یک روز می‌فهمی دلیل وجود شیشه‌های کدر سالن ملاقات را



 شیوا نظر آهاری فعال حقوق بشر و از اعضای موسس کمیته گزارشگران حقوق بشر ۱۸ شهریورماه ۱۳۹۱ در دادسرای زندان اوین بازداشت و به بند زنان این زندان منتقل شد
او بعد از انتخابات پرمناقشه سال ۸۸ دو بار بازداشت و یک سال را در زندان اوین گذراند. این فعال حقوق بشر در این دوران ۱۰۰ روز در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ نگهداری شد. مدتی بعد وی توسط شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب، به تحمل ۴ سال حبس تعزیری، تبعید به زندان رجایی شهر و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.

شیوا نظر آهاری در سال ۲۰۱۱ برنده جایزه حقوق بشری نئودور هکر شهر اسلینگن آلمان شد. این جایزه هر دو سال یک بار به کسانی اهدا می‌شود که در راه مبارزه با نقض حقوق بشر و استقرار دموکراسی، تلاش‌های قابل توجهی از خود نشان داده باشند.
:متن زیرنامهٔ کوتاه شیوا نظر آهاری به خواهرزاده‌اش از زندان اوین است

 … یک روز می‌فهمی دلیل وجود شیشه‌های کدر سالن ملاقات را

" از تو تا به من هزار دره ره است
من به راز شنفته می‌مانم
تو به شعر نگفته می‌مانی
هفت ساله شده‌ای و حالا می‌روی تا خواندن و نوشتن یاد بگیری. نشد که روز اول کلاس با لباس مدرسه ببینمت که می‌روی تا دانستن را آغاز کنی، زود بزرگ شدی عزیز دلم، مثل خیلی از بچه‌های این سال‌ها که بی‌آنکه بفهمند کودکی را، بی‌آنکه درکی از مفهوم زندان داشته باشند، روز‌هایشان در سالن ملاقات و دادگاه و دادستانی گذشت، زود بزرگ شدی؛ از‌‌ همان روزهای چهار سالگی که از پشت شیشه‌های کدر سالن ملاقات می‌خواستی توی بغلم بیایی و نمی‌شد. از‌‌ همان روزهایی که توی سالن ملاقات حضوری می‌دیدی که مادر برایم خوراکی و تنقلات آورده و هی اصرار دارد که بخورم و اگر تو می‌خواستی بخوری می‌گفت: «مامان جان برای شما توی خونه هست»
… از‌‌ همان روزهایی که نمی‌توانستی بیایی پشت شیشه‌ها و نمی‌شد که دست‌هایت را ببوسم و لمست کنم
از آن روز‌ها بزرگ شدی. دادگاه انقلاب و صورت معصوم کودکی‌ات که قاضی می‌گفت: «آن بچه را بیاورید توی دادگاه… و نگاهت روی دستبند من ثابت مانده بود…
ذهن کوچکت در بازی‌های کودکانه‌ات در دویست و نه و سالن ملاقات می‌گشت، بازی‌هایت این بود که زندانی بند ۲۰۹باشی، نامی که زیاد توی خانه می‌چرخید. که مثلا زنگ بزنی به خانه و بگویی ملاقات ندارم.. حالا هفت ساله شده‌ای و قرار است بخوانی و بدانی.
اینجا مادرانی هستند که کودکانی بیرون از زندان دارند؛
مادری هست که فرزندش امسال به کلاس اول رفت مثل تو و نتوانست اورا تا دم مدرسه بدرقه کند. ما برایش روی یک پارچه نقاشی کشیدیم و نوشتیم.
عزیز دلم هر چند دلتنگی من برای تو با دلتنگی‌های مادران اینجا برای فرزندانشان برابری نمی‌کند… اما دلتنگی‌هایمان را نگه می‌داریم برای روزهای خوب آینده که تو می‌آموزی و من می‌بینمت که بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوی
… بخوان، بدان و بیاموز
تا روزی زندان و ۲۰۹ برایت مفهومی جز بازی‌های کودکانه داشته باشد. یک روز می‌فهمی که چرا روزهای ما دور از هم سپری می‌شود و می‌دانی دلیل وجود شیشه‌های کدر سالن ملاقات را….

می‌بوسمت"
خاله/ ۶ مهر ۹۱
زندان اوین


آذربایجان ،خسته از بیداد



عدم توجه مسئولان بی لیاقت فعلی ایران زمین به موضوع آسیب دیدگان زمین لرزه در آذربایجان شرقی و بخصوص حرکت زشت مجلس فرمایشی رژیم ، در عدم تصویب طرح تسریع رسیدگی به اوضاع زلزله زدگان ، دو روزی است که ذهنم را به کل مشغول کرده است .
وقتی موضوع عدم رسیدگی به فاجعه خشک شدن دریاچه اورمیه  را در کنار موضوع عدم رسیدگی به اوضاع زلزله زدگان آن دیار، قرار می دهم ....نا خودآگاه خشم فروخفته مردم آذربایجان را حس می کنم که این روزها می رود تا با فریادی بلند ، اهریمن جمهوری اسلامی را در هم شکند .

یاشاسین آذربایجان ،زنده باد ایران
همایون نادری فر
24 سپتامبر 2012

روز اول مهـــــــــــر در ایـــــــــران...




عجــــــب حدیثــــــی شده است این اول مهر در ایران...

دانشــــــــــــجویان در بنـــــــــــــد....

