سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش



امروز 9 آبان ماه 1391 ، زادروز مردی است که با توجه به خصوصیات اخلاقی و شخصیتی که از او سراغ داریم ؛ می توانست منشا اثرمثبت بزرگی در تاریخ ایران باشد ؛ولی تا به امروز به جبر زمان و تاریخ، تنها کورسوی امیدی است برای مردمانی که شاید از کرده خود بر پدر تاجدارش پشیمان شده اند و آینده ایران را به نوعی گره خورده با سرنوشت این فرد می دانند !
 مردی که پس از گذشت بیش از نیم قرن از زادروزش ،امروزه با سخنان و کردارش ،نوید ایرانی آزاد و دمکراتیک را سر می دهد ، و بر سرمایه ملی بودنش ،دوست و دشمن توافق دارند .
امروز می خواهم با شاهزاده ای که سالهاست از طرفداران راه و روش و بینش او هستم ؛ گفتاری از دریچه دید مردم و بخصوص جوانان ایران زمین داشته باشم .
شاهزاده ،با نگاهی به تاریخ مشرق زمین و فرهنگ مردمان آن و بخصوص تاریخ پر فراز و نشیب ایران زمین ،نکته مهم و برجسته ای که به چشم می خورد ،نقش افراد به شخصه در زمان خود و منشا اثر بودن آنها در سالهای پس از مرگشان بوده است ، از تاریخ زیاد نمی دانم و تاریخدان نیستم و تاریخ سیاسی کشور را حفظ نیستم ؛ ولی با نگاهی فهرست وار به عنوانهای کتابهای تاریخ ،آنچه به چشم می خورد وجود اسامی افراد تاثیر گزار و تاریخ ساز چه بر روی جلد کتابها و چه تکرار آن در داخل کتابها می باشد؛ و صد البته که در تاریخ کشورمان این مهم برجسته تر و نقش افراد ایران ساز ،بسیار مهم تر بوده است .
شاهزاده ،امروز نیز مردم ایران ،به دنبال قهرمانی برای نجاتشان می گردند ؛ شاید این رفتار ،رفتاری به روز و تعریف شده از یک جامعه دمکراتیک در کتب سیاسی آکادمیک و یا دیدگاههای یک سیاستمدار و کارشناس امور اجتماعی و سیاسی غربی نباشد ؛ ولی از نگاه یک مشرق شناس و آگاه به خصوصیات رفتاری مردم در ایران در طول تاریخ ،موضوعی است کاملا قابل درک و اثبات شده .
به نظر شما چرا خمینی با وجود زوایای تاریک بسیاری که در رفتار، کنش وعملکرد خود و اطرافیانش داشت ،توانست با کمک بدخواهان خارجی و فریب خوردگان داخلی ،خود را بعنوان قهرمان استقلال و آزادی ایران ،به مردم ایران جا بزند؟!
به نظر من تنها عامل موفقیت خمینی و برنامه ریزان حکومت وی ، تنها و تنها ،باوراندن این مهم به خمینی بود که خود را به عنوان یک شخص قهرمان و نه جزئی از یک حرکت و در کنار یک حرکت ،به مردم ایران معرفی کند و مردم نیزخواسته و نخواسته فریب این سناریوی سرخ و سیاه را خوردند و وی را بر تاریخ این مرز و بوم و تاریخ جهان تحمیل کردند .
شاهزاده ،پیامهایی که از مردم ایران و بخصوص جوانان ، دختران و پسران میهن به گوش می رسد ،همه حاکی از انتظار از شما ،برای حرکتی مشخص و رهبریت حرکت بسوی نجات کشور از شرایطی است که روز به روز کشور را به منجلاب عقب افتادگی و متلاشی شدن همه ساختارهای اقتصادی و اجتماعی پیش می برد .
