پرچم ما ، میهن ما



ابتدا باید درود بفرستیم به تک تک مبارزینی که در ۳۷ سال گذشته ، هرگز در مورد پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران ، وارد مذاکره و تلاش برای خوش آمدن گروه یا دسته و ... بر نیامدند و همواره این نماد ملی را پاس داشته و در برافراشتن آن در هر موقعیت و زمانی چه در داخل ایران و چه در خارج ایران ، از هیچ تلاشی فرو گذار نکردند .
امروز اگر کمپین یا تلاشی مضاعف از سوی هر گروه و فردی ،به دور از منافع شخصی و گروهی، برای این مهم صورت می پذیرد جای سپاس و همراهی دارد و امید که این تلاشها و تبلیغات گسترده ، در عمل نیز بتواند در جامعه سیاسی ایران و جهان ، تاثیر گذار باشد که در غیر این صورت ، باید گوشزد کرد که این کمپین ۳۷ سال است توسط تک تک مبارزین واقعی برگذار شده و ادامه دارد .

انتظاری که از کمپین یا تلاشهای اینچنینی می رود این است که :

- در شناساندن تاریخچه پرچم ملی شیر و خورشید نشان به خصوص برای مردم راخل ایران و مخصوصا جوانان و نوجوانان به نحو مقتضی بکوشند .
- معرفی پرچم ملی سه رنگ شیر و خورشید نشان بعنوان نماد اتحاد اپوزیسیون برانداز 
- اپوزیسیون برانداز بخوبی می داند که هر گروه و سازمانی و فردی که با این پرچم به هر بهانه ای مخالفت می کند ، هرگز نمی تواند در صف مبارزان برانداز و حتی مخالفین بی عمل طرفدار سرنگونی رژیم قرار گیرد . بنابراین فرصتی است برای شناسایی مدعیان مخالفت با رژیم در رده براندازای یا اصلاح طلبی. بنابراین از همه سازمانها و گروههای حاضر در اپوزیسیون درخواست شود تا نظر شفاف و صریح خود را در مورد این پرچم ملی بیان نمایند .
- در کشورهای مختلف و شهرهای مختلف جهان به مناسبت عید نوروزی که در پیش داریم ، همواره مجوزهایی از سوی شهرداریها برای برافراشتن پرچم ملی هر کشوری در روز ملی آن داده می شود ، بنابراین فعالان این کمپین از هم اکنون و قبل از اقدام دوستداران جمهوری اسلامی و مزدوران پراکنده آن در اقصی نقاط جهان ، اقدام به اخذ مجوز لازم برای برافراشته کردن پرچم ملی ایران نمایند .
- سربرگهای تمامی نامه ها و بیانیه ها از سوی افراد و سازمانهای سرنگونی طلب جدای از آرم سازمانی و لوگوهای اختصاصی ، از این پس مزین به پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران گردد .
- فعالان عرصه اینترنت و کامپیوتر با هدف مشخص معرفی پرچم شیر و خورشید نشان در تمامی سایتها و جستجوهای اینترنتی ، نقشه ها، نمادها ، معرفی ها و ...تمام تلاش خود را به کار گیرند .
- تمامی مبارزین با رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی ، برای نشان دادن خط سیاسی خود که همانا سرنگونی رژیم می باشد در تمامی سایتهای شخصی ، وبلاگها و شبکه های اجتماعی ،به نحو روشن و برجسته از پرچم شیر و خورشید نشان ایران استفاده نمایند .
- و تمامی تلاشها برای منفور نشان دادن پرچم رژیم جمهوری اسلامی و آگاهی رسانی بر اینکه این پرچم نماد رژیم است و نه نماد ملی ، انجام گیرد ، تا حدی که هر ایرانی از اینکه آن را به دست بگیرد و یا از آن طرفداری کند ، خجالت بکشد .

به امید «ما» شدن همه «من » ها در راه مبارزه برای آزادی ایران !

همایون نادری فر
۳۰ دسامبر ۲۰۱۶
یک جای دور از میهن

فراموش نکنیم که هر فرد آزادیخواه و دمکراسی طلبی ، مبارز نیست !


امروزه بسیارانی از ایرانیان و شاید بیش از ۹۰ درصد آنان خواستار رسیدن به آزادی و لمس دمکراسی در زندگی جاری خود هستند ولی آیا اینکه برای رسیدن به این آرزوی خود اقدام عملی می کنند یا نه ، وجه تمایزی است برای بخشیدن یا نبخشیدن صفت مبارز به آن فرد و افراد .

در میان مخالفین با رژیم جمهوری اسلامی ، بیشتر شاهد جمعیت انبوهی از آزادیخواهان و دمکراسی طلبان بی عملی هستیم که تنها به بیان آرزوهای خود بسنده می کنند و یا در جایگاه کنشگری ، منتظر می مانند تا رژیم حرکتی را انجام دهد و این افراد یا سازمانها به آن واکنش نشان دهند و ان هم واکنشهایی با خطوط قرمز از پیش تعیین شده از نوع مدنی و بدون خشونت !

صدور بیانیه های واکنشی و راه انداختن کمپینهای مختلف از جمله برای درخواست آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی ، در حالی که اصل قضیه دستگیری آنان باید مورد حمله قرار گیرد و یا درخواست توقف اعدامها که در اصل باید بدنبال راهکاری برای توقف آن ها حتی بصورت تهدید رژیم به واکنش متقابل و برخورد انتقام جویانه ، نمونه هایی از عملکرد مخالفین بی عمل رژیم و یا بهتر بگوییم عافیت طلب و بقول خودشان خشونت پرهیز می باشد .
به نظر می رسد این افراد با شعار خشونت پرهیزی، بیشتر از ترس اعمال خشونت به خودشان در مسیر آزادیخواهی، به سر دادن این شعار روی آورده اند و به هیچ عنوان حاضر به هزینه دادن در رسیدن به آرزوهای شیک و آنکارد شده خود نیستند .

اینان نه زندان کشیده اند و نه طاقت زندان رفتن دارند ، اینان نه شکنجه شده اند و نه توان تحمل شکنجه را دارند ، اینان نه محروم از حداقلهای حقوق انسانی شده اند و نه تحمل این محرومیت ها را دارند ، اینان نه درد دوری از خانواده را چشیده اند و نه حتی توان فکر کردن به آن را دارند ....اینان فقط در بهترین حالت ، آزادیخواه اند با آرزوهای زیبا، در کنار زندگی روزمره خود!
نه درد دوری از وطن و پدر و مادر و عزیزان دارند و نه دغدغه کار و شغل و موقعیت اجتماعی بر باد رفته و شاید تنها آرزوی برجسته شان ،دیدن کوه و دشت ایران و یا مردن در آن سرزمین باشد !
اینان تنها هستند که باشند ! حال یا به خاطر ژست روشنفکری و به روز بودن و یا به خاطر اسم و رسم و آوازه تاریخی...

