شاهد هستیم که این روزها بیانیه هایی مستقیما و یا غیر مستقیم خظاب به فرزند ارشد محمد رضا شاه پهلوی ، پادشاه فقید ایران نوشته شده و از عملکرد و رفتارهای ایشان انتقاداتی گاه به تندی بعمل آمده است .
عزیزانی از تهیه کنندگان این بیانیه ها که البته در میهن پرستی و ایران دوستی آنان شکی نیست، با حسن اعتمادی که به بنده دارند این بیانیه را برای اینجانب نیز فرستادند . ولیکن علارغم موافق بودن با روح و لزوم انتقاد ، با بندهای متعددی از ان و نیز در معرض دشمنان ایران قرار دادن آن موافق نبوده و آن را امضاء نکردم !
معتقدم که در ابتدا بایستی به آسیب شناسی چرایی قرار گرفتن در این موقعیت پرداخت و پس از ان در مورد شخص آقای پهلوی نظر داد . ( علارغم میل باطنی ام ایشان را دیگر شاهزاده خطاب نخواهم کرد، چون اخیرا به من ثابت شد کسانی که ایشان را با اسم خالی و بدون عنوان تاریخی صدا می زنند ، در نزد ایشان محبوبتر و قابل اعتماد ترند ! )
به جد و بدون تعارف معتقدم در گام نخست باید به دنبال آزاد سازی ایشان از بند و گروگانگیری افراد و مافیایی بود که باعث شده اند خیل عظیمی از وفاداران به سامانه پادشاهی به این میزان دلسرد شوند و در کمال عصبیت بیانیه تند و بیشتر احساسی و کمتر سیاسی را خطاب به ایشان مرقوم نمایند .
باید عوامل این وضعیت غیر قابل باور برای جناب پهلوی و عوامل شاد کننده اتاق های فکر رژیم و بدخواهان ایران را به هر نحو ممکن از اطراف ایشان دور کرد .
توصیه ای دوستانه به میهن دوستان واقعی که صد البته هر میهن دوست واقعی خود از معترفین به قابل احترام بودن خاندان پهلوی با همه کاستی ها و اشتباهات ممکنه است :
رضا پهلوی ، یک شخص نیست !...او چه بخواهد و چه نخواهد ، وارث نظام پادشاهی ۲۵۰۰ ساله ای است که در پهنه تاریخ شاهد حضور شاهانی میهن دوست و با اراده و قوی سیرت و نیز شاهانی سست عنصر و میهن فروش نیز بوده است .
رضای پهلوی از سلاله شاهانی است که ایران را از عقب افتادگی های قاجاری به تمدن و فرهنگ به روز زمان پهلوی پرت کردند و در این مرحله پرتاب ! شاهد خراشهایی نیز بر پیکر کم جان جامعه ایران بودیم که ظاهرا در ظرف زمانی آن تاریخ و به باور کارشناسان بسیاری ، هرچند به دید امروزی اشتباه ولی قابل اجتناب نبود .
رضا پهلوی و جایگاه تاریخی او ، به اعتراف دوست و دشمن ، تنها تیر مردم ایران برای گذر از این نظام فاشیستی اسلامی و رسیدن به یک حاکمیت سکولار و دمکرات در ایران است که باید به هدف بخورد و این تیر برای پرتاب شدن نیاز به کمان سترگ و پرقدرتی دارد که میهن دوستان واقعی و ایران یاران خوش فکر باید بدنه اصلی آن را بسازند .
متاسفانه این تیر و کمان ما مورد تهاجم موریانه های بسیاری قرار گرفته . از سویی افرادی که اعتماد ایشان را به هر ترفندی به دست آورده اند ، خواسته و ناخواسته در سالهای اخیر در تضعیف جایگاه ایشان در روند آزادیخواهی چیزی کم نگذاشته اند و به نظرم اگر این افراد را دارای حسن نیت و ایران دوست می دیدیم ، با اتقاقات و نتایج حاصل از عملکردهایشان ، تا امروز باید از مناصب کسب کرده از اعتبار رضا پهلوی ، کناره گیری کرده و از نتایج عملکردهایشان و انحرافات و دافعه های پیش آمده ، پوزش می خواستند .