رفتار دمکراتیک شما در همراهی با اپوزیسیون هزارتکه و خود را در کنار آنها  قرار دادن ،قابل ستایش است و مورد احترام بخصوص در جامعه بین الملل؛ ولیکن باید برای شما تا به امروز ثابت شده باشد که این چاره درد مردم ایران ،بخصوص در شرایط بحرانی کنونی نیست و خود نیز به عینه دیدید که حتی کارشناسان غربی نیزدر گفتارهای اخیرشان ،امیدی به اتحاد اپوزیسیون هزار رنگ ندارند!
امروز حرکت برای آزادی ایران و مردم ایران ،رهبریت خاص می خواهد ،رهبریت شخصی می خواهد . بگذارید اپوزیسیون نق زن و بهانه گیر ،مانند سی و اندی سال گذشته به رفتاردلسرد کننده خود ادامه دهد . به صحبتها و تمنای مردم عادی ایران گوش دهید . نگذارید مشاورتهای نا اگاهانه و نا آشنا با جو حاکم بر ایران وبا جلد پر زرق و برق دمکراسیِ آکادمیکِ دیگرانی که با شما امکان ارتباط نزدیک و گفتمان دارند ، باعث کم رنگ شدن و ضعیف شدن این صداهای واقعی گردد .
امروز در هر کوی و برزن شنیده می شود که همه ، تشنه سخنان شما ،کنش شما و موضع گرفتنهای شما در مسائل مختلف هستند .
از مورد اتهام قرار گرفتن ها و تهمت زدنهای گروهها و سازمانها با ایدئولوژی های آشکار ومخفی ، نترسید . بگذارید شما را متهم به تک روی وحرکت بسوی هدف فردی بکنند . بگذارید بگویند رضا پهلوی به دنبال تاج کیانی است ،بگذارید بگویند پادشاهی به استبداد ختم می شود ، بگذارید نق زدنهایشان را ادامه بدهند ، ولی نگاهتان به مردم ایران باشد ،مردمی که ملتمسانه به دنبال شما و نام شما هستند و آرام و بلند نامتان را بر زبان می آورند .
اسیر مقاله نویسان و دشنام گویان و سخنرانان تریبونهای مختلف نباشید ،چه اگر موثر بودند تا کنون منشا اثری برای میهن و کشور فلاکت زده ما می شدند که نشدند.
این نوشته را بعنوان یک جوان ایرانی که مدت زیادی نیست از خاک میهنم خارج شده ام و در این مدت کوتاه مبارزه در خارج کشور ،طعم رفتار همه اپوزیسیون نما ها و بازیهای زشت آنها را از جمله حسادت ، تهمت ، ترور شخصیت،.... را چشیده ام؛ تقدیم شما و پیشگاه ملت ایران می کنم و می دانم که باز مورد حمله و تهمت های فراوانی قرار خواهم گرفت ؛ ولی ما فرزندان بابک و فرزندان ستارخان را از اینهمه ناملایمات چه باک ! .
دوست دارم همانند کورش ،هزاران سال بعد نیز زادروزتان گرامی داشته شود، آرزویم این است که ایرانم نه به کمک شما ،بلکه توسط شما و سربازان و یاوران میهن پرست شما ،از شرایط موجود نجات یابد و دوباره در مسیرتمدن ،و فرهنگ و پیشرفت قرار گیرد .
شاهزاده ، نادر شاه افشار می گوید : روزی ندایی از درونم گفت « برخیز، ایران تو را فراخوانده است....و من برخاستم»
به امید روزی که شاهزاده ما و تنها امید میلیونها انسان رنج دیده و ستم کشیده ایران ، به ندای درون خود پاسخ دهد .