ولی یک مبارز نه تنها آزادیخواه و دمکراسی طلبِ عملگراست ، بلکه در این راه هزینه های متعددی را شخصا متحمل شده و نیز در ادامه راه حاضر به پرداخت هزینه های محتمل است .
یک مبارز هرگز از ابتدا نوع مبارزه خود را محدود نمی کند و برای خود و رسیدن به آرمانهای مقدس و بزرگش ، خط قرمزی را ترسیم نمی کند .
یک مبارز خوب می داند که نوع مبارزه را حریف تعیین می کند ، یک مبارز می داند که از ابتدا نباید خیال حریف را راحت کند که با او به سختی و خشونت ، همچون خودش عمل نخواهد کرد . یک مبارز هوشیار است و میدان را به حریف نمی دهد !
یک مبارز بخصوص اگر آرمان بزرگی چون نجات میهن و رهایی مردم از یوغ استبداد فاشیستی اسلامی را داشته باشد ، سخن پر اشتباه نمی گوید ، بیانیه پشت بیانیه نمی دهد، واکنشگر نمی شود و ....
بلکه او عمل می کند و عمل می کند !
هوشیارانه ، با برنامه و بدون فوت وقت عمل می کند ، ضربه هایش را پی در پی و با روشهای مختلف بر پیکر حریف فرود می آورد و اجازه تفکر و دسیسه را از او می گیرد .
یک مبارز ، حریف را واکنشگرا می سازد . و خود در تله واکنشگرایی نمی افتد .
یک مبارز می جنگد ، با هر وسیله و امکانات ممکن و تا جایی پیش می رود که حریف یا پرچم سفید را بالا برده و تسلیم شود و یا از پای بیافتد .
یک مبارز به هدف می اندیشد و گامهای یک مبارز محکمتر و بلندتر از هر گامی است که در میدان آزادیخواهی و حق طلبی ، برداشته می شود .

ایران ما امروز مبارز می خواهد .
ایران ما امروز سرباز می خواهد .
ایران ما امروز فرد عمل می خواهد .

همایون نادری فر
۱۰دسامبر ۲۰۱۶
یک جای دور از وطن


مصاحبه و تمام !



مصاحبه شاهزاده رضا پهلوی با آقای فرهودی در کیهان لندن را دیدم !

قبلا نوشته بودم که چون ایشان با یارانشان پیمان شکستند و باعث به حاشیه رانده شدن مبارزانی چون من شدند، دیگر در مورد ایشان و عملکرد گروه تحت ریاست ایشان سخنی نخواهم گفت !

ولیکن موضوع سخنم نه شخص ایشان بعنوان یک فرد حقیقی ، بلکه در مورد جایگاه حقوقی ایشان بعنوان وارث نظام پادشاهی در ایران است .
بسیارانی از ایرانیان در هر طبقه ای ازجامعه ایران ، از عوام تا خواص با وجود فاجعه سال ۱۳۵۷ و تغییر نظام به نظام به ظاهر جمهوری با پسوند اسلامی ، بنا به دلایل شخصی ، عاطفی و یا علمی و کارشناسانه ، هنوز باور به نظام پادشاهی دارند و فرزند محمدرضاشاه پهلوی را بعنوان وارث تاج و تخت پس از درگذشت ایشان می دانند .
سخنان فرزند ایشان در مصاحبه اخیر و بیان علنی غیر معقول بودن انتظارات پادشاهی خواهان از ایشان و نیز بیان عدم تمایل به بازگشت به نیاوران به عنوان یک نماد تشریفاتی در ایران آزاد آینده بصورت شفاف و بدون نیاز به هر گونه تفسیر و برداشت متفاوت ، آب پاکی را بر دستان خیل عظیم جمعیت پادشاهی خواهان ریخت !
جدای از پیامدهای منفی این سخنان و جو دلسردی بخصوص در شرایط حساس کنونی و اضافه شدن بر میزان سردرگمی مبارزین و بخصوص آزادی خواهان مشروطه خواه ، به نظر می رسد می توان نکات مثبت این مصاحبه و رویکرد ایشان در کناره گیری از گزینه پادشاهی ایران را احیانا در تحرکی جدید در اپوزیسیون و قدرت گرفتن جمهوری خواهان سکولار و در نهایت خارج شدن اپوزیسیون جمهوری خواه از زیر سایه سنگین و ریشه دار گزینه پادشاهی در ایران آینده دید !
آنچه مسلم است توجه به این مهم می باشد که مبارزین واقعی و میهن پرست، جدای از تعلق خاطر به هر نوع سیستم مدیریت و کشورداری ، آزادی ایران و رهایی مردم را از زیر چکمه فاشیست مذهبی ، اولویت اول عملیاتی و کنش خود قرار داده و در این راستا یک آزادی خواه مبارز به دور از تعلقات فردی ، تنها و تنها به آینده ایران و سرنوشت مردمان آن می اندیشد و پشتیبانی از هر شخص و طرفداری و همراهی با هر گروه و سازمانی را ابزاری برای رسیدن به این مهم می داند .
نه بیشتر و نه کمتر .
جای دارد از دیدگاه حرفه ای و به عنوان یک کنشگر سیاسی طرفدار نظام پادشاهی پارلمانی ، تبریک ویژه خودم را به مشاورین ارشد شاهزاده و اعضای جمهوری خواه دفتر ایشان که به درستی و با زیرکی ماموریت محوله از سوی آقای سازگارا بعنوان رئیس جمهور آینده ایران و باند اولاف پالمه را به نتیجه رساندند و نیز دفتر سیاسی سازمان تحت ریاست ایشان که نه شورایی است و نه ملی، ولی شورای ملی نامیده می شود ، در رابطه با این مهم بعنوان بزرگترین خروجی و عملکرد« شورای ملی ایران» اعلام نمایم ! 
ما نیز در جایی کنار همین راه پرپیچ و خم سنگلاخی، که در این سالهای جوانی طی کرده ایم ، می نشینیم و به پاهای تاول زده مان زل می زنیم و قول می دهیم که جز به خودمان به کس دیگری فحش و ناسزا نگوئیم !
امید که هر اتفاق و تحولی که در اپوزیسیون اتفاق می افتد ، گامهای رسیدن به ایران آزاد و سکولار را سریعتر نماید و جمهور مردم نیز هر چه سریعتر طعم آزادی و رفاه ، توسعه و پیشرفت و امنیت را بچشند .

پاینده ایران 
همایون نادری فر 
۲۹ نوامبر ۲۰۱۶
یک جای دور از میهن 
-----------------------------
منبع :
معمای شورا !
- قرائت بیانیه محسن سازگارا در سالهای نه چندان دور توسط نزدیکترین شخص امروز به آقای رضا پهلوی ! در حضور جهانبگلوها و نوریزاده ها و مهتدی ها ...
- حمایت کامل آقای رضا پهلوی از دیگر عضو برجسته و دائمی پشت پرده گروه شورای ملی با نام مستعار یاشار پارسا ( مهدی خسروی ) با وجود همه مدارک در مورد فعالیتهای وی در باندهای بزرگ قاچاق دخانیات طرف معامله با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شخصی که بیشترین توهین را به طرفداران نظام پادشاهی داشت و لقب «اسپرم همایونی» اولین بار توسط وی به شخص شاهزاده اعطاء گردید !
- فعالیت مستمر و همکاری مسئول تلویزیون افق ، آقای پرویز کاردان با گروه و سایت توانا تحت مدیریت باند آقای محسن سازگارا
- حذف همه طرفداران با سواد و متخصص نظام پادشاهی از شورای ملی و نگه داشتن چند فرد کم سواد و بی تجربه به ظاهر طرفدار پادشاهی جهت خالی نبودن عریضه و یا به نمایش گذاشتن بی مقداری این قشر با ارائه این افراد .
- حذف تمام جمهوری خواهان شورای ملی که با باند اولاف پالمه و شخص محسن سازگارا و علیرضا نوری زاده تضاد فکری داشتند . 
- بی عملی و بی برنامگی و به بن بست کشاندن اهداف اولیه منشور شورای ملی و آرمانهای افراد و گروههایی که اعتبار و آبروی سیاسی خود را در طبق اخلاص گذاشته و تنها به خاطر شناختی که از جایگاه حقوقی شاهزاده داشتند ، پای در سازمانی گذاشتند که امروز نه می توان به آن نام شورا گذاشت و نه می توان به آن لقب مقدس ملی داد .
- عدم گزارش ریز بیلان مالی حتی به اعضای شورای عالی و دفتر سیاسی و نامعلوم بودن کجایی هزینه نزدیک به ۵۰۰ هزار دلار اهدایی پشتیبانان در زمان تشکیل این نهاد و چند ۱۰ هزار دلار در دور دوم و احیانا کمکهای نهادهای غیر دولتی خارجی در دور سوم ! 

