تفاهمنامه، برای چه منظور و چرا امروز؟




در روزهایی که گذشت ، شاهد تفاهمنامه و بیانیه مشترکی از سوی دو حزب مطرحِ کرد ایرانی بودیم ، امضای تفاهمنامه میان حزب دمکرات کردستان ایران به رهبری مصطفی هجری و حزب کومله کردستان ایران به رهبری عبدالله مهتدی .

در نگاهی به تاریخچه فعالیتهای این دو حزب در افق سیاسی ایران و انشعابهای متعدد در یکی و بودنها و نبودنها در دیگری ، که در اثر اختلافات درونی و بیرونی آنها در سالهای متمادی روی داده است ، به این مهم می رسیم که این دو حزب به دفعات ، در صدد مذاکره و نزدیکی با یکدیگر بوده اند ، ولیکن امیال گروهی و شخصی و عدم توجه به خواسته های قلبی اکثریت قوم کرد ایرانی ، بارها آنها را از اتحاد ،حتی از نوع اسمی آن ، دور نگه داشته و حتی منجر به جنگ و خونریزی نیز شده است .

ولیکن اعلام موضوع رسیدن به تفاهم در مورد مسائل سئوال برانگیز و امضای یک سند دوستی و برادری ، در مقطعی از زمان که می شود به درستی آن را حساسترین در طول سه دهه گذشته نامید ، نیاز به نگاهی تازه و هوشیارانه به این تصمیم و عملکرد ، و نتایج مورد انتظار، از ادامه این رویکرد دارد .

کارنامه این دو حزب ،جدا از عملکردهای درست و نادرست رهبران آنها در طول تاریخ تشکیل و فعالیت ، خود گواه بر این است که ،این سازمانها بعنوان اپوزیسیون در نیم قرن اخیر و حتی قبل از آن ،همواره با حکومت و دولت مرکزی ایران مشکل داشتند و بحث مبارزه و فعالیت آنها صرفا محدود به دوران پس ازرویداد 57 و مخالفت با جمهوری اسلامی ، نمی گردد .

زمان تشکیل وشروع فعالیت حزب دمکرات کردستان که بعدها به دو حزب« دمکرات کردستان » و « دمکرات کردستان ایران »، منشعب شد ، به بیش از هفتاد سال قبل باز می گردد . آغازی که بلافاصله در اولین اقدام خود پس از تشکیل و اعلام موجودی ، در سال 1324 ، با سوء استفاده از حضورنیروهای متفقین و بخصوص شوروی در ایران ، اقدام به تاسیس جمهوری دمکراتیک کردستان به مرکزیت شهرمهاباد، توسط رهبر خود قاضی محمد نمود . این عمل به شکلی مشابه ، توسط سید جعفر پیشه وری ،عنصر خود فروخته وابسته به حزب توده شوروی نیز در آذربایجان و تبریز صورت گرفت ، که خوشبختانه این تلاش آنها برای جدایی گوشه ای از خاک کشور عزیزمان ایران ، به ثمر نرسید و بعد از 11 ماه ، دولت مرکزی توانست منطقه را به کنترل خود در آورد و دست بیگانگان خارجی را نیزکه حامی و پشتیبان این حرکتهای تجزیه طلبانه بودند ، از کشور کوتاه کند .

شرکت فعالانه و دعوت ازاقوام کرد برای حضور گسترده دررویداد بهمن 57 و اقدام به برگزاری میتینگ چند هزار نفره مسلحانه در ورزشگاه مهاباد ، تنها چند هفته بعد از پیروزی کذایی انقلاب 57 ، نشان از تصمیم این سازمان برای ادامه سیاستهای مخالفت با حکومت در هر نوع آن و تاکید برسیاستهای جدایی طلبانه داشت .

همکاری تنگاتنگ با حزب توده دررویداد 57 و همکاری با حزب بعث عراق در سالهای جنگ خانمانسوز ایران و عراق ، مسلح شدن توسط ارتش عراق و اقدام مسلحانه بر علیه هموطنان ایرانی ، همچون سازمان مجاهدین خلق ؛ حزب دمکرات کردستان را در زمره سازمانهای دشمن میهن و دشمن نام ایران و ایرانی قرار داد که با نام اپوزیسیون جمهوری اسلامی ، متاسفانه تنها به فکر دست یافتن به اهداف سیاسی گروه و قسمت کوچکی ازجمعیت بزرگِ قوم ایرانی کرد بودند که متاسفانه خود را ایرانی نمی دانستند و در پوشش شعارهای عام پسندانۀ احقاق حقوق قومیت کرد ، به دنبال کسب استقلال و تشکیل کشورمستقل کردستان بودند .

تغییرو تلطیف ظاهری و زیرکانه سیاستهای حزب در کنگره سیزدهم ، در سال 2004 ، با انتخاب مصطفی هجری از شعار خودمختاری برای کردستان به فدرالیسم برای ایران صورت پذیرفت! در این مورد برای آگاهی و نتیجه گیری خوانندگان مقوله ، ضمن دعوت مجدد به خواندن تفاهمنامه جدید ، نظر آنان را به گفتگوی دو تن از رهبران ارشد این حزب جلب می کنم تا متوجه شویم که تعریفشان از فدرالیسم برای ایران و فدرال کردستان چیست و این آقایان برای آینده ایران چه نقشه های شومی را در سر می پرورانند و آنانی که بر ما خرده می گیرند که چرا با این واژه مدرن مخالفت می ورزید ،به نوعی پاسخ سئوال خود را دریافت کنند :

نشریه کوردستان به شماره 432 و تارنمای این حزب در آن زمان می نویسد : آقای هجری در سخنرانی خود در کنفرانس استقلال کرد، رسما اعلام کرد :

"حزب دموکرات کردستان ایران هیچگاه استقلال کردستان را به عنوان یکی از اشکال حق تعیین سرنوشت نه تنها رد نکرده بلکه از آن به عنوان حق مسلم و مشروع ملت کرد در همه بخشهای کردستان یاد کرده‌است."