پاینده ایران و ملت ایران
همایون نادری فر

9 آبان ماه 1391
30 اکتبر 2012

نسرین ها را فراموش نکنیم.....




فـــــــردا سه‌شنـــــــبه ۹ آبان ۱۳۹۱ نســـــــرین ســـــــتوده وارد چهاردهمین روز اعتـــــــصاب غــــــذای خــــود خواهـــــــد شـــد.

راستی هموطن ، کودکت در کنارت نشسته است و تکالیف مدرسه اش را انجام می دهد؟!

راستی امشب شام چی دارید؟! فکر کنم بوی خورشت مرغی می آید که ساعتها برای خریدنش در صف بودی!!!

نسرین و نسرین ها را فراموش نکنیم و به فکر چاره باشیم....

شایـــــــد فـــــــردا خیــــــلی دیـــــــر باشد.......

همایون
8 آبان 1391

آسوده بخواب که هنوز خیلی ها خوابند!



امروز خیلی سعی کردم در مورد زاد روز یکی از ابر مردان تاریخ ایران سخن نگویم! چرا که متاسفانه در فضای مسموم موجود ،می دانستم که باز به شاه پرست بودن و سلطنت طلب بودن محکوم می شوم و اشخاص بی سوادی که فرق سلطنت طلبی و طرفداری از آئین پادشاهی را نمی دانند ، جو موجود را مسموم تر و غیر قابل تنفس تر می کردند .
مردی که در کتاب پاسخ به تاریخش از آرزوهایش برای کشور و ملتی سخن گفت ،که «فراموشی مزمن گذشته »،یکی از بیماریهای مهلک آن گردیده است .بیماریی که فرقی میان پیر و جوان و فرد عادی و باسواد و روشنفکر قائل نیست و همه را چنان دچار خود کرده که هنوز بر آنچه بر سرشان آمده و بر گذشتگانشان رفته است را یا نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند! .
پادشاها ، امروز روزی بود که به خاک میهن پای گذاشتی تا همین مردم تو را روزی پدر ایران نوین بنامند و رهایی بخش از عقب ماندگی و زبونی و همین مردم نیز روزی تو را دیکتاتور بنامند و خواستار مرگت باشند .
نمی دانم انصاف یا قضاوت درست و یا دیدن تمامی زوایای تاریخ سیاسی ،اجتماعی این مرز و بوم ،چه میزان سخت و یا ناممکن می نماید ، که مردمان کشورم ،همیشه با این موضوع مشکل داشته و هنوز هم مشکل دارند؟ و جالب اینکه این تنها در مورد شخص شما نبود ، بلکه بسیارانی هستند که بارها در تاریخ کشور ما ،مورد قضاوت نادرست و بی انصافانه قرار گرفته اند .
به هر حال چنین مردمی هستیم ما،  و ظاهرا تا به امروز هم نتوانستیم تغییری اساسی در باورها و رفتارها و ذهنیت های نادرست و یا سست و غیر منطقی ، بوجود آوریم .

به امید روزی که بشود  آزادانه نام تو را به نیکی یاد کرد و بلافاصله مورد حمله و تهمت و ....قرار نگرفت .

 و به امید روزی که از اشتباهات تو نیز آزادانه انتقاد کرد و باز مورد حمله و تهمت و ....قرار نگرفت.

آسوده بخواب که هنوز خیلی ها خوابند!!!!!

همایون نادری فر
4 آبان 1391 خورشیدی

کوچکترید از آن که مرا زیر و رو کنید....



" کوچکترید از آن که مرا زیر و رو کنید
حتــی اگر هر آنـــــچه که دارید رو کنــید

کوچکترید از آنکه بدانید من کیـم
از کوه ها نام مرا پرس و جو کنید

ای باد های سرد مخالف منم درخت
باید که ریشه های مرا جستجو کنید

ای باد های سرد مخالف من ایستادم
این سینه ام که خنــجرتان را فرو کنـید

بر من مباد تیـــغ شما زخمی ام کند
شاید به خواب ، مـــــــرگ مرا آرزو کنید

کوچکترید از آن که مرا زیر و رو کنید
حتی اگر هر آنچه که دارید رو کنــید

من ریشه در شقایق پر خون نشانده ام
گلــــــــهای سرخ باغ من را خوب بو کنید.. "