دانش آموزان در راه مدرسه بی حضــــور پدر و مادر در بند....

معلمی که به جای کلاس درس ، در سلول زندان قدم می زند...

 دانش آموزانی که امسال مدرسه شان را در زمین لرزه از دست داده اند.....

و دانش آموزی که پدرش در تبعیـــــدی ناخواستـــــه ، حســــرت دیدنِ نوشتنِ مشـــــــق شب فرزنــــــدش را دارد......

عجــــــــــــــــــب روزگــــــــــــــــــــــــــــاری است....

یعنـــــــــی این هـــــــــم می گـــــــــــــــــــذرد؟!....

1/7/1391
همایون نادری فر

پاسخ به پرسشها در مورد روند حرکت به سوی تشکیل شورای ملی




با درود خدمت هموطنان عزیز

بنا به پیشنهاد دوستان و ایمیلها و پیامهایی که با موضوع و پرسشهای فراوانی در مورد روند حرکت بسوی تشکیل شورای ملی به دستم می رسد ،لازم دیدم بدین وسیله از فضا و امکان فیس بوک برای پاسخ به سئوالات هموطنان و ایجاد یک گفتمان شفاف و بی واسطه، استفاده کنم .
بعنوان یکی از اعضای کمیته موقت که از حدود یک سال قبل و از روز اول در کنار دیگر همرزمان برای تهیه منشور و تلاش برای همبستگی و اتحاد حضور داشته ام ،خود را موظف به پاسخگویی به سئوالات در مورد متن منشور از سوی هموطنان و ابهامات و شبهات ممکنه که گاها برای انحراف اذهان از سوی مخالفین، مطرح می شود ؛ می دانم .
از شما می خواهم تا سئوالات خود را در صفحه فیس بوک من و ترجیحا بصورت املای حروف پارسی بنویسید تا دیگر هموطنان نیز از پرسش ها و پاسخها بهره بیشتری ببرند .

در پیشگاه شما عزیزان هستم....
پاینده ایران و ملت ایران
همایون نادری فر 
21/9/2012



آلترناتیو سازان سال 57 ،در پی نسخه پیچی دوباره



آلترناتیوسازان سال ۵۷ و مدعیان دروغین سکولاریسم، بار دیگر در پی نسخه پیچی برای ایران و ایرانی برآمده اند و پا را از این هم فراتر گذاشته و به بانیان فراخوان برای تشکیل شورای ملی ایران ، تهمت همکاری با حکومت جمهوری اسلامی می زنند که این مهم در کنار نوشته هموطنی از ایران باعث شد سکوت خودم را بشکنم و برای دفاع از عملکرد خود و دیگر همکارانم که آقای نوری علا و همفکرانش ،مغرضانه بر آن تاختند ، یاد آور موضوع زیر برای هموطنان فهیم و هوشیار باشم :


اینروزها بسیارند کسانی که به دنبال آلترناتیو سازی برای مردم ایران هستند . " اسماعیل نوری علا یکی از آنهاست. وقتی نوری علا ازخمینی دفاع می کرد، نسل دانشجوی امروز ما هنوز متولد نشده بود. دسترسی به اسناد آنروزها آسان نیست، مخصوصا که به شکل اسرار آمیزی همه مقالات آنروزها را پنهان می کنند. این بخش از تاریخ را برای نسل امروز ایران منتشر می کنیم و قضاوت را به عهده نسل هوشمند جوان امروز می گذاریم. دهم آذر ماه ۱۳۵۷، چهار تن از روشنفکران سکولار آقایان امیر پیشداد، مولود خانلری، حسین ملک و حسین مهدوی نامه سرگشاده ای خطاب به همه مبارزان جنبش مردم ایران در هفته نامه ایرانشهر به چاپ رساندند که به شدت به انقلابیون درباره خطر برپایی حکومت مذهبی و رهبری مذهبی خمینی اعتراض کردند. اسماعیل نوری علا، ۱۳ روز بعد در ۲۳ آذرماه ۱۳۵۷ مقاله ای خطاب به این روشنفکرهای سکولار نوشت و برای احمد شاملو،سردبیر مجله ایرانشهر فرستاد و شاملو این جوابیه را عینا به چاپ رساند تا مردم خودشان قضاوت کنند. نوری علا که امروز خود را پدر سکولاریسم نو می داند، ۳۳ سال پیش به روشنفکرهای سکولار حمله می کرد و از حکومت مذهبی و رهبری خمینی دفاع می کرد. در بخشهایی از این مقاله، نوری علا می گوید: " امام خمینی پدیده ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع است. او رهبر سیاسی جنبش است، جنبشی که تعریفی جز برانداختن ظلم و تقلید کورکورانه و شکستن بت های دیکتاتوری سیاسی و مذهبی ندارد. چه کس او را امتحان کرده تا بداند آیا از همه علماء به علم دین واقف تر است یا نه؟ و چگونه این اعلمیت، و در نتیجه، رهبری غیرانتخابی و تحمیلی، مردم را به تقلید از او کشانده است؟ نه! امام خمینی را مردم " انتخاب" کرده اند، به جهت اینکه در عین علم به احکام شرع به مقام ارشدیت نیز رسیده است. او در پی آن نیست تا قشر روحانیت را حاکم بر سرنوشت ما کند، بلکه در پی آنست تا ما را از دیکتاتوری همه اقشار حاکم و خواستار اطاعت کورکورانه برهاند. و هر آنکس از روحانیت سنتی که در این راه قدم گذارد مقدمش گرامی است، اما اگر تردیدی در این راه از خود نشان دهد دیگر کسی برای رساله و اعلمیت و زهدش فاتحه هم نمی خواند. اکنون علم را با عمل می سنجند. اکنون نقاب ابا ( اشتباه از متن است، عبا صحیح است) و عمامه کنار زده شده است و رهبری مردم شیعه باید از آن کسی باشد که امام کفن پوش کربلا را در پیش روی دارد. جز این، هر رهبری، حتی در اوج محبوبیت، یکشبه در بایگانی تاریخ مطول ما مدفون خواهد شد. " « برگرفته از سایت خبرگزاری رسمی دانشجویان ایرانی - فروردین 1391 »