- و افکار آزاردهنده یک مبارز و آزادی خواه مستقل !

سپاسگزاری و پشتیبانی از حماسه سازان هفتم آبان -زادروز کوروش بزرگ



سپاسگزاری و پشتیبانی از حماسه سازان هفتم آبان از سوی ۱۸ سازمان و ۱۲۷ چهره فرهنگی و سیاسی
-----------------------------
هفتم آبان امسال، برگ درخشانی در تاریخ معاصر کشورمان رقم خورد. در اوج نگرانی ایران دوستان از وضعیت درونی کشور و شرایط خطرناک و اسفبار منطقه، خودآگاه ملی ایرانیان، شمار بسیار بالایی از آنان را به برگزاری یک نمایش بزرگ از قدرت، همدلی و اراده ملی برانگیخت.
شما، فرزندان شایسته ایران زمین در نهایت متانت، آرامش و شایستگی، راههای دور را پیمودید تا به پیشگاه پدر معنوی ایران بروید و نه تنها با او که با خودتان نیز هم پیمان شوید که برای پس گرفتن ایرانتان از اغیار، اسب اراده خویش را زین می کنید. از گوشه و کنار این سرزمین کهنسال، خویشتن را به دشت پاسارگاد رساندید تا دست در دست دیگر هممیهنان، به جهان بگویید که ملتی زنده اید و به دنبال بازیابی و بازپس گیری هویت و فرهنگ والای خویش هستید.
حضور باشکوه شما، دوستان را شاد و سرفراز و دشمنان را شگفت زده و خشمگین نمود. شعارهای پرمعنی و زیبنده ای که از بغض شکسته هزار و چهارصد ساله برخاسته بود را دیدیم و فریادهای حاصل از درد سی و هشت ساله را نیز با گوش جان شنیدیم.
از سوی دیگر، رویداد بزرگ پاسارگاد، نمایش دل انگیز و جانفزای مهر و وفاق ایرانیان از هر تیره و زبانی بود. هویت ایرانی با همه پشتوانه های تاریخی اش که مانند خمیر مایه ای همه تیره های ایرانی را بهم پیوند داده است، سرمایه ای است که کمتر ملتی در منطقه دارا می باشد. باید قدردان و نگهبان این موهبت باشیم.
فرزندان کورش و زرتشت و اردشیر و فردوسی، دوستداران بابک، یعقوب و مرداویج، شیفتگان امیرکبیر و ستارخان و رضاشاه:
دست تک تک شما را می فشاریم و به داشتن هممیهنانی چون شما، به خود می بالیم. درود بر خانواده هایی که با همه سختی ها و گرفتاریهای این سالها، فرزندانی اینگونه در دامان آریابوم پرورده اند.
ققنوس ایران در حال برخاستن از خاکستر خویش است. بچه های ایران می توانند دوباره تاریخ ساز شوند همچنان که در این چند هزاره، بارها شده اند.
ما امضا کنندگان این بیانیه به هر دو شیوه سازمانی و انفرادی، نهایت سپاسمان را از شما اعلام می داریم و دوشادوش شما میهن یاران، در این رستاخیز بزرگ ایرانی، کوشا خواهیم بود.
نوامبر ۲۰۱۶



سازمانها به ترتیب حروف الفبا:

انجمن ایران کیانی- استرالیا
انجمن ایران - دالاس
انجمن پادشاهی ایران – تُندر
بنیاد اروپایی زرتشت
بنیاد پارسیان - کانادا
بنیاد فرهنگی مهرگان
پژوهشکده مطالعات ایران - کانادا
جبهه ملی – تشکیلات آمریکا
جمعیت خرد پیشه گان ریشه ای ایران
جنبش بختیاری
جنبش پایداری مرز پرگهر
جنبش رنسانس (نوزایی) ایرانی
جنبش "ما هستیم"
حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)
سازمان خشم
سازمان درفش کاویانی
سپاه جاویدان و رادیو سرباز
نهاد مردمی


فهرست افراد به ترتیب حروف الفبای نام خانوادگی:

