندخواندگان خمینی از دو جناح راست و چپ رسیده است تا بر عمر خود بیافزایند و از عمر مردم بیشتر بکاهند !

هوشیار باشیم و فریب بازیهای آموزش دیدگان مکتب ماکیاولی و نیز عروسکهای کوکی غرب و شرق را در ردای محمد بن عبداله نخوریم !


همایون نادری فر
17 تیر ماه 1393 خورشیدی