امیدوارم جناب نوری علا و دوستان همراهشان ، ابتدا شجاعت اعتراف به اشتباهاتی که من و نسل جوان کنونی را اینچنین سوزاند و خاکستر کرد را داشته باشند و از پیشگاه ملت و بخصوص جوانان عذر خواهی کنند و در ضمن با استراحت دادن به خود و توصیه به بازنشسته شدن دیگر همکارانشان ، میدان را برای فعالیت جوانان این مرز و بوم ،که بدون چشم داشتی ، دل در گرو ایران و آزادی آن دارند ،خالی و هموار سازند و فراموش نکنند که تاریخ گواه بر عملکردهای گذشته و حال افراد است و نمی توان به راحتی افراد را در معرض تهمت قرار داد و انسانها را ترور شخصیتی کرد .

پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران
همایون نادری فر
16/9/2012

بایدهمانطور که هستیم بیاندیشیم....



در زندگی باید تلاش کرد تا فقط چیزی را شنید و دید ، که به انسان برای ادامه راه ایده بدهد و کمک کند...بله با اطمینان می گویم که واقعا بعضی از حرفها را باید نشنیده گرفت .

انسان اگر می خواست به همه این ادعاها و تهمت های نهان و عیان و بی اساس که در تمام دوران کارسیاسی چه در داخل ایران و چه دراینجا شنیده می شود ، جواب دهد ، باید همه تلاشها و برنامه کاری را کنار بگذارد و به این موضوع بپردازد . تصمیم گرفته ام از امروز به هیچکدام از این حملات و تهمت ها و ترور شخصیت ها جواب ندهم ؛ ولی این همه را در آرشیوی نگه خواهم داشت تا در زمان مقتضی ،اقدام قانونی در خور را انجام دهم .

و البته در این میان به توصیه یکی از دوستان عمل خواهم کرد که می گفت : " من یه چیز رو ، خوب یاد گرفتم در طول زندگیم تا حالا و اون اینکه هر کسی رو که خواست باهام در بیافته یا بهم تهمت بزنه به خودش و خداش واگذار کنم و همیشه این دعا رو کردم : خدا انقدر شما رو مشغول خودتون کنه (لزوما نه مشغولیت بد حتی اصلا همش شادی و خوشی ) که فرصت نکنین مشغول دیگران شین و به پر وبال دیگران بپیچین ..."

همایون نادری فر

15/9/2012

میهن تی وی یا بیست و سی برون مرزی!



برنامه های تلویزیونی آقای بهبهانی، این روزها با به سخره گرفتن و تعبیرهای بسیار عوامانه از گروهها و اشخاص فعال در عرصه اپوزیسیون جمهوری اسلامی و همچنین حملات مستقیم به آنها توام شده است ، که حال آگاهانه یا نا آگاهانه از سوی ایشان به صورتی مطرح می شود که بسیار از فاکتورهای مورد لزوم یک برنامه ساز یا ژورنالیست حرفه ای مورد ادعای خودشان بدور است. پاسخ دهی به این تهمت زدنها و تضاد گویی ها در مورد سایر گروهها و اشخاص را به خود این افراد واگذار می کنم، چرا که نه من نمایندگی آنها را دارم و نه اینکه می توانم از آنها آنگونه که شایسته است ،دفاع کنم.

ولیکن پاسخ به مطالب نادرست گفته شده در مورد اینجانب که با نام و بطور روشن بیان شد را حق فردی و انسانی خود می دانم. شایان ذکر است که قبلا طی ایمیلی از آقای بهبهانی بعنوان صاحب امتیاز و برنامه ساز و مجری و همه کاره این تلویزیون خواستم تا طبق قانون رسانه ها در برنامه شان به من وقت دهند تا پاسخ صحبتهای نادرستشان را در مورد خودم بیان کنم ،که متاسفانه تا به امروز این مهم صورت نپذیرفته است وضمن اینکه حق پیگیری قانونی موضوع را برای خود محفوظ می دانم ؛ لازم دیدم این نوشته را بصورت عمومی منتشر کنم تا پاسخی باشد به سخنان اشتباه ، مغرضانه و اهانت گونه ایشان و همچنین آگاهی دهی به سایر هموطنان عزیز که موضوعات مطرح شده برای آنها ایجاد شبهه و ابهام نکند.

آقای بهبهانی ، ما اهل فکر و قلم هستیم و مخاطبانمان کسانی هستند که به دنبال نوشته ها و مطالب هستند و با بلوغ سیاسی که متاسفانه در شما نمی بینم ،مطالب را دنبال می کنند. زمان نشان خواهد داد که در پشت این سخنها و انگ زدنها و اینهمه سنگ اندازیها در برابر یک حرکت ملی ،چه افکاری و چه دسیسه هایی و چه افرادی نقش داشتند .!.