دو ماه پس از سخنرانی مصطفی هجری ، رامبد لطفی پور یکی از اعضای بلندپایه حزب در کردستان دراظهاراتی خطرناک و فتنه انگیز در میان اقوام ؛ از منطقه بزرگی از استان آذربایجان غربی و کرد بودن آن دیار سخن گفت!!

وی در کمال بی شرمی گفت : " نقده ، میاندوآب ، سلماس و شهرهای کردستان ! مانند اورمیه (مرکز استان آذربایجان غربی) از ترکیب بافت جمعیتی دو ملت ! کرد وترک به وجود آمده‌است. همچنانکه جمعیت کرکوک در کردستان جنوبی را کرد وترک وعرب تشکیل می‌دهند. اما واقعیت این است که کرکوک شهری کردستانی است . به همین صورت ماکو ، ارومیه ، نقده ، میاندوآب ، سلماس و..... هم شهرهای کردستانی هستند ! ، این واقعیت مناقشه بردار نیست. این شهرها هر چند که ساکنان ترک زبان هم داشته باشند اما سرزمین کرد هستند وترکها در آنجا مهمانند ! وقابل احترام وباید با انها محترمانه رفتار نمود. همچون اقلیتی ساکن این سرزمین اند. در سرزمین کردها به سر می‌برند. براین مسأله هیچ ایرادی نیست"

در سال 2006 پس از اختلافات شدید درون حزبی ، عبداله حسن زاده ،دبیر سابق این حزب بهمراه تعدادی دیگر از حزب دمکرات کردستان ایران جدا شده و «حزب دمکرات کردستان» را تشکیل می دهند و چنانچه بعدها در خبرها دیدیم ، میانجیگری برای حل اختلافات توسط حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی کردستان عراق نیز کارگر نبوده است .

در مورد حزب کومله که چندین حزب و سازمان نیز این واژه کومله ( در زبان کردی به معنی گروه و انجمن ) ، را با خود یدک می کشند ، باید گفت ، ازادغام گروههای چپ کمونیست کرد تشکیل یافت و ظاهرا قبل از انقلاب فعالیت چشمگیری همانند حزب دمکرات کردستان نداشت ،ولیکن پس از سال 57 ،به مبارزه مسلحانه با حکومت اسلامی روی می آورد .به برداشت نویسنده ، می توان احزاب حاوی واژه کومله را معادل احزاب کمونیست با پسوند و پیشوندهای مختلف ، در کشورهای دیگردر نظر گرفت. آنطور که مشهود است ، کومله مورد نظر در بحث این نوشته و طرف تفاهم با حزب دمکرات کردستان ایران ، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (کومله) به رهبری عبداله مهتدی می باشد .

یکی ازاتفاقات مهمی که تاریخ مشترک این دو گروه را به غیر از موضوع تفاهم و به نوعی صلح اخیر، در مقطعی به هم پیوند می زند ، اختلاف شدید این دو گروه در دهه 60 می باشد که حتی به جنگ مسلحانه نیز کشیده شد و این جنگ و خونریزی از سال 63 تا 67 ادامه داشت که بحث در مورد آن در حوصله این مقوله نمی گنجد و خواننده می تواند برای آگاهی از چگونگی آن به منابع مختلف موجود مراجعه کند .

آنچه که نویسنده را بر آن داشت تا به این موضوع مورد بحث محافل کوچک و بزرگ سیاسی ، بپردازد، حساسیت زمانی وگفتمانهای سیاسی این روزها ،از سوی برخی دشمنان داخلی و خارجی ایران است .

آنچه مسلم است ؛ مبارزه اقوام چه کرد و چه آذری و چه بلوچ و عرب و غیره برای رسیدن به حقوق مساوی و آزادی ، در سرزمینی که در برگیرنده ملت بزرگی شامل اقوام و ایلات مختلف است ، و تحت حکومت رژیمی مستبد و خودکامه قرار دارد ، قابل تقدیر و مستلزم پشتیبانی و همراهی است ؛ ولیکن نگاهی ژرف به سخنان و نوشته ها و بیانیه های برخی گروههای قومی ، که ادعای نمایندگی جمعیتی از ملت ایران را دارند ، متاسفانه پیام نا زیبای جدایی وحس احتمال بروز جنگ داخلی را در کشور عزیزمان ایران ، به ما می رساند .در حقیقت احزاب و سازمانهای اینچنینی را نباید اپوزسیون صرف حکومت حال حاضر در ایران ،یعنی اپوزیسیون جمهوری اسلامی تلقی کرد؛ بلکه در واقع این ها مخالف و اپوزیسیون هر حکومتی خواهند بود که اجازه تشکیل فدرال و در نهایت استقلال را برای آنها صادر نکند ؛ حال می خواهد این حکومت نامش جمهوری اسلامی و یک حکومت دیکتاتوری باشد و یا هر حکومت دمکراتیک دیگر.