ک.ا

آهنگری از دیارسرگشتگان



آقای نوری علاء، خطاب قرار دادن شما در این مقوله ، خود نشان از عصبیتی است که این روز ها هر ایرانی عاشق وطن را فرا گرفته است و خوشحال نباشید که شما باعث این مسئله هستید ؛چرا که آنقدر دغدغه ذهنی برای عصبیت هست که جایی برای تکه پرانی ها و بهانه جویی های شما نمی ماند .
جناب اسماعیل  نوری علاء ، اگر شما هم دغدغه ایران داشتید و اگر چشمی بینا و بصیرتی در خور برای دیدن اوضاع اسفناک کشور داشتید ؛ اگر شما هم می دیدید که مردم کشورتان روز به روز هم از نظر مالی و هم از نظر فرهنگی ، فقیر و فقیرتر می شوند ،اگر سایه شوم جنگ و تجزیه را احساس می کردید ؛ نه تنها به عصبی بودن رضا پهلوی (1) خرده نمی گرفتید بلکه باید آنقدر عصبانی می شدید که توصیه های پزشک قلبتان را نادیده می گرفتید و شاید امروز در بیمارستان و اتاق سی سی یو بودید ،نه در حال نوشتن مقالات تفرقه افکنانه و دشمن شاد کن.
استاد گرانقدر و قلم طلای ما ! داستان سرایی در مورد دورانی از تاریخ که اثبات خوب یا بد بودن آن امروز، هیچ دردی را چاره نمی کند، می تواند تنها نشانگر عدم درک شما از موقعیت کنونی و نیاز به همبستگی برای نجات کشور از شرایطی باشد که امروز بیش از هر زمان دیگر به آن دچار گردیده است .
جای تاسف است که در نقبی که به گذشته تاریخ سیاسی این مرز و بوم فلاکت زده می زنید ،صحبتی از جایگاه خود و هم پالگی هایتان در چرایی وقایع اتفاقی ،به میان نمی آورید. قبلا در مورد ارادت شما به خمینی کبیرتان که واقعا در ویرانی ایران کبیر بود (2) ،سخن گفته شده است (3)  ؛ ولیکن نکته جالب اینجاست که هنوز خمینی و انقلاب شما ساخته 57،در ادبیات نوشتاری و گفتاری شما ،جایگاهی ندارد و ظاهرا حافظه مربوط به دوران طلائی ایشان و نقش شما و همفکرانتان در به قدرت رسیدن استبداد مذهبی و دینی ،در مغزتان پاک شده است! و هنوز به دنبال سخن گفتن از پدر و پسر تاجداری هستید که تاریخ در مورد آنها و خدمات و اشتباهاتشان ، به درستی قضاوت کرده و خواهد کرد .
راستی جناب نوری علاء ،آهنگری را در کدام مکتب آموخته اید که در نوشته ها و سخنانتان ،یکی به نعل و یکی به میخ زدن ،کنش غالب شما شده است ؟!
در نوشته سخیف اخیرتان  رضا پهلوی را فردی سرگردان در تشخیص هویت و نا آگاه از موقعیت اجتماعی خود معرفی می کنید و در جایی دیگر و در انتها از او بعنوان سرمایه ملی نام برده و عاملی تعیین کننده برای براندازی معرفی می کنید! .
آیا اینگونه رفتار کردن ، چنین معنا نمی دهد که شاهزاده بایستی خود و اعتبارش را تنها در اختیار شما و همفکرانتان قرار دهد،تا شما بتوانید با برگ برنده ایشان ، به اهداف آشکار و نهان خود در آینده ایران برسید؟! این چه نوع سرمایه ای به زعم شماست که برای کم رنگ کردن اعتبار و جایگاهش در سپهر سیاسی ایران ،از هر سخنی و از هر ادبیات سخیفی نسبت به ایشان و همکاران و پشتیبانان راه ایشان ،فروگذار نیستید؟!
در نوشته اخیرتان (1) پا را فراتر گذاشته و با قدم گذاشتن در حریم احساسی خانوادگی ایشان ،با گستاخی تمام رضا پهلوی را با واژگانی چون ،آواره یتیم ،شاهد سوراخ سوراخ شدن وفاداران ، شاهد مرگ پدر گریزان از خاکی به خاک دیگر برای تختی جهت جان سپردن و .....خطاب قرار داده اید  و در ادامه روحیه پهلوی ستیزیتان را ارضاء شده نیافتید و ازدواج های گذشته پدر را به رخ پسر کشیدید و پای مادر را نیز به موضوع کشانده و ایشان را مشوق رضا پهلوی برای سوگند پادشاهی معرفی کرده و فرصت را برای تکرارموضوع دروغ  خروج ثروت از ایران را نیز مغتنم شناختید و در سخنی بسیارچندش آور،خاطره تلخ مرگ برادر و خواهر را بصورتی که نشانگر خطورات ذهنیتان است،بیان کردید و شخصیت و خواستگاه روحی نوری علاء را برای ما بیشتر از پیش معرفی کردید!