از سوی دیگر ما با پدیده ای روبرو هستیم که شخص رضا پهلوی را بعلت شخصیت انسانی و فروتنی که دارد ، از طرفداران دو آتشه و درباری مسلک و بیشتر پر سن و سال سلطنت خاندان پهلوی ، به نوعی فراری داده و بهانه ای به دست افرادی داده است که با وجود همه بی انصافی ها و حتی توهین های گفتاری و نوشتاری بر علیه شخص ایشان و پدرانشان ، در کنار ایشان و در دایره نزدیکان ایشان قرار گیرند و همواره در گوش ایشان از رفتارهای به ظاهر غیر دمکراتیک شاه دوستان ، بد گویی کنند .
این افراد همانهایی هستند که با زیرکی تمام از عواطف و روحیه احساسی وی سوء استفاده کرده و رضا پهلوی را در موقعیت امروزی خود قرار داده اند که برخی از وفاداران به خاندان پهلوی و نیز جمهوری خواهان ملی گرا اینگونه تند و از روی عصبیت ایشان را در بیانیه اخیر خود، مخاطب قرار دهند .
پرواضح است که رضا پهلوی بارها در سخنان و نوشتارهایش ثابت کرده است که نه تنها یکپارچگی ارضی ایران برایش خط قرمز محسوب می شود ، بلکه یکپارچگی ملی نیز که میراث تاریخی تمدن چندین هزار ساله ایران است نیز همواره مورد تاکید و توجه ایشان بوده است .
هم میهنانم !
بیایید هر کاری که میکنیم ابتدا به ایران بیاندیشیم و بسنجیم که این کار ما به چه اندازه می تواند برای نجات میهن و رسیدن به آزادی تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد .
بیایید یاد بگیریم که حتی اگر بزرگان دیروز و شخصیتهای برجسته امروز میهنمان در مقطعی از زمان دچار ضعف گفتاری و یا تاکتیک ناقص سیاست ورزی البته از نظر ما بعنوان بینندگان و شنوندگان ظاهر قضیه ، در مقابل شیطنتهای بدخواهان ایران شدند ، با توجه به شناختی که از واقعیت امر و ایمان آنان به اصل موضوع داریم ، در استتار آن و پرده کشیدن بر روی آن ضعف در مقابل چشمان نامحرمان به ایران تلاش کنیم و داشته هایمان را قدر نهیم ... و باز به ایران بیاندیشیم !
همایون نادری فر
اول شهریور ۱۳۹۵( زادروزم )
یک جای دور از میهن
ﺩﺭﻭﺩ و ﻳﻚ اﻳﺮاﻥ ﺳﭙﺎﺱ ﺟﻨﺎﺏ ﻧﺎﺩﺭﻳﻔﺮ. ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﻣﻴﺒﺎﻳﺴﺖ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺑﺰﻧﻜﺎﻩ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﺩﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭا ﺭﻭﺷﻦ ﺳﺎﺧﺖ ﻧﺨﺴﺖ. اﻓﺸﺎ ﻛﺮﺩﻥ ﻧﻔﻮﺫﻱ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺷﻮﺭا وﮔﺮﺩ ﺷﺷﺎﻫﺰاﺩﻩ و ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺷﺎﻫﺰاﺩﻩ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ اﻛﻨﻮﻥ ﻃﺮﻓﺪاﺭاﻥ ﻧﻆﺎﻡ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻲ ﭘﺎﺭﻟﻤﺎﻧﻲ ﺟﻮاﻧﺎﻥ ﺩﺭﻭﻥ و ﺑﺮﻭﻥ ﻣﺮﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻃﺮﻓﺪاﺭاﻥ ﻓﻘﻄ اﻥ ﺩﺳﺘﻪ اﺯ ﺧﻮاﺳﺘﺎﺭاﻥ. 70 ﻳﺎ 80 ﺳﺎﻟﻪ ﻃﻴﻒ ﺳﻨﺘﻲ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻣﻦ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻢ ﺑﺎ ﻣﺪﺭﻙ ﺛﺎﺑﺖ ﻛﻨﻢ. ﺑﻬﺮ ﺭﻭﻱ ﺳﭙﺎﺱ اﺯ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭ ﺷﻤﺎ. ﻣﺎﻧﺎ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﭘﺎﻳﻨﺪﻩ اﻳﺮاﻥ
پاسخحذف