پیامی که در پوشش واژه فدرالیسم ،می رود با افکار پنهان و خطرناک ، جنگ داخلی را برای مناطق مورد بحث به ارمغان بیاورد . مدعیان فدرال کردستان از ایلام تا اورمیه ( بارها این سخنان را در مذاکرات خصوصی از زبان رهبران این احزاب شنیده ایم ) معلوم نیست با چه پشتوانه ای این سخن واهی را مطرح می کنند! آیا بغیر ازراه حل جنگ و خون ریزی و برادر کشی در منطقه ، می توانند به فدرال مورد نظرشان برسند و قانون اساسی کردستان و ملت کرد را بنا بر تفاهم اخیر خود برپا دارند ؟!

این دو حزب که به گواه تاریخ دارای سابقه طولانی مبارزاتی هستند ،حتی در صورت نمایندگی کل جمعیت قوم کرد در کشور پهناور ایران ، می توانند تنها از سوی 5 درصد جمعیت کشور سخن بگویند . البته باید خاطر نشان کرد ، نویسنده بعنوان یک آذری ایرانی از شهری که دارای جمعیتی بالا از هموطنان کرد زبان است ، این مهم را تاکید می کند که اکثریت این هموطنان و همشهریان ، با سیاستهای احزاب جدایی طلب و حتی فدرال خواه موافق نیستند و درصد اشاره شده در بالا ،در خوشبینانه ترین حالت و به نفع این سازمانها ذکر شده است .

متاسفانه ضعف حکومت حال حاضر ایران در جامعه بین الملل ، از سویی باعث شیطنتها از طرف برخی دول خارجی وسیاستگزاران آنها در ارگانهای مختلف شده است و از سوی دیگر، وجود این حکومت استبدادی و غیر مردمی ، که به حقوق ملت ایران و بخصوص اقوام ،اهمیت وبهایی نمی دهد، باعث بهانه دادن به دست سازمانهایی اینچنینی شده است تا بستر را آماده بهره برداری برای امیال گروهی و ضد ایرانی خود ببینند و برای تحقق آن ،دست همکاری یکدیگر را بفشارند .

اینجاست که مردم ایران از هر نژاد و قومی بایستی آگاهانه ، اتفاقات و مسائل این روزهای کشور را دنبال کنند و با آگاهی کامل از اینکه ، ایجاد یک حکومت برپایه دمکراسی و مبتنی بر منشور حقوق بشر ،خواسته همه آنها را در آینده ایران تامین خواهد کرد ، مشارکت فعالی را در زمینه پایه ریزی چنین حکومتی در ایران آینده داشته باشند و بدانند که طرفداران فدرالیسم ،چه اهداف پنهان و خطرناکی را زیر سایه این واژه دنبال می کنند و برای خنثی کردن نقشه های شوم آنها ، تلاش کنند .

نوید تشکیل شورای ملی ایران و انتشار منشوری که تمامی حق و حقوق ایرانیان را از هر قوم ونژادی تامین خواهد کرد ،بزرگترین و بهترین آزمونی است برای همه سازمانها و احزابی که تا به امروز خود را به درستی یا به دروغ ، بعنوان مخالفین حکومت جمهوری اسلامی معرفی کرده و خود را مدافع و نماینده قسمتی از مردم ایران برای رسیدن به حقوق مسلم و آزادی نامیده اند . این تشکلها بایستی ضمن پیوستن به شورای ملی ایران با منشوری مشخص و فرا حزبی و گروهی ، حقانیت خود را در نزد مردمی که ادعای نمایندگی شان را دارند نشان دهند واعلام کنند ،همه تلاشها و مبارزات و حتی اشتباهات در زمانهای گذشته ، فقط و فقط برای آزادی مردم و رسیدن مردم به حقوق انسانی در تمامی ابعاد آن بوده است .

پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران

همایون نادری فر

31/8/2012

10 شهریور ماه 1391 خورشیدی

پاسخی کوتاه به شخصیت مستعاری به نام الف نگار



جناب الف نگار ،هدفم پاسخ دادن به توهین ها و نسبتهای ناروای شما نیست ،ولیکن لازم شد به مقداری کوتاه و در خور شما ، ابتدا به عرض برسانم که اینجانب هیچگونه ارتباط خانوادگی و نسبت خویشاوندی با آقای لهراسب زینالی ندارم و واقعا تعجب می کنم شمایی که لایه های تاریک ! تمام حرکتها را اینگونه کنجکاوانه می کاوید ،چطور در این مورد ساده و بدیهی ( فامیل بودن یا نبودن ) دچار اشتباه شده اید!!!!

ضمنا عملکرد 14 ساله من در عرصه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی که در جاهای مختلف به آنها اشاره شده و متاسفانه از چشمان تیزبین شما !!! پنهان مانده است ،خود گواه بر نوشتن دیکته های فراوانی از سوی من است که اعتراف میکنم بدون غلط نبوده وهمیشه نمره ام 20 نشده ، ولیکن در اکثر موارد با نمره ای بالا ، قبول شده ام.

هموطن عزیز،امیدوارم با سعه صدر و رجوع به وجدان خود ،البته اگر داشته باشید . به این توهین ها و تهمتها و در عین حال ایجاد شک و شبهه در حرکت به سمت آزادی ایران عزیزمان ،پایان دهید .