سعید بهبهانی در قسمتی از برنامه با اشاره به مصاحبه من در بدو خروج از کشور با تلویزیون ایشان که به خواسته شخص بهبهانی و برای آگاهی از اوضاع درون کشور بود، اذعان داشت که این مصاحبه برای کمک به پرونده پناهندگی من بوده و افرادی مثل من به دنبال سعادت و خوشبختی در خارج از کشور هستیم!.

جناب بهبهانی این برای چندمین بار است که این سخن نادرست را مطرح می کنید،خود شما به واسطه یکی از دوستان مشترکمان(س-م )،که اگر لازم باشد از ایشان هم خواهیم خواست که گواه صحبتهای من باشند،از من خواستید تا در برنامه تان باشم و از آنجایی که جدیدا از ایران خارج شده بودم و آگاه به مسائل داخل بودم ،در این مورد صحبت شود. متاسفم از اینکه از حضور من در برنامه تلویزیونی تان سو استفاده کردید تا امروز به نوعی از این حضور به نفع خود و دروغ پردازیها استفاده کنید .!.

اینکه بیان کردید که من و افرادی مثل من به دنبال سعادت و خوشبختی به خارج از کشور آمده ایم،به صراحت به شما و افرادی امثال شما که سالهاست در خارج از کشور خوش نشین شده اید بگویم، اگر سعادت و خوشبختی این است که شما ساخته اید ،نمی خواهم صد سال دیگر هم به آن برسم!

جناب بهبهانی ،آن زمانی که من و هموطنانی مانند من،در سلولهای انفرادی رژیم ،روزها و شبها را طی می کردیم و پاسخگوی توهینها و تهمت ها و سخره گیری بازجویان بودیم،فکر نمی کردیم که روزی برسد که مجبور باشیم به توهینها و تهمت ها و سخره گیری مدعیان مخالفت با این رژیم هم پاسخ بگوییم!.

نترسید نیامده ایم جای شما ها را در این محیط سراسر دروغ و تهمت اپوزیسیون نماها تنگ کنیم.بلکه آمده ایم تا بگوییم ما مردم ایران هستیم،ما سخنگویان آنان هستیم ،نه شماهایی که بیشتر از نصف عمرتان را در خارج از جامعه ایران بودید و چشمهایتان،به افتخار دیدن کودکان خیابانی سر چهارراهها و گرسنگان در جستجوی سطل زباله ها و دختران کم سن و سال خودفروش ، نائل نیامده است!. نه شمایی که افتخار یادگیری الف با را در پناهگاه مدارس وزیر بمباران هواپیماهای دشمن نداشتید! نه شمایی که به جز خود هیچکس دیگری را مردم ایران نمی دانید!

جناب بهبهانی خارجی که شما ساخته اید به درد من و امثال من که دغدغه ایران و آزادی وطن داریم نمی خورد.پیشکش خودتان.

جناب بهبهانی ،یک برنامه ساز تلویزیونی،بایستی قبل از صحبت کردن در مورد یک شخص و یا گروه و یا هر موضوع دیگری ،شناخت و احاطه کامل به موضوع را داشته باشد. حال ناقص گویی یا اطلاعات کم را می توان به زعم نداشتن وقت برای جستجوی منابع کافی اطلاعات دانست.ولیکن صحبت کاملا مغایر و دادن اطلاعات غلط در یک رسانه عمومی ،در درجه اول مخاطب را به این نتیجه سوق می دهد که احتمالا برنامه ساز در تمامی موارد و برنامه ها اینگونه عمل می کند و بدون اینکه کمترین وقت را در مورد جمع آوری اطلاعات در موضوع مورد بحث،صرف کند، آگاهانه و یا نا آگاهانه و دانسته و ندانسته در مورد مطلبی ،به نادرستی صحبت می کند.

شما اگر یک زحمتی به خود می دادید ومطالب در مورد همایون نادری فر را در اینترنت جستجومی کردید مطمئنا اینگونه در مورد من دچار اشتباه نمی شدید و نه من را مشارکتی معرفی می کردید! و نه جدایی خواه !.البته اگر غرض و هدفی در کار شما نبوده باشد !

در نهایت نیازی به پاسخگویی به اعمال و رفتار ناشایست شما به عنوان یک برنامه ساز تلویزیونی نمی دیدم ،ولیکن وظیفه انسانی خود دیدم ،که حداقل شاید بتوانم شما را متوجه اشتباهات بکنم و شاید از دامی که در آن گرفتار شده اید ،برهانم !

در آخر توصیه ای به شما و افراد سالخورده در شرایط شما دارم و آن اینکه ،جامعه شناسان و روانشناسان ،یک چیزی می دانند که سنی را برای بازنشستگی در کارهای اجرایی تعیین کرده اند. چقدر خوب است که بزرگان و سالخوردگان ما ،اگر عشق وطن دارند، خود را ملزم به باور جوانان کنند و بیشتر به عنوان راهنما در کنار آنان باشند و این را بدانند که هر گونه اشتباه از سوی آنان، چه گفتاری و چه کرداری، دیگرتوجیه پذیر نیست.

جمله زیبایی را درتارنمای تلویزیون میهن که متعلق به شماست دیدم با این مضمون : ((میهن پرستی زیباست،خاک ما زندگی ماست. ما ناخواسته ترک وطن کرده ایم، با هم باشیم و به هم احترام بگذاریم)) جناب بهبهانی امیدوارم خودتان در مرحله اول این جمله را همواره در برابر دیدگاه خود داشته باشید و به آن باورمند باشید و به آن عمل کنید ؛ هر چند که مطمئنم ، فراموش کرده اید چنین جمله ای را در تارنمای خود قرار داده اید!!

پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران

با سپاس

همایون نادری فر

14/9/2012

چرا همبستگی نیاز امروز ماست




در نگاهی به مسائل روز بین المللی و شرایط روز کشور ،لزوم گفتمان مشترک با همه نحله های سیاسی ، پس از انتشار منشورپیشنهادی برای تشکیل شورای ملی از سوی گروهی از سازمانهای سیاسی و افراد کنشگر مستقل ، بیشتراز پیش به چشم می خورد .

وجود باورهای مختلف و متفاوت در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی ، که گاها به غلط برخی از صاحبان این باورها، خود را نماینده اصلی و منعکس کننده خواسته های مردم درون کشور معرفی می کنند ، عاملی بزرگ در عدم موفقیت حرکتهای بزرگ و کوچک اپوزیسیون ،برای وارد شدن به مرحله عملی مبارزه با جمهوری اسلامی ،در سالهای گذشته بوده است . جای سئوال است که با نبود امکان انتخابات آزاد و نبود شرایط دمکراتیک ،برای حضور مردم پای صندوق رای ، این وزن کشی ها در کجا انجام گرفته و کجا و از طرف چه کسی ،مهر تایید را دریافت نموده است ؟!

با نگاهی به منشورپیشنهادی برای تشکیل شورای ملی ، که شخصا از روز اول در جریان نوشتار و ویرایشهای متعدد آن بودم و بعنوان عضوی از کمیته موقت هماهنگی شورای ملی ، بالغ بریکسال است که در کنار دیگر دوستان این مجموعه هستم ؛ می توان این منشور را یک نوشته کاملاشفاف و فرا جناحی و نمایانگر نظر اکثریت مردم ایران دانست ؛ شاید سئوال شود ، چگونه این ادعا مطرح می شود که این منشور آینه تمام نمایی از خواسته های ملت ایران است ؟ با باور کامل در پاسخ به این سئوال باید گفت ،نظرات تمامی افراد و گروهها از طیف راست تا چپ و مذهبی و غیر مذهبی و حتی کسانی که دستی در ویرایش این منشور داشتند ولی بعللی که بعدا بایستی در این مورد خودشان توضیح دهند، از حمایت آن دریغ کردند؛ در این منشور لحاظ و به گونه ای اعمال شده است .

واما سخنی با همه کنشگران برای دعوت به همبستگی و تاکید بر لزوم بیش از پیش آن ، در شرایط کنونی، دارم .

ابتدا روی سخنم با گروهها و افرادی است ،که تا به امروز دعوت «به هم بپیوندیم» را نپذیرفته و یا در رایزنی ها و جلسات مختلف ،هنوز به متن این منشورباور ندارند وبجای توجه به متن قوی و قابل دفاع منشور ، بیشتر به جوانی و بی تجربگی تهیه کنندگان متن و منتشر کنندگان آن ، به زعم خود، خرده می گیرند.

بایستی به این دوستان با تجربه پاسخ داد که در مرحله اول ، جبر طبیعت باعث شده که من و دیگر دوستان جوانمان مانند شما عزیزان ،افتخار مبارزه سی ساله با جمهوری اسلامی نداشته باشیم و در ثمرات بزرگ آن سهیم نباشیم! و در مرحله دوم انتظار می رفت ، بلوغ سیاسی در جامعۀ با تجربه کنشگران سیاسی ،باید تا به امروز به حدی رسیده بود که ملاک برای تصمیم گیری در مورد دفاع یا انتقاد از یک برآیند سیاسی که همانا منشور پیش رو است ، محتوای آن باشد نه سن و سال و موقعیت گذشته و امروز افراد تهیه کننده آن...البته شایان ذکر است که افراد با تجربه وپر سن و سال در این مجموعه هستند و تجربیات خود را در تهیه این منشور اعمال کرده اند که خود بهتر می دانید! .

گروهی نیز هستند که باور به سرنگونی نظام حاضر در ایران ندارند و به دنبال اصلاح آن هستند و گاه در این اصلاح نیز با یکدیگرمشکل اساسی در روش و میزان اصلاح دارند !. ابتدا سخنم با این هموطنان اصلاح طلب است ، قبول کنید که انتظار شما از سردمداران این جریان که در دایره نظام قرار گرفته اند ، بیش از توان آنهاست....اگر آقای خاتمی و یارانشان بغیر از آنی که امروز عمل می کنند ،عمل می کردند، باید تعجب می کردید. خاتمی برای بقای جمهوری اسلامی باید درآخرین انتخابات غیر آزاد و نمایشی برگزار شده ، رای می داد که داد، موسوی و کروبی برای بقای این نظام باید آرزوی دوران طلایی !خمینی را بکنند ، که کردند ؛ شما انتظارتان غیر از این بود؟....لطفا در مورد نگرشتان به موضوع اصلاح پذیر بودن این نظام و افرادی که این سخنان را می گویند و تکرار می کنند، فارغ ازنقش مخالفت با ولی فقیه و شخص خامنه ای که به نظر در این دعوا نقش اساسی دارد، ، تجدید نظر کنید ؛ چون به باور من ، اختلافات درون حکومت جمهوری اسلامی ، بیشترجنبه شخصی و رقابتی برای در دست داشتن قدرت از سوی طیف خاصی است و باور به بنیادهای جمهوری اسلامی که مشکل اساسی امروز مردم ماست ، از اصول جدایی ناپذیر سیاست طیف اصلاح طلب و همچنین محافظه کار است .