سهراب اخوان، برنامه ساز تلویزیون
آروین آدریان، نویسنده و کنشگر فرهنگی
شاهین اروند، کنشگر سیاسی
تارا آریا، کنشگر فرهنگی
مزدا آریا، کنشگر فرهنگی
دکتر جمشید آریاداد، استاد دانشگاه و کنشگر فرهنگی
دکتر شهرام آرین، پژوهشگر و استاد دانشگاه
فرهاد آرین، کنشگر فرهنگی
شهروز اَش، فیلسوف و پژوهشگر فرهنگی
ملیحه آقاجانی، کنشگر سیاسی
کورش آلادین، برنامه ساز تلویزیون
دکتر علی اکبر امیدمهر، دیپلمات، عضو پیشین دفتر سیاسی شورای ملی
دکتر ناصر انقطاع، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ
دکتر اردشیر انوشیروانی، پژوهشگر فرهنگ و تاریخ
روناک ایاذی، کنشگر سیاسی
مصطفی باب الحوایج، کنشگر سیاسی
صابر بابایی، کنشگر سیاسی
دکتر نامدار بقایی یزدی، پژوهشگر و استاد دانشگاه
دکتر نادر بقایی یزدی، پژوهشگر و کنشگر فرهنگی
پروین بقایی یزدی، کنشگر سیاسی
بهزاد بناساز، کنشگر سیاسی
کیومرث بهیرایی، کنشگر فرهنگی
سرگرد خلبان خسرو بیت الهی، دبیرکل حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)
آرش بینش پژوه، کنشگر سیاسی
فواد پاشایی، دبیرکل پیشین و رایزن کنونی حرب مشروطه
سیروس پاکدل، کنشگر سیاسی
ناصر پُل، کنشگر سیاسی
عباس پهلوان، روزنامه نگار
عسل پهلوان، برنامه ساز تلویزیون
رامین پیرامون، روزنامه نگار
فرخ پیرنیا، کنشگر سیاسی
آریوبرزن پیروزنیا، کنشگر سیاسی
ژینا تهرانی، برنامه ساز تلویزیون
بهداد جاودان، کنشگر سیاسی
دکتر جیسون رضا جرجانی، استاد فلسفه و نویسنده
دکتر بهمن جلدی، حقوقدان
افشین جم، کنشگر سیاسی
دکتر جاوید جوان، استاد دانشگاه
پرویز حدادی زاده، کنشگر فرهنگی
محبوبه حسین پور، کنشگر سیاسی
دکترحسین حقیقی، حقوقدان
کوروش حقیقی، کنشگر سیاسی
امیر حکیم، کنشگر سیاسی
محمدرضا حیدری، دیپلمات و عضو پیشین دفتر سیاسی شورای ملی
حسین خرم، حقوقدان
دکتر خسرو خزاعی (پردیس)، نویسنده و پژوهشگر
بیژن خلیلی، روزنامه نگار و مسئول شرکت کتاب
کیوان دشتی، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ
افسانه دیانت، کنشگر سیاسی
بابک دین داوری، کنشگر فرهنگی
پتروس راد، کنشگر فرهنگی
لی لی روشن، کنشگر سیاسی
پروین زندی، کنشگر فرهنگی
مرداویج زیاری، آرشیتکت و کنشگر فرهنگی
رضا رازی، کنشگر سیاسی
دکتر منوچهر رزم آرا، وزیر اسبق بهداری
مهرداد رهبر، هنرمند و کنشگر فرهنگی
دکترحسن رهنوردی، معاون اسبق وزارت بهداری و قهرمان المپیک
حشمت رئیسی، کنشگر سیاسی و فرهنگی
دکتر نادر زاهدی، استاد دانشگاه
حشمت رئیسی، کنشگر سیاسی و فرهنگی
زینت ژدوار، کنشگر سیاسی
مریم ژدوار، کنشگر سیاسی
سویل ساحل گزین، کنشگر سیاسی
کورش سبزاندام، کنشگر فرهنگی
نیما سعیدی، کنشگر سیاسی، عضو پیشین دفتر سیاسی شورای ملی
جمشید شارمهد، کنشگر سیاسی
دکتر ایرج شاه ولایتی، روانشناس و کنشگر سیاسی
دکتر منوچهر شجاعی، کنشگر سیاسی، عضو پیشین شورای عالی شورای ملی
سیروس شرفشاهی، روزنامه نگار
مهدی شمشیری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و سیاست
دکتر حسین شهرستانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ
آریا شیرانی، کنشگر سیاسی
آریا صالحی، کنشگر فرهنگی، عضو پیشین شورای عالی شورای ملی
مسعود صدر، سخن سرا و نویسنده
ابراهیم طاهری، کنشگر سیاسی
ژاله عبدالله زاده، کنشگر سیاسی
یحیی عدل، کنشگر سیاسی
دکتر رویا عراقی، عضو پیشین دفتر سیاسی شورای ملی
سرگرد دکتر مصطفی عرب، استاد دانشگاه و کاپیتان اسبق تیم ملی فوتبال
آرتیمیس علی آبادی، پژوهشگر فرهنگی
فیروزه غفارپور، کنشگر سیاسی
ایرج فاطمی، روزنامه نگار
شهریار فتحی، کنشگر سیاسی
احمد فراستی، کنشگر سیاسی
دکتر علی فرازنده، کنشگر سیاسی، عضو پیشین شورای عالی شورای ملی
فرزاد فراهانی، کنشگر سیاسی و برنامه ساز تلویزیون
روزبه فراهانی پور، کنشگر سیاسی
دکتر دانش فروغی، روانشناس و نویسنده
تارا فرهید، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ
حسن فیروزی، کنشگر فرهنگی
علی قشمی، کنشگر سیاسی
داریوش کدیور، روزنامه نگار
طلعت کرابی، کنشگر سیاسی
مریم کرابی، کنشگر سیاسی
سروان خلبان علی کرمی، کنشگر سیاسی
کورش کلهر، کنشگر سیاسی
آرش کمانچه، کنشگر فرهنگی
سرهنگ امیر هوشنگ گلشنی، برنامه ساز تلویزیون
سرگرد خلبان محمد گنابادی، رادیو سرباز
رخسان گنجی، کنشگر سیاسی
دکتر منوچهر گنجی، حقوقدان و وزیر اسبق آموزش و پرورش
بهمن مالیزاده، رییس بنیاد نیکوکاری نوروز
فرهمند محمود کلایه، کنشگر سیاسی
نیکی محمودی، کنشگر سیاسی
محمد مریخ، کنشگر سیاسی
کورش معصومی فر، کنشگر فرهنگی
دکتر شهلا ممتاز، روانشناس
شراره موتوری، کنشگر سیاسی
سعید موتوری، کنشگر سیاسی
دکتر علیرضا مولا، پژوهشگر و استاد دانشگاه
بیژن مهر، کنشگر سیاسی
سروش مهراد، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ
منوچهر مهرپویان، کنشگر سیاسی
رضا مهیار، کنشگر سیاسی
ناخدا ناصر میمند، کنشگر سیاسی
پرویز مینویی، کنشگر سیاسی
همایون نادری فر، کنشگر سیاسی، عضو پیشین شورای عالی شورای ملی
سرگرد دریایی بابک نجاتی، کنشگر فرهنگی
شاهین نژاد، کارشناس نفتی و سخنگوی "جنبش رنسانس (نوزایی) ایرانی"
سرگرد خلبان فرهاد نصیرخانی، کنشگر سیاسی
مانی نیری، کنشگر سیاسی
خشایار وکیلی، کنشگر سیاسی
دکتر ابراهیم ویکتوری، دانشمند فیزیک
شروین هاشمی، کنشگر فرهنگی
شهرام همایون، روزنامه نگار و سخنگوی "جنبش ما هستیم"
حسن همراز، کنشگر فرهنگی
کتایون همشهری، کنشگر سیاسی
بیژن یحیی پور، کنشگر سیاسی
لیلا یزدانی، کنشگر سیاسی
الهام یعقوبیان، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ


لینک امضاء همراهی سایر هم میهنان و کنشگران

ایرانی، عرب ستیز نیست


ایرانی عرب ستیز نیست ، 
بلکه ایرانی مخالف ایدئولوژی اسلام ،این سوغاتی شوم اعراب به میهن اهورایی ایران است .
اینکه تعدادی از فعالین سیاسی و اجتماعی با سطحی نگاری و کوته بینی ، شعارهای مراسم روز کوروش در ارامگاه آن بزرگ مرد صلح جو و عدالت گستر را نشانه نژاد پرستی و عرب ستیزی دانسته اند و متاسفانه در دام تحلیل های خروجی اتاق فکر رژیم افتاده اند ، موضوعی است که سالهاست با آن روبرو هستیم و پایه های نحس آن از منور الفکر سازی دهه ۴۰ و ۵۰ در ایران آغاز شد و تا به امروز نیز شاهد رشد و حتی سرایت ویروس گونه آن در میان کسانی هستیم که بیشتر از اینها از آنان انتظار می رفت !
باید توجه کرد که هر زمان به خود قبولاندیم که وقتی نام ایران در کنار صفت تروریسم قرار می گیرد؛ منظور مردم ایران و ملت ایران است و نه رژیم جمهوری اسلامی ، آن زمان نیز می پذیریم که شعارهای بر علیه عرب ها ، شامل مردمان عرب نژاد است و نه ایدئولوژی فاشیستی ارمغانی از سرزمین حجاز !
شعارهایی با مضمون : « همش میگن دست خداست ، هر چی بلاست از عرباست» و یا « ما آریایی هستیم ، عرب نمی پرستیم » و دیگر شعارهایی شبیه اینها که ازمحتوا و کلمات پس و پیش آنها می توان درک کرد که منظور مخالفت با ایدئولوژی اسلامی تحمیلی بر ایرانیان است و نه ضدیت با یک نژاد که متاسفانه مخرج اسلام و قوم پیامبر عرب نژاد مسلمانان بوده است . 
در اینکه امروزه یکی از پایه های اصلی جنبش رنسانس ایرانی ، ملی گرایی و رشد غرور ملی است ، شکی نیست و شاید برای ایجاد عرق ملی و جبران تمام عقب ماندگی ها در تمام عرصه ها ، موضوعی حیاتی به شمار می آید ؛ ولیکن فراموش نکنیم که هر انسانی و هر فردی که در جغرافیای سیاسی به نام ایران زندگی می کند ، فارغ از هر نژاد و رنگ و زبان ، چه عرب و چه کرد و چه آذری ، لر و بلوچ ، یک ایرانی قلمداد می شود و حق دارد ملی گرایی و حس میهن پرستی خود را به هر زبانی فریاد بزند .