ضمنا فراموش کردم یاد آور شوم که نام من (( همایون نادری فر)) است و لطفا در نوشتارتان دقت فرمایید

شایان ذکر است که این مطلب را در قسمت نظر ایشان در وبلاگشان نوشتم و امیدوارم مورد نظر قرار داده و حذف نکنند!!

نامه شاهزاده رضا پهلوی به دبیر کل سازمان ملل :




جناب آقای بان کی‌ مون

دبیر کل سازمان ملل،

عالیجناب،

با توجه به مقام ویژه و منحصر به فرد شما، تصمیمتان برای شرکت در اجلاس سران غیر متعهد که در تهران برگزار خواهد شد ، توجه ویژه‌ای را به به فرد شما معطوف خواهد داشت. نقش بسیار مهم دبیر کل سازمان ملل به عنوان رهبر این سازمان ، سازمان مللی که در سال ۱۹۴۵ تاسیس شد و قسمتی از منشور و مأموریت آن به شرح زیر است:
'' برای محفوظ داشتن نسلهاي آينده از بلاي جنگ، که دو بار در طول حیات ما ،اندوه بی‌ پایانی را برای بشریت به ارمغان آورده و با تاکید مجدد بر ایمان به حقوق بنیادین انسانی‌ ،برابری حقوق مرد و زن ، برابری ملت‌ها اعم از کوچک و بزرگ و برای ایجاد شرایطی جهت حفظ عدالت و احترام به الزامات ناشی‌ از تعهدات و سایر منابع حقوقی بین‌ المللی ، همچنین تشویق به پیشرفت اجتماعی و شرایط زندگی‌ بهتر در سایه ی آزادی بیشتر....''''
و پس از آن ، جنبش غیر متعهد جهت پیش بردن اهداف اصلی‌ منشور سازمان ملل تشکیل شد،کشور‌های عضو این جنبش متعهد به اصولی، مشهور به ۱۰ اصل باندونگ، میباشند، و باز مهمترین این اصول همان احترام به حقوق بنیادین انسانی‌ است.احترام به حقوق بنیادین انسانی‌ اولین قسمت منشور جنبش غیر متعهد است ،همین اجلاسی جنبشی که شما، عالیجناب در تهران برای آن حضور خواهید یافت.
با یک طنز بزرگ و کاملا مصیبت وارانه ،رژیم آخوندی به طور سیستماتیک به نقض فاحش حقوق بشر شهروندانش ادامه میدهد. جنایاتی که کاملا خارج از تصور هستند. حقیقت تلخی‌ است و واقعیتی که بار‌ها به خدمت شما توسط شهروندان و سازمان‌ها یِ زیادی از جمله خود شورای حقوق بشر سازمان ملل و گزارشگران ویژه و دیده بان حقوق بشر در ایران به سمع و نظر شما رسانیده شده است.
حضور شما، عالیجناب در تهران به عنوان یک حالت و فرصتی منحصر به فرد، در چنین کنفرانس مهم و پر بیننده‌ای از نزدیک زیر نظر خواهد بود. در حالیکه تحت اوضاعی وخیم هزاران زندانی سیاسی که در سلولهای کشور میزبان شما و رو به مرگ ،چشم انتظار کمک هستند، حضور شما تحت هیچ شرایط و یا پروتکل سیاسی فراموش نخواهد شد .