کوتاه سخنم با هموطنان در گروههای اپوزیسیون و موافق براندازی این است که ، امروز باید و باید تنها به ایران بیاندیشیم ؛ چرا که شرایط روز دنیا و سیاستهای در پیش گرفته جمهوری اسلامی ،ایران را به سوی جنگ می کشاند واگر نجنبیم ، کشورمان اسیر جنگی خواهد شد که به باور اکثر تحلیل گران ،با توجه به مشکل کلابهای مدعی مدیریت جهان با ایران قدرت مند و یکپارچه وگواهی تاریخ ازدشمنیهای پنهان دول ثروتمند منطقه و همسایگان به ظاهر دوست ؛به تجزیه و تکه تکه شدن ایران عزیزمان خواهد انجامید .

انتظاری که ملت رنج دیده ایران از اپوزیسیون واقعی خارج از کشوردارند این است که ضمن احترام به عقاید و سلایق یکدیگر ، شرایط حساس روز و مشکلات روز افزون و طاقت فرسای ملت ایران را همواره جلوی چشم خود داشته باشند و در هر حرکتی و تصمیمی ،آن را ملاک عمل خود قرار دهند .

همگی می دانیم که هر ایرانی ،از هر قوم و نژاد و زبان ، دارای حقوقی یکسان با دیگر هم میهنانش می باشد و می تواند خلاف نظر ما و شما ، فکر کند و عمل نماید ؛پس در عین اختلاف نظر در عقاید و علایق سیاسی ، باید به این مهم بیاندیشیم که دشمن اصلی ما ، جمهوری اسلامی است و برای سرنگونی آن نیاز به اتحاد و همبستگی داریم . از بهانه گیریها و امیال شخصی و گروهی خود در این مرحله از مبارزه، دست برداریم و با تاکید بر اصل (( به هم بپیوندیم )) از تفکر قیم مآبانه و خود برتر بینی و سهم خواهی ،بپرهیزیم ؛ و فراموش نکنیم که در فردای تاریخ باید پاسخگوی فرزندانمان و ملت ایران باشیم .

بیایید با توجه به شرایط خطیر داخلی و خارجی، برای یکبارهم شده و شاید برای آخرین بار ممکن! ، بر روی اصولی مشترک چون منشور پیشنهادی برای تشکیل شورای ملی ایران ، پیمان ببندیم و تا زمان سرنگونی جمهوری اسلامی و برگزاری انتخابات آزاد در ایران ،در کنار یکدیگر بیاستیم و پس از آن در فضایی آزاد به رقابت سالم با یکدیگر پرداخته و مردم را که در واقع تصمیم گیرندگان اصلی برای آینده کشور هستند ،با عقاید و علایق خود آگاه سازیم وبرای رسیدن به اهداف مدیریتی کلان خود در آینده ایران ، به جلب نظر و کسب پشتیبانی آنان پرداخته و به تصمیم آگاهانه اکثریت ، احترام قائل شویم ؛ حتی اگر این خواسته ،مغایر با خواسته شخصی و گروهی ما باشد .


پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران

همایون نادری فر


8/9/2012

منشور پیشنهادی شورای ملی و قضاوت تاریخ در مورد مخالفان



این روزها ،بالاخره خواسته بسیاری از آزادیخواهان و مخالفین واقعی جمهوری اسلامی ،به مرحله عمل رسید و با انتشار منشور پیشنهادی برای تشکیل شورای ملی ،اپوزیسیون وارد فاز جدید عملیاتی ،در مبارزه با جمهوری اسلامی گردید . منشوری که با شعار محوری (( به هم بپیوندیم )) می رود تا به عنوان سند اتحاد و همبستگی، میان همه گروهها و سازمانها و افراد کنشگر ،با در نظر گرفتن همه تفاوتها و اختلافات عقیدتی ، در راستای نجات میهن از شرایط کنونی مطرح گردد .
به نظر می رسد ، سنگ اندازی و نقش سرعت گیر بازی کردن درمخالفت با این منشور جامع و شفاف که درجهت ساختن یک آلترناتیو و بدیل در مقابل جمهوری اسلامی ، عمل می کند و نیز موازی سازیهای با قصد و غرض شخصی و گروهی ، به اندازۀ خیانتی که افراد و گروههای غیر مذهبی در اتحادی که با خمینی ویاران مذهبی وی ، در سال 57 انجام دادند ، زشت و خائنانه است .
من نیز مانند بسیاری از دوستان ، مشکل برخی مدعیان مبارزه، در دایره اپوزیسیون را درک نمی کنم و آن را در خوشبینانه ترین حالت ،نشانه عدم بلوغ سیاسی و یا نا آگاهی از الفبای سیاست می دانم .
در رویداد سال 57، به ظاهرروشنفکران آن زمان ! بر سر یک جمله آن هم بدون تضمین ، با خمینی و یارانش بر علیه حکومت وقت متحد شدند ، ولی حال با توجه به تاکید بر پیشنهادی بودن منشور و مطمئنا تکمیل آن از سوی پشتیبانان و امضا کنندگان آن در زمان تشکیل شورای ملی ایران ، بر سر واژه ها و جزئیات ، بازعده ای از این روشنفکر نمایان ، بهانه گیری می کنند و ایراد می گیرند!
براستی آیا این افراد ، شرایط حاد کشور و روندی را که با ماجراجویی های جمهوری اسلامی و تصمیمات اتاق فکر بدخواهان خارجی و به ضرر منافع ملی کشورمان آغاز شده است را درک نمی کنند؟