پس هوشیار باشیم و بر فریب رژیم و مهیا کردن فضای قبل از جنگ با کشور وهابی ها یعنی عربستان که توسط رژیم در حال گذراندن مراحل جنگ روانی و سوء استفاده از نا اگاهی ها در تفکیک موضوع نژاد با ایدئولوژی تحمیلی اسلامی است ، صحه نگذاریم و به بی سوادان سیاسی و کنشگران تو خالی و بی عمل نیز بگوئیم : ایرانی اگر فرزند کوروش و وارث منشور حقوق بشر او است ، نژاد ستیز نیست . پس جو گیر نشوید ، بیانیه و مقاله ننویسید و بگذارید این مردمان له شده زیر چکمه های فاشیست اسلامی و غرق شده در منجلاب توهم شیعی و خرافه وهابی ، درد خود را حتی شده یک بار هم بدون ترس در درون و قضاوت احمقانه بیرون ، فریاد بزنند ....

پاینده ایران 
همایون نادری فر 
۲۱ نوامبر ۲۰۱۶
یک جای دور از میهن اسلام زده

ناسیونالیسم احساسی یا ناسیونالیسم عقلایی





هم میهنی می گوید :

"… دنیا به سرعت در حال پیشرفت هست و ما همچنان با افتخار کردن به نیاکانمان، بدون آنکه تلاشی در ادامه راه آنان داشته باشیم ، وقتمان را هدر می دهیم.
عده‌ای در ۱۴۰۰ سال پیش زندگی می کنند و عده‌ای پا را فراتر گذاشته و در ۲۵۰۰ سال پیش زندگی میکنیم، و جالب اینجاست این دو گروه دائم با هم سر ستیز داریم.
دائمأ در حال مسخره کردن عرب ها هستیم و آنان را تنبل خطاب میکنیم، بدون اینکه پیشرفت های آنها را ببینیم.
به راستی به معماری مدرن و زیبای شهرهایشان دقت کرده‌ایم؟
دائم در مجامع بین‌المللی در مقابل لابی‌های قدرتمند اعراب شکست میخوریم و از مدیریت جهانی صحبت می کنیم.
امارات کوچک بخاطر داشتن سیستم حمل و نقل مناسب، هتل‌های مجهز، ورزشگاه‌های پیشرفته، در رقابت با ما میزبانی جام ملت‌ها را می گیرد و ما دائم از سازندگی، پیشرفت و بالندگی صحبت میکنیم.
قطر را نمی گویم که بزرگترین رویداد جهان را میزبانی خواهد کرد.

اعراب بزرگترین شرکت‌های هواپیمایی جهان را دارند و ما دائمأ در سوگ از دست دادن هموطنانمان بخاطر استفاده از هواپیماهای 50 سال پیش هستیم.
اغلب با نام‌های عربی خوانده می شویم، و هنوز هم برای فرزندانمان نام‌های عربی انتخاب میکنیم ولی از اینکه کسی خلیج فارس را خلیج عرب بخواند برافروخته می‌شویم، این نهایت میهن پرستی ماست.
و البته فقط برافروخته می شویم وکار خاصی هم نمیکنیم!
اعراب را بخاطر بادیه نشین بودن در قرن ها پیش مسخره می‌کنیم در حالی که همین امروز در قرن ۲۱ ملیونها نفر از هموطنانمان چادر نشین هستند، و ما فقط دل آنها را با یک سخن خوش می کنیم که آنها ذخایر مملکت‌اند و کاری برای اسکان‌شان نمی‌کنیم.
آری اعراب به سرعت در حال پیشرفت و آبادانی هستند و ما پز نیاکان‌مان را می دهیم که ما ۲۵۰۰ سال پیش از شما بهتر بوده‌ایم.
اعراب با سرمایه گذاری خوب در قلب دنیا نفوذ میکنند و با درآمدهای میلیاردی آسایش را به مردم‌شان هدیه میدهند و ما وعده بهشت به مردم‌مان می دهیم.
و به آنها می خندیم که دلارهای نفتی‌شان را هدر میدهند، به راستی ما با دلارهای نفتی‌مان چه میکنیم؟
آیا وقت آن نرسیده که ما هم به این نکته پی ببریم که زمان جنگیدن با شمشیر و کلاشینکف تمام شده است و برای پیروزی بر دشمنان باید در قلب ها نفوذ کرد؟
یکی از بزرگترین مشکلات ایران این است که در کشور ما " تعلق به سرزمین" بسیار ضعیف است.
یعنی ایران هنوز یک "کشور- ملت" نیست!
در کشورهای پیشرفته دنیا، افراد تفکر خود را دارند، بعد در یک مدار بزرگتر به یک گروه تعلق دارند و درمدار بزرگتر از آن احساس تعلق به سرزمین دارند.
شما اگر تاریخ غرب را بخوانید مقدم‌تر از دولت بخش خصوصی بوده و مقدم تر از بخش خصوصی اصل دیگری بوده‌است و آن ثروت و قدرت سرزمین بوده که خیلی اهمیت داشته است.
آلمان و ژاپن در تابستان ۱۹۴۵ براثر جنگ جهانی دوم یک کشور مخروبه بودند،اما به جز کسانی که آمریکایی‌ها بالاجبار از آلمان برداشتند و بردند، سندی دال بر مهاجرت آنها موجود نیست
این خیلی مهم است ...
بعد دیدیم که درعرض ۳۰ - ۲۰ سال کشور خود را اصلاح کردند و دومین و سومین قدرت اقتصادی جهانی شدند.
این که یک شهروند در جامعه ما به راحتی از ماشین، آشغال بیرون می اندازد و تعریف از تمیزی خیابانهای اروپا می کند، یک معنی تربیتی دارد، یک معنای عمیق دیگری هم دارد که به این سرزمین تعلق خاطر ندارد.
ما یک ناسیونالیسم احساسی داریم و یک ناسیونالیسم عقلایی .
در ناسیونالیسم احساسی قوی هستیم، یعنی اینکه من غذا و موسیقی ایرانی دوست دارم، خانواده‌ام و زبان فارسی را دوست دارم، به فرهنگ دیرینه‌ام می‌بالم و...

ولی یک قدم که بالاتر بیایم و ببینم حالا که من در این سرزمین به دنیا آمده‌ام، من چه مسئولیتی دارم؟
اینجا کم میارم
اینجا سکوت می کنم

این یعنی فقدان ناسیونالیسم عقلایی
بخاطرهمین است که من و شما وقتی از یک اتاق می‌خواهیم بیرون برویم
چون همدیگر را می شناسیم، به هم احترام می گذاریم و کلی با هم تعارف می‌کنیم
ولی وقتی که در خیابان رانندگی می‌کنیم یک سانتیمتر اجازه نمی‌دهیم کسی از ما جلو بزند
چون هیچ احساس تعلقی به همدیگر نداریم
چرا هنر شنیدن یک ایرانی ضعیف است؟
چرا من اصرار دارم که حرف خودم درست است؟
چون من ایرانی در حلقه اول فردی و نهایتا" در حلقه دوم گروهی گیر کرده‌ام
آن حلقه مهم تر و سوم ملی که همه این‌ها را به هم ربط می‌دهد، وجود ندارد.
کسی به من آموزش نداده که سرنوشت حلقه اول و حلقه دوم به حلقه سوم ربط دارد.