ءءءءءءءءءءءءءءء
به وضوح ، کنفرانس تهران در جستجویِ راه‌هایی‌ برای کاهش ** تحریم‌ها ** خواهد بود.در حالیکه توجه هزاران مرد و زن ،پیر و جوان به این کنفرانس پر هزینه ،پذیرایی‌ و اطلاعیه‌های دراماتیک معطوف میگردد، انسان‌هایی‌ که از شرایط غیر متعارف، بی‌ رحمانه و تهدید آمیز رنج میبرند و تحت شکنجه مستقیم دستان میزبان شما هستند. به هر حال ، بخاطر آگاهی‌ شخص شما از تمام این وقایع،‌اعتماد بسیار بالاییست که شما شرایط زندانیان سیاسی را خاطر نشان خواهید کرد، اگر به رژیم ایران بدون توجه و باز خواست بخاطر شرایط زندانیانش توسط سازمان ملل،اجازه ارتباطات جهانی‌ داده شود، در چنین حالتی، امید بسیار کمی‌ برای زندانیان باقی‌ خواهد ماند، در این موقعیت ، رهبر معظّم رژیم، آیت الله خامنه ای، کنفرانس تهران را در موقعیتی افتتاح می‌کند که قلم‌های زیادی را شکسته و هزاران هموطن بی‌ نام و نشان ما را در سلول‌های زندان محبوس و تحت شکنج هنگاه داشته است... در تهران، شهری که میزبان شما و تمام سران جنبش غیر متعهد است
برای رژیم ایران، فقط کافیست صدای اعتراضی، شکایتی، تظاهراتی از جایی‌ شنیده شود،بی‌ توجه به اینکه قانونی‌ است یا نه، مستدل است یا نه، از جانب موافق است یا مخالف، رژیم تنها با یک روش پاسخ میدهد: تنبیهی بی‌ رحمانه، سریع و خرد کردن فرد. آن هم با احساس دلیری و لاف زدن، تمام این حالت فقط و فقط نتیجه یک مورد است : آنها نه احساس پاسخگو بودن را دارند و نه هرگز از آنها باز خواست شده است.
تا به آن حد که حتی آیت الله سید حسین کاظمی بروجردی،روحانی برجسته و قابل احترام، همینطور آقای میر حسین موسوی، کاندیدای ریاست جمهوری نظام اسلامی نیز مورد خشم رژیم واقع گشتند. و هر دو این افراد سلامتیشان به خطر افتاده ولی‌ همچنان به عنوان زندانی سیاسی در حبس به سر میبرند.
در وضعیتی مشابه آیت الله بروجردی، یک کشیش در حال آموزش بود که او نیز حتا از شکنجه‌های شدید جسمی‌ معاف نشد ،همانطور که آقای میر حسین موسوی در طول سه‌ سال باز داشتش. در عین محروم بودن از خدمات درمانی تحت شکنجه‌های شدید روحی‌ بوده است.
در حالیکه شاهد تحولات سریعی برای تقاضای پاسخگویی هستیم و نا فرمانی مدنی و مخالفت بدور از خشونت درحال شدت گرفتن است ، در این مقطع ، توجه بین‌ المللی به اوضاع مصیبت بار ما در ایران کاملا ضروری و انرژی بخش مردم ایران خواهد بود. کمکی‌ بزرگی که برای حرکت به سو‌ی درستیها و پیاده سازی ارزش‌ها و حقوق والای انسانی‌ تاثیر زیادی خواهد داشت.
عالیجناب، حضور شما در کنفرانس سران غیر متعهد را ارج می‌نهم و آن را به عنوان یک فرصت استثنایی برای تغییراتی در سیستم خشونت آمیز و ناقض حقوق بشر میزبان شما میبینم.
پایانِ سریع به چنین نقض حقوق بشری، با آزاد سازی تمام زندانیان سیاسی حد اقل خواسته قانونی‌ ایرانیان و انتظاری است که از دبیر کل سازمان ملل دارند. و مطمئنا دبیر کّل سازمان ملل به وضع حاد زندانیان بی‌ توجه نخواهند بود آنهم در شرایطی که این زندانیان بیشترین نیاز به کمک را دارند..
با ارادت و احترام فوق‌العاده
رضا پهلوی

متن استعفا از جنبش آذربایجان و جبهه آزادیخواهان مردم ایران





بنام مهر
جناب آقای دکتر جهانشاهلوی افشار
ریاست محترم دفتر سیاسی جنبش آذربایجان برای دمکراسی و یکپارچگی ایران
با درود و آرزوی سلامتی برای شما
در پی بروز و ادامه برخی حرکتهای انحرافی و تک روی ها در جنبش آذربایجان ، و عدم ترتیب اثر به درخواست اینجانب مبنی بر تشکیل اضطراری جلسه دفتر سیاسی ، امیدی به بهبودی اوضاع و ادامه حرکت درست این مجموعه دیده نمی شود ، لذا اینجانب از عضویت در جنبش ، دفتر سیاسی و معاونت هیات اجرایی ، استعفا می دهم ..
مطمئن باشید تصمیم اینجانب ، برآیند روزها اندیشه برای جلوگیری از حاشیه سازی های احتمالی بوده و اهورای ایران زمین را شاکرم ، به من کمک کرد ، این تصمیم را بگیرم تا نام و اعتبار اين آفریده کوچک ،بیش از این زیر سئوال نرود !
برای شما آرزوی عمری طولانی و پر ثمر دارم
پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران
همایون نادری فر
22/8/2012
مطابق با اول شهریور 1391 خورشیدی
رونوشت :
کلیه اعضای دفتر سیاسی و هیات اجرایی
شایان ذکر است دستور فرمایید عکس بنده تا 24 ساعت از سامانه خبرگزاری آذربایجان حذف گردد واین متن در خبرگزاری منتشر گردد .
************************

بنام مهر
سرکار خانم دکتر عراقی دبیر کل محترم جبهه آزادیخواهان مردم ایران
با درود
در پی بروز برخی مسائل در هفته های گذشته که امیدی به ادامه حرکت درست در جبهه نمی رود و فکر می کنم برخی از دوستان نیز کم و بیش متوجه آن شده باشند ،از عضویت و معاونت دبیرکلی جبهه آزادیخواهان مردم ایران استعفا می دهم ..
مطمئن باشید تصمیم اینجانب ، برآیند روزها اندیشه برای جلوگیری از حاشیه سازی های احتمالی بوده و اهورای ایران زمین را شاکرم ، به من کمک کرد ، این تصمیم را بگیرم تا نام و آبروي اين آفریده کوچک ،بیش از این زیر سئوال نرود !
برای شما آرزوی پیروزی و بهروزی در راه خدمت به وطن دارم
پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران
همایون نادری فر
22/8/2012
مطابق با اول شهریور 1391 خورشیدی
شایان ذکر است لطفا متن استعفا را در تارنمای جبهه منتشر و به اطلاع اعضا برسانید

اعلامیه کمیته موقت هماهنگی برای تشکیل شورای ملی ایران



هم ميهنان گرامی

در شرايط حساس كنونی كه كشورمان ايران با خطرات جدی روبروست، تنی چند از كنشگران و نيروهای سياسی ـ مدنی از طیف ها و گرایش های مختلف برای برون رفت از اين بحران دهشتناك وخانمانسوز همگام با ملت يگانه ايران، دست در دست هم داده تا با گذار دموکراتیک و به دور از خشونت از نظام مستبد جمهوری اسلامی، شرايط مناسب برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه منطبق با موازین بین المللی، بمنظور انتخاب نمایندگان مردم در مجلس مؤسسان، جهت تدوین قانون اساسی نوین ایران و تعیین ساختار اداری کشور و در نهایت برگزاری همه پرسی برای تصویب قانون اساسی نوین را فراهم آورند.