آیا برایشان ناله کودکان گرسنه و پدران بیکار و گریه مادران خسته و بی رمق ،معنایی ندارد؟


امروز تنها و تنها باید به ایران و ایرانی بیاندیشیم و به مردم داخل کشور این پیام مهم و مورد انتظارشان را برسانیم که پس از سالها وجود اختلافهای فرسایشی در اپوزیسیون خارج ، اینک نجات هموطنان در داخل کشور، از شرایط اسفناک موجود ،اولویت اول و تنها دغدغه خاطر مدعیان کنشگری در عرصه سیاسی ، اجتماعی وفرهنگی ، اقتصادی است .
و مهمتر اینکه ، با شفاف شدن چگونگی موضعگیری ها در مورد این منشورملی که کاملا بدور از خواسته منافع گروه و شخص خاص و بر پایه منافع ملی ، نوشته شده است ؛ مرزمیان آنانی که واقعا دل در گرو ایران و ایرانی دارند و مخالف واقعی شرایط موجود هستند ،با افرادی که مخالفت با جمهوری اسلامی و استفاده از لقب اپوزیسیون را برای خود و گروه خود ،یک شغل دائمی انتخاب کرده و می دانند با نبود جمهوری اسلامی ،درب دکانشان تخته خواهد شد و تریبونی برای وقت گذرانی و خود نمایی نخواهند یافت !،مشخص خواهد شد .

امروز موضوع همبستگی بر علیه حکومت اسلامی در ایران و برنامه ریزی برای نجات مردم کشور، به دور از خواسته ها و تمایلات شخصی و گروهی ، باید طوری مطرح گردد و بیان شود ، که هر کسی، به هر نحوی ،با آن مخالفت کند (با انتقاد سازنده و ارائه راه کار بهتر ، اشتباه گرفته نشود ) و یا با بهانه های واهی ،چوب لای چرخ آلترناتیو سازی برای نجات کشور ،قرار دهد، یقین حاصل نماید که در طول تاریخ هم ردیف خیانتکارترین افراد به میهن و ملت ، معرفی خواهد شد .

پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران

همایون نادری فر

7/9/2012

17 شهریور ماه 1391


www.farakhanmeli.org برای حمایت و پشتیبانی از منشور پیشنهادی

متن منشور پیشنهادی برای تشکیل شورای ملی ایران


منشور پیشنهادی

شورای ملی ایران

برای برگزاری انتخابات آزاد


ما امضا کنندگان این منشور، همگام با هم میهنان آزادیخواه مبارز سرزمینمان، با درک شرایط حساس کنونی و خطراتی که صلح، امنیت و آسایش مردم ایران و یکپارچگی مرزهای کشورمان را بیش از پیش تهدید می کند، از همه نیروهایی که بر یافتن راهی به دور از خشونت و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر تاکید دارند، می خواهیم برای گذار دموکراتیک از رژیم جمهوری اسلامی و برقراری حاکمیت ملت ایران، در راه سازمان دادن نهادی ملی و دموکراتیک، به یکدیگر بپیوندند.

حكومت استبدادی مذهبی جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن، ابزاری برای تمركز تمامی قدرت در دست یك نفر بنام ولی فقیه است، که برقراری "حاکميـت ملت" يعنی حق تعيين سرنوشت مردم توسط خود مردم ایران را سلب کرده است. افزون بر این، فقدان آزادی بیان و آزادی فعالیت احزاب سیاسی، نهادها و سازمان های مردمی مستقل از حاكمیت، سرکوب هرگونه گردهمایی یا اعتصاب و ممنوعیت رسانه های غیر وابسته به حاكمیت، امكان برگزاری یك انتخابات آزاد، سالم و عادلانه را ناممكن كرده است. بنابراین، تصور اینكه می توان این نظام را از راه برگزاری انتخابات نمایشی و بطور تدریجی اصلاح كرد، توهمی بیش نیست. پس از سه دهه بازداشت، زندانی كردن، شکنجه و کشتار كنشگران سیاسی، عقیدتی، مدنی و كارگری و فساد گسترده حاکمان و همچنین شدت یافتن سرکوب شهروندان کشورمان در خیابان ها، به ویژه پس از خرداد۸۸، مشروعیت كل نظام، توسط بخش های مختلف جامعه با گستردگی بیشتری به چالش كشیده شده است.

برپایی و تشکیل شورای ملی ایران، بستری را فراهم می کند تا نیروهای سیاسی ـ مدنی، علیرغم گرایش ها و اندیشه های گوناگون، با همکاری و اتحاد و پرهیز از هرگونه خشونت و انتقام جویی، برای پشتیبانی از مبارزات وخواست های مردم، در جهت استقرار دموكراسی و حقوق بشر در ایران به فعالیت بپردازند.

هدف از برپایی شورای ملی، دستیابی به شرایط مناسب برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه با پیروی از ماده ۲۱ بیانیه جهانی حقوق بشر[1] و اعلامیه ۱۵۴ نشست شورای بین المجالس [2]، همراه با نظارت نهادهای جهانی بی طرف مانند سازمان ملل متحد، به منظور انتخاب نمایندگان مردم در مجلس موسسان، جهت تدوین قانون اساسی نوین ایران و برگزاری همه پرسی برای تعیین نوع نظام و تصویب قانون اساسی نوین، توسط مردم ایران است.