تا وقتی ناسیونالیسم عقلایی نداشته‌باشیم و به این سرزمین فکر نکنیم
هیچ تحولی در ما و سرزمین‌مان صورت نخواهدگرفت...ً

منتشر کنیم ،شاید تلنگری در ذهن های مسخ شده مان باشد !

آخرین سخن با آخرین امید ایران


با درود!
آقای رضا پهلوی ، شاهزاده ایران زمینم 

سخن به گزافه نخواهم گفت و چیزی به درازا نخواهم نوشت ، چرا که گفتنی ها را قبلا گفته ام و نوشتنی ها را نیز خصوصی و عمومی به عرض تان رسانده ام .
تنها برای ثبت در تاریخ مبارزاتی خودم و پاسخی برای آنان که پیگیر اخبار کنشهای آزادیخواهان و میهن دوستان هستند ، اینجا و در این واپسین نوشتار وبلاگ شخصی ام در این مبحث ، نوشته های یک ماهه گذشته خودم را که بیشتر بغض در گلو بود و فریاد بی صدا ، قرار می دهم و با خود عهد می بندم که این آخرین سخنان و نوشتارم با « تنها امید مردم ایران برای نجات میهن » باشد و برای جلوگیری از سوءاستفاده های رژیم و عوامل آن ، دیگر در باب این مباحث چیزی نخواهم نوشت و سخن نخواهم گفت و  علارغم میل باطنی و نیز سوگندی که یاد کرده بودم و احساس می کنم از سوی شما شکسته شد ، شما را با یاران مورد اعتمادتان و آنانی که ظاهرا نظرشان به نظر شما نزدیکتر است ، تنها می گذارم و امیدوارم هر آنچه در این ۳ سال نزدیکی به سیستم شما ، دیدم و شنیدم و درک کردم همه اشتباه بوده و حاصل بی تجربگی و یا احیانا درک نادرست وکم بصیرتی من باشد .
تنها به این مهم اشاره می کنم که اگر هر آنچه که گفته و نوشته بودم بعدها ثابت گردد که اشتباه بوده ، پیشاپیش از شما و حلقه مشاورینتان پوزش می طلبم ولی اگر درستی همه این دلنگرانیها و نق زدنهای دلسوزانه روزی به اثبات برسد ، امیدوارم آن روز شجاعت پوزش خواهی از من و خیلی های دیگر را که زندگی شان را در راه آرمانهای شما برای نجات ایران گذاشتند و با آنان رفتار ناجوانمردانه شد و سرنوشت دیگری برایشان رقم خورد را داشته باشید .
تنها خواهش من از شما به عنوان یک شهروند ایرانی این است که اگر روزی بر مسند حکومت میهنمان تکیه زدید، مدیران و مسئولان را از افراد فرهیخته و اگاه انتخاب کنید و نیز ظرفیت نقد پذیری و شنیدن انتقاد را در خود افزایش دهید و  از همه مهمتر ،ارتباط مستقیم خود را با مردم حفظ کرده و به گزارشهای اطرافیان ، بسنده نکنید !

به امید آزادی ایران و بازگشت به مام وطن

به امید برقراری حکومت آزاد و سکولار با دولتمردانی با اخلاق و متخصص در ایران آینده 
پاینده ایران 

همایون نادری فر
۱۹ سپتامبر ۲۰۱۶
یک جای دور از میهن




ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۶

اینکه تنها امید همبستگی و اتحاد اپوزیسیون برانداز را پس از ۳ سال از تشکیل آن، اینگونه به بیراهه بکشانند و عامل تفرقه و مایه شرم آزادیخواهان در مقابل جامعه سیاسی بین الملل قرار دهند ، اگر نامش خیانت نیست ، پس چیست ؟!!
شورای ملی ایران که با آغازی پر سر و صدا ، می رفت تا توجه جهانیان را به خود جلب کرده و امید و قدرت مضاعف به مبارزین داخل و خارج کشور دهد ، بعلت عملکرد برخی افراد مشکوک در آن ، از هم پاشیده شد و به محفلی خصوصی با عملکردی در حد یک رسانه دست سوم تقلیل یافت .
مطمئنا اتاقهای فکر ارگانهای مختلف سیاسی و امنیتی در دنیا ، این مهم را رصد کرده و در برنامه ریزی های کوتاه و بلند مدت خود در عرصه جهانی و بخصوص سرنوشت آینده ایران ، دخیل خواهند نمود .
جديدترين گزارش گروه تحقيق كنگره آمريكا در آگوست ٢٠١٦ منتشر شد که می توانید در لینک زیر فایل پی دی اف آن را مطالعه کنید : 
در صفحه ۸ و ۹ این گزارش به فعالیتهای رضا پهلوی بعنوان فرزند آخرین پادشاه ایران ، اشاره شده و توضیحاتی در رابطه با تشکیل شورای ملی ایران ، ارائه شده است .
در قسمتی از این توضیحات که در عکس با رنگ آبی مشاهده می کنید و به نظر می رسد نتیجه گیری از فعالیت آن باشد ، عملا سخن از افول فعالیتهای این تشکیلات به میان آمده و گزارش با این جمله ، بسته شده است !
خیانت و عملکردهای اعضای به ظاهر کلیدی این محفل در تاریخ معاصر سیاسی ثبت خواهد شد و در کنار همه گفته ها و ناگفته ها در مورد این افراد و کنشهای آزادیخواهان واقعی در مقابل آنان ، صفحاتی را خواهد ساخت که متاسفانه در فصل های مختلف تاریخ ایران ، کم از آن ، ندیده ایم !
شاهزاده ! آقای پهلوی ! 
به قول خودتان : هوشیاری در مبارزه رمز پیروزی است .

آیا به دنبال پیروزی در مبارزه نیستید ؟!

همایون نادری فر

۱۸ سپتامبر ۲۰۱۶
یک جای خیلی دور از میهن


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۶
امروز خبر نشست محفل خصوصی شورای ملی ، که با وقاحت تمام « نشست عمومی » اعلام شده است را دیدم !
و دریغا این محفل خصوصی که در برگزاری انتصابات می رود که روی رژیم را سفید کند ، برای ایرانیان نوید انتخابات آزاد می دهد ! 
چه مضحک و چه مفتضح !

در ۲ سال گذشته به توصیه تنی چند از اساتید با تجربه علوم سیاسی ، به امید اصلاح امور و درست شدن امور شورا آنطوری که قرار بود بشود و نشد ، سخن نگفتم و به تلنگرهای گاه و بی گاه بسنده کردم و امیدم را تنها به حضور شخص شاهزاده و نیاز میهنم به جایگاه تاریخی وی بستم ...
ولی افسوس !
در روزهای آینده و پس از آرام شدن اعصابم که از این وقاحت بی انتها و بی اخلاقی های سیاسی به هم ریخته ، به این مهم خواهم پرداخت و دیگر سکوت نخواهم کرد ...
به ایرانم سوگند ، دیگر سکوت نخواهم کرد ...