در همین راستا، پس از چندین ماه تلاش و رایزنی با فعالان و سازمان های مدنی ـ سیاسی، " كميته موقت هماهنگی برای تشكيل شورای ملی ايران "، جهت روشنگری و شفافيت اعلام می نمايد، که در طی روزهای آینده، فراخوان ملیبمنظور اعلام پيمان و همبستگی برای پشتیبانی از مبارزات و خواست های مردم ایران و دعوت از همگان، در وبگاه farakhanmeli.org منتشر خواهد شد.

فضایی که همه شهروندان ايرانی علیرغم گرایش ها و انديشه های گوناگون در اقصی نقاط جهان و به ویژه در داخل کشور بتوانند برای سازمان دهی این نهاد ملی، فراگیر و دموکراتیک، آن را امضا كنند. تنها با یک حرکت ملی و منسجم، با حفظ و احترام به باورها و گرایش های گوناگون سیاسی ـ عقیدتی است که می توانیم، فریاد آزادی خواهی مردم ایران را برای انحلال نظام تمامیت خواه جمهوری اسلامی از طریق مبارزات مدنی و بسیج عمومی در راستای آشتی ملی و در نهایت برقراری حاكميت ملت در ايران به جهانيان برسانیم.

بدیهی است که تا قبل از تشکیل نهاد ملی پیشنهاد شده، منشور پیشنهادی كميته موقت هماهنگی برای تشكيل شورای ملی ایران و همچنین لیست امضاها فقط از طریق انتشار فراخوان ملی در وبگاه farakhanmeli.org قابل استناد خواهند بود.

پاینده ملت ایران

كميته موقت هماهنگي برای تشكيل شورای ملی

دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱

ادامه تلاشها برای محکومیت علی خامنه ای بعلت اقدام علیه بشریت



"رضا پهلوی نزدیک به ۱۰ ماه پیش، در ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱ فراخوانی را برای یک اقدام عملی جهت آزادی زندانیان سیاسی منتشر کرد که پس از دریافت نزدیک به ۲۰۰۰ پیام از کنشگران، فعالین حقوق بشر و حقوقدانان، ایراد طرح دعوی حقوقی علیه خامنه ای به جرم جنایت علیه بشریت از طریق تهیه و ارجاع گزارش ۴۴ صفحه ای حقوقی در مورد وضعیت بحرانی حقوق بشر در ایران به شورای امنیت جهت ارجاع به دیوان کیفری بین المللی و به تبع آن آغاز تحقیقات دادستان، در دستور کار قرار گرفت.


رضا پهلوی رسما شروع طرح شکایت از خامنه ای را در کنفرانس پاریس ۸ ماه پیش در تاریخ ۱۵ دسامبر ۲۰۱۱ آغاز نمود و گزارش ۴۴ صفحه ای حقوقی با مستندات تهیه شده توسط تیم حقوقی شامل وکیل مجرب فرانسوی ایشان در تاریخ ۲۳ ژانویه ۲۰۱۲ به روسای ۱۵ کشور عضو شورای امنیت، نمایندگان دائم آنها، شورای حقوق بشر و دبیر کل سازمان ملل ارسال گردید.


گزارش ۴۴ صفحه ای حقوقی پیوست نامه رضا پهلوی:



نامه رضا پهلوی به روسای کشور های عضو شورای امنیت:



ایرانیان فارغ از جنسیت، عقاید سیاسی، مذهبی، قومیت و گویش، حقوق بنیادین بشر شان توسط حکومت ارتجاعی و استبدادی جمهوری اسلامی نقض می‌شود و وقت آن فرا رسیده است که دشمن مشترک‌مان، یعنی ناقضان اصلی حقوق بشر در ایران را یک بار برای همیشه به دست عدالت بسپاریم. این طرح شکایت نیاز به ایجاد فشار سیاسی از طریق لابی گسترده در کشورهای عضو شورای امنیت مخصوصا امریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، پرتقال و کلمبیا دارد "


هم میهنان، از شما تقاضا داریم تا با نمایندگان مجلس، سیاستمداران و وزرای

دولت مربوطه خویش [ترجیحا عضو شورای امنیت] برای قید این گزارش حقوقی

در دستور کار شورای امنیت تماس بگیرید از آنجا که تصمیم گیری در مسائل

اساسی در شورای امنیت سازمان ملل نیاز به ۹ رای دارد، بنابراین حمایت دولت

[ محل اقامت شما ] با رای دادن به این دستور کار [گزارش حقوقی] کاملا حیاتی

است تا در نتیجه با ارجاع وضعیت وخیم [ و بحرانی حقوق بشر] در ایران به

دیوان کیفری بین المللی، علی خامنه ای و هر ناقض عمده دیگر حقوق بشر

در ایران برای جنایت علیه بشریت به دست عدالت سپرده شود. لطفا صدای

مظلومان بی صدا باشید!