ما از آن دسته ازمسئولان حكومتی، نیروهای نظامی و انتظامی و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کشور که هنوز به ایران و ایرانی می اندیشند، دعوت می کنیم که با شکستن سکوت خود، از این حركت آزادی خواهانه مردم ایران و نیروهای دموكراتیک پشتیبانی کرده و سهم مهم خود را در این حركت ملی ایفا نموده و در راستای آشتی ملی، به آغوش پرمهر مردم ایران بازگردند.

پیمان ما با هم میهنانمان و باورهای ما

امضاء کنندگان این منشور، همگام با نیروهای سیاسی - مدنی درون مرز، با پایبندی و ایمان به باورهای زیر، برای رسیدن به حاکمیت مردم از طریق صندوق های رای، دست در دست یکدیگر برای تشکیل این نهاد ملی و دموکراتیک اقدام می نمایند.

1. اعلامیه جهانی حقوق بشر (مصوبه ۱۰ دسامبر ۱۹٤۸)، كنوانسیون ها و میثاق های آن،

2. حفظ تمامیت ارضی، یكپارچگی ایران و همبستگی ملی ایرانیان،

3. کشور ایران متشکل از اقوام مختلفی است که ملت یگانه ایران را تشکیل می دهند. ما به برابری حقوقی کامل شهروندان ایران، صرف نظر از قوم، نژاد، رنگ، اعتقادات مذهبی و سیاسی و فرهنگی اعتقاد داریم،

4. مخالفت با هرگونه حمله نظامی خارجی علیه ایران،

5. آشتی ملی به معنای طرد خشونت و انتقام جویی و تاکید بر اجرای عدالت از مجرای قانونی با رعایت موازین حقوق بشر،

6. جدایی دین از حكومت همراه با تضمین آزادی همه ادیان و باورها،

7. لغو مجازات اعدام و منع هر نوع شکنجه،

8. آزادی اندیشه و بیان، آزادی مطبوعات و رسانه ها در سراسر ایران، آزادی تشکل احزاب، اتحادیه های صنفی کارگران وصنعتگران مستقل و همچنین به رسميت شناختن سنديکای کارگری مستقل و حق اعتصاب کارگران و کارمندان،

9. برابری حقوق زنان با مردان در تمام عرصه ها همانند سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی،

10. تحقق و اجرای حقوق و منافع کودکان بر اساس پیمان نامه بین المللی حقوق کودک 20 نوامبر 1989،

11. پذیرش اصل ساختار حکومت غیرمتمرکز مبتنی بر تقسیم قدرت میان بخش های مختلف کشور، با فراهم نمودن زمینه مشارکت مستقیم مردم مناطق مختلف ایران از طریق ایجاد ـ نهادهای دمکراتیک محلی ـ جهت اداره امور سیاسی (انتخاب مسئولین محلی)، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلی خود،

مسئولیت های اصلی دولت مرکزی از جمله شامل امور زیر خواهد بود:

- سیاست اقتصادی کلان کشور همانند تقسیم عادلانه درآمد ملی، مدیریت منابع زیرزمینی، چاپ و ضرب پول واحد ملی کشور،

- پدافند ملی (حفاظت از مرزها و تمامیت ارضی توسط نیروهای نظامی)،

- تعیین خط مشی های کلان در سیاست خارجی، امضای عهدنامه ها و قراردادهای بین المللی که بر عهده قوه قانون گزاری ملی است .

- تعیین حداقل استانداردهای بهداشتی و آموزشی در سطح ملی،

12. تفکیک و استقلال کامل قوای مقننه، مجریه و قضاییه،

13. فراهم آوردن فضای آزاد و امن برای شالوده ريزي يک اقتصاد سالم با هدف افزايش توانايي های علمی و تکنولوژی کشور و ارتقای جايگاه اقتصادی ايران بر اساس توزيع عادلانه ثروت به منظور استقرار عدالت اجتماعی و بالابردن سطح رفاه عمومی بکارگيری تجربه های اقتصادی ايران و جهان در خدمت تامين توسعه پايدار،

14. حفظ و حراست از میراث تاریخی و فرهنگی و محیط زیست ایران،

15. ایجاد فضای آموزشی سالم با پرهیز از هر نوع تبعیض های ایدئولوژیکی و برقراری عدالت آموزشی، تسهيلات آموزشی، پژوهشی و رفاهی بطور یکسان برای همه دانش آموزان، دانشجویان و دانشگاهیان در سراسر کشور،

16. پیگیری سیاست خارجی مسالمت آمیز و عادلانه با در نظر گرفتن منافع ملی و تعهد به حفظ صلح و امنیت در منطقه و سراسر جهان و پایبندی به پروتكل عدم گسترش سلاح های هسته ای،

لازم به ذکر است که قانونمندی اصول و باورهای فوق از وظایف مجلس موسسان منتخب مردم ایران می باشد. از كنشگران سیاسی و مدنی باورمند به این منشور، دعوت بعمل می آوریم تا تمام توان و امکانات خود را برای تشکیل شورای ملی ایران به کار گیرند.


برای امضاء و پشتیبانی از این منشور و کمک به تشکیل شورای ملی ایران به سایت رسمی این فراخوان مراجعه نمایید
www.farakhanmeli.org

و در فیس بوک به صفحه شورای ملی ایران بپیوندید
https://www.facebook.com/ShorayeMeliIran