همایون نادری فر
منتخب اول شورای عالی نشست پاریس 
عضو کمیته راه اندازی شورای ملی ایران 


۱۳ سپتامبر ۲۰۱۶
یک جای دور از وطن


——————————— ۳ سپتامبر ۲۰۱۶

نقش مشاورین متخصص ، سیاستمدار ، آگاه به مسائل روز و در عین حال
 اخلاق مدار ، در بالا بردن جایگاه یک شخص، گاه از میزان درایت و توانایی های آن شخص ، مهمتر است ...
تجربه های گذشته را فراموش نکنیم ای فرمانده ! ای دوست ! ای سرباز وطن !
همایون نادری فر 
۳ سپتامبر ۲۰۱۶
یک جای خیلی دور از میهن



ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  ۲۵ آگوست ۱۳۹۵

روی سخنم مستقیما با سه فرد مشخص است !
آقای رضا پیرزاده ، خانم نازیلا گلستان و مهدی خسروی (یاشار پارسا)
با تمام افتضاحات و تفرقی که به وجود آوردید ، اگر یک ذره درد وطن دارید و اگر اندکی معتقدید که آقای رضا پهلوی و اعتبارتاریخی ایشان می تواند ایرانمان را از شر رژیم جمهوری اسلامی نجات دهد ، از عملکرد شرم آورتان در ادامه بی اعتبار کردن این شخص دست بردارید و همین امروز از اطراف ایشان دور شده و از پست های دفتری و سازمانی منصوب به ایشان ، کناره گیری کنید !
امید که اگر تنها راه به خطا رفته باشید ، نامتان در کنار فردوست ها و قره باغی ها قرار نگیرد .


همایون نادری فر 
منتخب اول شورای ملی ایران در نشست پاریس 
عضو کمیته هماهنگی برای تشکیل شورای ملی ایران
۲۵ آگوست ۱۳۹۵

یک جای دور از میهن



ـــــــــــــــــــــــــــــ۱۰ آگوست ۲۰۱۶
دوستان آیا زمان پرسش از شاهزاده در مورد شرایط ناامید کننده شورای ملی ایران فرا نرسیده است ؟!
همانطور که در این مصاحبه و از دقیقه ۵۰ به بعد می بینید ؛شاهزاده از ما و از مردم خواسته اند تا ناظر بر عملکرد شورا باشیم و کاستی ها و اشتباهات را گوشزد کنیم .
❊❊❊ از دقیقه ۵۰ این مصاحبه را ببینیم و به شاهزاده یادآوری کنیم !❊❊❊

بنظر می رسد سکوت ۲ ساله در قبال عملکرد غیر حرفه ای و پر اشتباه اعضایی مشخص از شورای ملی کافی باشد و نیاز است که شخص شاهزاده بنابه قولی که در این مصاحبه دادند ؛ وارد عمل شده و در صدد اصلاح شرایط و برکناری افراد خاطی در سرنوشت کنونی شورا باشند .
از کلیه عزیزانی که دل در گرو ایران دارند و ضمن احترام به شخصیت تاریخی شاهزاده در این مدت بنا به دلایل مختلف با متانت کنار کشیده و سکوت اختیار کرده اند عاجزانه تقاضا دارم برای ایران و برای اعتبار شاهزاده که تنها آلترناتیو دموکرات و سکولار برای نجات میهن است ؛ سکوت را بشکنند و با انتقادات و پیشنهادات سازنده خود زمینه احیای مجدد شورا و اثبات همراهی همیشگی باشاهزاده در نجات میهن را فریاد بزنند و صدای اعتراض خود را از وضعیت کنونی شورای ملی به گوش ایشان برسانند .
شاهزاده بدانید که علارغم همه سمپاشی ها و صحبتهایی که به دروغ به گوشتان می رسانند ؛ ما هنوز بر عهدی که با شما برای نجات وطن بسته ایم ؛پایبندیم و شما را در این راه تنها نخواهیم گذاشت ؛ البته اگر بخواهید!
همایون نادری فر
عضو رسمی و منتخب اول شورای ملی ایران در نشست پاریس۲۰۱۳
۱۰ آگوست ۲۰۱۶

عجوزه های خاورمیانه به دنبال چه هستند ؟


ضحاک ایران که اعدامهای روزانه و کشتارهای خارج از مرزها ، ارضاء اش نمی کند ، به دنبال ایجاد حمام خونی دیگر در منطقه است . 
رژیم با زیرکی تمام و بخصوص در سالهای اخیر ، با تزریق عرب ستیزی و نژاد پرستی در جامعه ایران ، توانسته است به آرزوی ۳۰ ساله خود در تشکیل بسیج ۲۰ میلیونی در جنگ با هر کشور عرب زبان و سامی نژادی برسد .
رژیم به خوبی از میزان بالای عدم مقبولیت و مشروعیت خود در میان ملت ایران آگاه است و با علم به موضوع دشمنی تاریخی ایرانیان و اعراب ، بخوبی از این نکته استفاده کرده و توانسته است با اتکاء به این مسئله ، همچون زمان جنگ با عراق ، امیدوار به حضور میلیونی جوانان و مردم بخت برگشته ایران در جبهه جنگ احتمالی با عربستان باشد . جنگی که جمهوری اسلامی برای بقای خود و فرار از فشارهای درونی و نیز انحراف افکار عمومی به سمت آن و ایجاد فضای خفقان مطلق به بهانه شرایط جنگی و حتی احتمال کشتار مخالفین و حتی منتقدین در داخل کشور همچون دهه شصت ، بدان نیاز دارد .
از سوی دیگر حاکمان بی تدبیر و کند ذهن عربستان نیز بدون آگاهی از چرایی اصرار رژیم ایران بر ادامه تنشهای روز افزون تا سر حد جنگ مستقیم در یمن ، آلت دست سناریو نویسان خاورمیانه جدید شده اند که با زیرکی خاص و با تحمیل تمام هزینه های یک جنگ احتمالی و امکانا بلند مدت بر دوش آل سعود ، به دنبال ثبت رکوردی جدید در اجرای سیاستهای خویش با کمترین هزینه برای مالیات دهندگان کشورهای خود، می باشند .
تقابل آل سعود بعنوان پدر معنوی مسلمانان سنی مذهب از یک سو و رژیم ولایی اشغالگر ایران بعنوان پدر معنوی مسلمانان شیعه مذهب ، در نهایت جنگی خونین و فاجعه بار خواهد بود که آثار آن حتی بصورت جنگهای داخلی و آشوبهای وحشیانه در داخل کشورهای اسلامی منطقه و حاوی اقلیت ها و اکثریتهای شیعه و سنی ، نمود خواهد یافت .
جنگی که شاید مرزهای جغرافیایی بسیاری را تغییر دهد ، تعداد جمعیت منطقه را تغییر دهد و حتی نامهای جدیدی را در سرزمینهای خاکی و آبی خاورمیانه شاهد باشیم .
مطمئنا ایران تکه تکه شده و نیز عربستان ویران شده و ثبت چاههای نفتی آن بعنوان چاههای نفت بین المللی ! خواسته آشکار و نهان بسیاری از سیاست ورزان قدرتمدار جهان است که بازی شطرنج جهانی را به نفع منافع اقتصادی خود و شرکای کوچک و بزرگ خود اداره می کنند .
و اینجاست که باز باید تاکید کرد ، تنها راه نجات ایران و ایرانیان از شرایط پیش رو و شرایط احتمالی آینده ، تلاش همه جانبه برای سقوط رژیم ماجراجو و ضد منافع ملی فعلی ایران و تشکیل حکومتی سکولار و دمکراتیک در ایران است تا با احترام به منافع ملی و نیز احترام به جامعه بین الملل و دوری از تنشهای بیهوده ، راه را بر هر برنامه ضد ملی و تهدید تمامیت ارضی ایران ببندد و این مهم باید هر چه سریعتر و با هر روش و راه ممکن و قبل از آنکه دیر شود ،به انجام برسد ، وگرنه ایران ، ایرانستان خواهد شد و قبرستانها آباد !
همایون نادری فر 
۸ سپتامبر ۲۰۱۶
یک جای دور از میهن

جایگاه رضا پهلوی را درک کنیم !