We Strongly urge you to call on your respective parliamentarians

politicians and government ministers to include this legal dossier

on the Security Council's agenda as decisions on substantive matters

at UNSC require nine votes thus it is absolutely vital to have your

government's support by voting in favour of this agenda item and

hence refer the deteriorating situation in Iran to the International

Criminal Court so that Khamneni and any other major Human Rights

violaters in Iran could be brought to justice for Crimes Against

Humanity! Please be a voice for the voiceless!

آذربایجان خشمگین است!


آذربایجانیم...جانیم سنه قوربان


کاش بودم و بوسه بر زمین خشمگینت می زدم........

کاش بودم و صورتم را بر خاکت می چسباندم و دعوت به آرامشت می کردم.......


از این همه بیداد ....تو نیز همچو ما از خشم بر خود می لرزی.......

همایون نادری فر
12 آگوست 2012
22 امرداد 1391




لزوم ایجاد آلترناتیو برای نجات ایران و قضاوت تاریخ در مورد بهانه گیران



در باور من، سنگ اندازی و نقش سرعت گیر بازی کردن در ساختن یک آلترناتیو و بدیل در مقابل جمهوری اسلامی ، و موازی سازیها ،به اندازۀ خیانتی که افراد و گروههای غیر مذهبی در اتحادی که با خمینی ویاران مذهبی وی ، در سال 57 انجام دادند ، زشت و خائنانه است .

من نیز مانند بسیاری از دوستان ، مشکل برخی مدعیان در دایره اپوزیسیون را درک نمی کنم .

در شورش 57، روشنفکران آن زمان ! بر سر یک جمله آن هم بدون تضمین ،با خمینی و یارانش بر علیه حکومت وقت متحد شدند ، ولی حال بر سر واژه ها و جزئیات ، بهانه گیری و ایراد سازی می کنند.

براستی آیا اینان شرایط حاد کشور و روندی را که با ماجراجویی های جمهوری اسلامی و تصمیمات اتاق فکر بدخواهان خارجی
و به ضرر منافع ملی کشورمان آغاز شده است را درک نمی کنند؟!

آیا اینها واقعا دغدغه ایران دارند؟! آیا برایشان ناله کودکان گرسنه و گریه پدران بیکار و مادران بی رمق مفهومی ندارد؟... آیا.....آیا.... و ده ها آیای دیگر...

امروز باید موضوع همبستگی بر علیه حکومت اسلامی در ایران ،طوری مطرح گردد ،
که هر کسی، به هر نحوی ،با آن مخالفت کند و یا با بهانه های واهی ،چوب لای چرخ آلترناتیو سازی برای نجات کشور ،قرار دهد، یقین حاصل نماید که در طول تاریخ هم ردیف بی آبروترین و پست ترین افراد معرفی خواهد شد ! .

سخن بسیار است و قلم سخت خشمناک....

وای بر ما که تاریخ در مورد ما چه خواهد نوشت!...شرممان باد....

همایون نادری فر
8 آگوست 2012
18 امرداد 1391

سخنی با جامعه بین الملل : حساب ملت ایران را از جمهوری اسلامی ،جدا کنید.



دسیسه ها و برنامه های بلوک شرق و غرب در مورد کشورهایی با موقعیت استراتژیک و بخصوص برجسته در حوزه ژئو پلوتیک ،موضوعی نیست که از چشم کنشگران و فعالان سیاسی و اقتصادی و حتی فعالان اجتماعی و فرهنگی ،پوشیده باشد .

کشور ایران نیز به گواه تاریخ نویسان و تحلیلگران علوم مختلف ، متاسفانه! و یا خوشبختانه در دایره تعریف یک کشور استراتژیک با خصوصیاتی منحصربه فرد در منطقه خاورمیانه و در طول تاریخ قرار گرفته است .

تاریخ پر فراز و نشیب این کشور بخصوص دردو قرن معاصر که با تحولات عظیم در عرصه های مختلف علمی مواجه بوده، خود حاکی از این مسئله بوده و در این میان، در کنار همه نتایج مثبتی که از ارمغان این تحولات برای مردم ایران می توان نام برد ؛ بیشترین آسیبها و تاثیرات منفی ، حاصل از این تحولات ، نیز ، باز نصیب ملت ایران بوده است نه حکومتهای آن !

البته نباید منکر تاثیرات مثبت حوادثی چون کشف ذخایر نفتی در ایران ،معادن ارزشمند و پیشرفت علوم بصورت ایجاد مراکز علمی و بهداشتی و رفاهی در زندگی روز مره مردم شد . ولیکن تجربه حوادث در مقاطع زمانی کوتاه و طولانی در تاریخ این کشور نشان می دهد که برخی امتیازهای خاص که از لحاظ جغرافیای سیاسی و همچنین موقعیت ژئوپلوتیکی نصیب این کشور شده ، بعلت عدم مدیریت درست و نا آگاهی از دسایس بیگانگان و سود جویی و چشم داشت حکومتهای کشورهای غرب و شرق ،عاملی برای زندگی پر مخاطره مردم و حتی به صراحت می توان گفت ، عاملی برای شور بختی ملت ایران در سالهای گذشته و بخصوص در سه دهه اخیر بوده است! .

پرداختن به تک تک این موارد ،خود مبحثی طولانی است که بایستی از سوی متخصصین علوم مختلف انسانی و تجربی ،به بحث گذاشته شود و در مقوله آسیب شناسی برای تمهیدات لازم در امر مدیریت داخلی و بین المللی ِ حال و آینده ایران به کار گرفته شود .

آنچه که نویسنده را بر آن داشت تا بار دیگر ،به ذکر این مطالب مهم و تکرار آن برای آگاهی دائمی و ضبط در افکار عموم ، بپردازد ،خبری است که امروز بر روی رسانه ها در نت و رسانه های دیداری و شنیداری قرار گرفت، خبری تکراری ولی بسیار مهم و هشدار دهنده :

" قاضی دادگاهی در نیویورک ایران و القاعده را به پرداخت 6میلیارد دلار غرامت به بازماندگان حملات 11 سپتامبر محکوم کرده است.
به گزارش سایت خبری "عصر ایران" این قاضی آمریکایی در حکمی که روز دوشنبه 30-7-2012 صادر کرده است، ایران و القاعده را به پرداخت 6 میلیارد دلار جریمه به 110 بازمانده واقعه 11 سپتامبر از جمله خانواده قربانیان و کادر پرواز 175 که به برج جنوبی مرکز تجارت جهانی در نیویورک کوبیده شد، محکوم کرد."

در نگاه اول به موضوع ، آنچه که متاسفانه به یک عادت در اذهان ما و جامعه بین المللی تبدیل شده است ،حضور نام ایران به غلط که بایستی جمهوری اسلامی ذکر گردد ، در حوادث تروریستی و ماجراجویانه اینچنینی دراقصی نقاط جهان ،از تایلند گرفته تا آمریکا و اروپا است .

پرداختن به این موضوع و دعوت به ایجاد کمپینی برای عدم تکرار نام ایران به جای رژیم جمهوری اسلامی ،در حرکتهای تروریستی و معادلاتی که هیچگونه نفعی برای صاحبان اصلی ایران یعنی مردم ایران ندارد ،خود کار بزرگی است که بایستی دردستور کارکنشگران سیاسی و اجتماعی تا روز آزادی ایران و تشکیل حکومتی بر پایه دمکراسی در ایران ،قرار گیرد .

نکته مهم دیگر در این خبر و خبرهای مشابه آن که بارها شاهد آن بودیم و شاید کمتر مورد توجه و دقت قرار گرفته است ، دریافت غرامتهای میلیاردی توسط یک پروسه قضایی در کشوری ثانی، به طرفیت جمهوری اسلامی است .

سئوال من از سیستم قضایی و سیاستگذاران کشورهایی چون آمریکا این است که ابتدا تکلیف این موضوع را مشخص کنند،آیا اموال بلوکه شده در خارج و یا ثروتهای منقول و غیر منقول ،در خارج از کشور را متعلق به مردم ایران می دانند یا حکومت فعلی ایران!؟

این سئوال را پرسیدم ، چرا که خود حکومتهای غربی بارها و بارها ،به درستی اعتراف کرده اند که جمهوری اسلامی ،نمایندگی اکثریت مردم ایران را دارا نمی باشد و از مشروعیت ملی در کشور برخوردار نیست . حال با وجود این گزینه ،آیا بهانه ای برای برداشت از اموال و دارایی های ملی ایران ،ولو حتی یک دلار ،به دلیل سو رفتارهای حکومت جمهوری اسلامی وجود دارد؟!!

جامعه بین الملل ،باید بداند ،مردم ایران امروزه با تجربه ای که از حوادث گذشته تقویم این کشور ،کسب کرده است ،متوجه تمامی حرکات و تصمیم گیریها و بخصوص نادیده گرفتن منافع ملی خود به نفع سیاست بازیهای حکومتهای کشورهای سود جو از بازیهای سیاسی منطقه است و آن را لکه سیاهی در روند اعتماد در دوستی و قضاوت درسرنوشت خود می داند.

باید بصورت شفاف و بی هیچ تعارفی به جامعه بین الملل گوشزد کرد که ، عملکردهای نادرست و ماجراجویی های رژیم جمهوری اسلامی ، خواسته ملت ایران نبوده و نیست و جامعه بین الملل نبایستی به بهانه تنبیه و تحت فشار قرار دادن حکومت اسلامی در ایران ،بطور مستقیم و غیر مستقیم ،مردم کشورمان را هدف قرار دهد و از این موقعیت به نفع خود سود جوید .


امید می رود ،با توجه به همه مشکلات امنیتی و فضای رعب و وحشتی که متوجه ایرانیان داخل کشور است و آنها را از هر گونه حق خواهی و اعتراض به استعمارخارجی و استبداد داخلی در مقطع کنونی باز می دارد ، با تشکیل شورای ملی در روزهای آینده و گرفتن نقش نمایندگی مردم ایران به پشتوانه حمایت مردمی داخل کشور ،این شورا بتواند در کنار سایرکارکردهای خود برای نجات میهن از استبداد ، در راستای دفع استعمار نیز ، جامعه بین الملل را متوجه اشتباهات محاسبه ای خود کند و به آنها گوشزد کند که معامله بر سر منافع و سرنوشت مردم ایران نه از یاد ما فراموش می شود و نه از حافظه تاریخ.....

پاینده ایران یکپارچه و پاینده ملت یگانه ایران

همایون نادری فر
1 آگوست 2012 میلادی
11 امرداد 1391 خورشیدی