شاهد هستیم که این روزها بیانیه هایی مستقیما و یا غیر مستقیم خظاب به فرزند ارشد محمد رضا شاه پهلوی ، پادشاه فقید ایران نوشته شده و از عملکرد و رفتارهای ایشان انتقاداتی گاه به تندی بعمل آمده است .
عزیزانی از تهیه کنندگان این بیانیه ها که البته در میهن پرستی و ایران دوستی آنان شکی نیست، با حسن اعتمادی که به بنده دارند این بیانیه را برای اینجانب نیز فرستادند . ولیکن علارغم موافق بودن با روح و لزوم انتقاد ، با بندهای متعددی از ان و نیز در معرض دشمنان ایران قرار دادن آن موافق نبوده و آن را امضاء نکردم !
معتقدم که در ابتدا بایستی به آسیب شناسی چرایی قرار گرفتن در این موقعیت پرداخت و پس از ان در مورد شخص آقای پهلوی نظر داد . ( علارغم میل باطنی ام ایشان را دیگر شاهزاده خطاب نخواهم کرد، چون اخیرا به من ثابت شد کسانی که ایشان را با اسم خالی و بدون عنوان تاریخی صدا می زنند ، در نزد ایشان محبوبتر و قابل اعتماد ترند ! )
به جد و بدون تعارف معتقدم در گام نخست باید به دنبال آزاد سازی ایشان از بند و گروگانگیری افراد و مافیایی بود که باعث شده اند خیل عظیمی از وفاداران به سامانه پادشاهی به این میزان دلسرد شوند و در کمال عصبیت بیانیه تند و بیشتر احساسی و کمتر سیاسی را خطاب به ایشان مرقوم نمایند . 
باید عوامل این وضعیت غیر قابل باور برای جناب پهلوی و عوامل شاد کننده اتاق های فکر رژیم و بدخواهان ایران را به هر نحو ممکن از اطراف ایشان دور کرد .
توصیه ای دوستانه به میهن دوستان واقعی که صد البته هر میهن دوست واقعی خود از معترفین به قابل احترام بودن خاندان پهلوی با همه کاستی ها و اشتباهات ممکنه است :
رضا پهلوی ، یک شخص نیست !...او چه بخواهد و چه نخواهد ، وارث نظام پادشاهی ۲۵۰۰ ساله ای است که در پهنه تاریخ شاهد حضور شاهانی میهن دوست و با اراده و قوی سیرت و نیز شاهانی سست عنصر و میهن فروش نیز بوده است .
رضای پهلوی از سلاله شاهانی است که ایران را از عقب افتادگی های قاجاری به تمدن و فرهنگ به روز زمان پهلوی پرت کردند و در این مرحله پرتاب ! شاهد خراشهایی نیز بر پیکر کم جان جامعه ایران بودیم که ظاهرا در ظرف زمانی آن تاریخ و به باور کارشناسان بسیاری ، هرچند به دید امروزی اشتباه ولی قابل اجتناب نبود .
رضا پهلوی و جایگاه تاریخی او ، به اعتراف دوست و دشمن ، تنها تیر مردم ایران برای گذر از این نظام فاشیستی اسلامی و رسیدن به یک حاکمیت سکولار و دمکرات در ایران است که باید به هدف بخورد و این تیر برای پرتاب شدن نیاز به کمان سترگ و پرقدرتی دارد که میهن دوستان واقعی و ایران یاران خوش فکر باید بدنه اصلی آن را بسازند .
متاسفانه این تیر و کمان ما مورد تهاجم موریانه های بسیاری قرار گرفته . از سویی افرادی که اعتماد ایشان را به هر ترفندی به دست آورده اند ، خواسته و ناخواسته در سالهای اخیر در تضعیف جایگاه ایشان در روند آزادیخواهی چیزی کم نگذاشته اند و به نظرم اگر این افراد را دارای حسن نیت و ایران دوست می دیدیم ، با اتقاقات و نتایج حاصل از عملکردهایشان ، تا امروز باید از مناصب کسب کرده از اعتبار رضا پهلوی ، کناره گیری کرده و از نتایج عملکردهایشان و انحرافات و دافعه های پیش آمده ، پوزش می خواستند .

از سوی دیگر ما با پدیده ای روبرو هستیم که شخص رضا پهلوی را بعلت شخصیت انسانی و فروتنی که دارد ، از طرفداران دو آتشه و درباری مسلک و بیشتر پر سن و سال سلطنت خاندان پهلوی ، به نوعی فراری داده و بهانه ای به دست افرادی داده است که با وجود همه بی انصافی ها و حتی توهین های گفتاری و نوشتاری بر علیه شخص ایشان و پدرانشان ، در کنار ایشان و در دایره نزدیکان ایشان قرار گیرند و همواره در گوش ایشان از رفتارهای به ظاهر غیر دمکراتیک شاه دوستان ، بد گویی کنند .
این افراد همانهایی هستند که با زیرکی تمام از عواطف و روحیه احساسی وی سوء استفاده کرده و رضا پهلوی را در موقعیت امروزی خود قرار داده اند که برخی از وفاداران به خاندان پهلوی و نیز جمهوری خواهان ملی گرا اینگونه تند و از روی عصبیت ایشان را در بیانیه اخیر خود، مخاطب قرار دهند .

پرواضح است که رضا پهلوی بارها در سخنان و نوشتارهایش ثابت کرده است که نه تنها یکپارچگی ارضی ایران برایش خط قرمز محسوب می شود ، بلکه یکپارچگی ملی نیز که میراث تاریخی تمدن چندین هزار ساله ایران است نیز همواره مورد تاکید و توجه ایشان بوده است .
هم میهنانم !
بیایید هر کاری که میکنیم ابتدا به ایران بیاندیشیم و بسنجیم که این کار ما به چه اندازه می تواند برای نجات میهن و رسیدن به آزادی تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد .

بیایید یاد بگیریم که حتی اگر بزرگان دیروز و شخصیتهای برجسته امروز میهنمان در مقطعی از زمان دچار ضعف گفتاری و یا تاکتیک ناقص سیاست ورزی البته از نظر ما بعنوان بینندگان و شنوندگان ظاهر قضیه ، در مقابل شیطنتهای بدخواهان ایران شدند ، با توجه به شناختی که از واقعیت امر و ایمان آنان به اصل موضوع داریم ، در استتار آن و پرده کشیدن بر روی آن ضعف در مقابل چشمان نامحرمان به ایران تلاش کنیم و داشته هایمان را قدر نهیم ... و باز به ایران بیاندیشیم !
همایون نادری فر 
اول شهریور ۱۳۹۵( زادروزم )
یک جای دور از میهن