آیا ذکر همه این موضوعات جز برای ایجاد دلسردی و نا امیدی در شخص رضا پهلوی ،هدف دیگری می تواند داشته باشد؟ آیا یاد آوری خاطرات تلخ گذشته و حال برای مردی که امروز خالصانه پای در میدان مبارزه واقعی با حکومت استبدادی جمهوری اسلامی ،گذاشته است و متاسفانه در کمال تواضع خود را در کنار افراد معلوم الحالی چون شما قرار می دهد ، جزبرای اثبات منیّت ها و به کرسی نشاندن تفکرات غیر شفاف شماست؟! آیا جز این است که در راه این حرکت برای تشکیل شورای ملی که به راستی آخرین شانس رهایی و نجات کشور قلمداد می شود ،به دنبال گرفتن انرژی و اتلاف وقت از شاهزاده رضا پهلوی و همکاران ودست اندر کاران این حرکت هستید؟ عصبیت شما از آغاز حرکت برای تشکیل شورای ملی و انتشار فراخوان (4) و بخصوص همراهی جوانان بی نام و بی ادعا با شخص ایشان در این راه ،کاملا مشهود بوده و خود نیز بارها در نوشته ها و سخنان آشکار و نهانتان ،به آن اعتراف کرده و می کنید .مطمئن باشید تلاش شما و دوستانتان ،برای ایجاد فاصله و جدایی میان شاهزاده رضا پهلوی و یاران پیر و جوان بی ادعایش که این روزها سر فصل برنامه های شما شده است ؛ از چشم هیچ کنشگر سیاسی و اجتماعی پنهان نیست!
جناب نوری علاء ، به سبک دوست داشتنی که از شما آموختیم و با اینهمه رفتارهای ناپسندی که با رضا پهلوی و همراهانش دارید و تکرار می کنید" رضا پهلوی را دوست دارم " ! ما نیز شما را دوست داریم! و این نوشته به خاطر علاقه وافر یک جوان ایرانی به شما و دیگر همفکرانتان است! تا شاید در آینده ایران ،حداقل بتوانید بدون خجالت و با آسودگی وجدان در محافل عمومی حاضر شوید!
جناب دکتر ،بعنوان کسی که زمان زیادی نیست از کشورم خارج شده ام به شما می گویم ، اگر به زعم و دیده و تشخیص شما و دوستانتان رضا پهلوی خسته و عصبی است ، بدانید و آگاه باشد که ما خسته تر و عصبی تر هستیم .رضا پهلوی با همه تجربیات و مشاورتهای سیاسی که دارد ،اگر عصبی باشد ؛ ببینید که ما با همه بی تجربگیها و لمس شرایط داخل کشور ،چه اندازه عصبی و حتی خشمگین هستیم.
در شرایطی که کشورمان به اعتراف دوست و دشمن ،در بدترین شرایط ممکن از نظر امنیت و رفاه و اقتصاد و فقر قرار دارد،شما از ما که دل در گرو میهن و ملت ایران داریم و ناله ها و اشکهای کودکان گرسنه و ضجه های پدران و مادران نگران،همه ذهنمان را پر کرده است ،نخواهید که عصبی نباشیم و از بهانه گیریها و سنگ اندازیها برای تلاش و خروج از این شرایط ،خسته نباشیم.
خوب می دانید و از نزدیک در جریان بودید که شاهزاده رضا پهلوی تا چه حد در این حرکت، دمکراتیک عمل کرده و بارها از همه گروهها و بخصوص شما خواسته است در این حرکت همکاری و مشارکت نمایید و خود نیز دست اندر کار باشید . و باز این اواخرخوب می دانید که با همه گستاخی ها و بی حرمتی هایی که به ایشان و اعضای کمیته هماهنگی شورای ملی کرده اید ،بار دیگر از شما دعوت شد،تا در قالب کمیته ای دیگر ،با این کمیته ارتباط بگیرید وخواسته ها و اهدافتان را مطرح کنید و این همه به دنبال تشویش اذهان مردم ایران و ایجاد دلسردی در آنها نباشید .
فراموش نمی کنم جلسه ای که شاهزاده در پاسخ به سئوال و ذکر نگرانی های من و تعدادی از اعضای کمیته هماهنگی برای تشکیل شورا به جهت رفتارهای شما و همقطارانتان ، از ما خواستند که همه صحبتهای شما در تهمت زدنها و ارتباط دادن کمیته با جمهوری اسلامی و غیره را فراموش کنیم و رفتاری "جنتلمنانه" (نقل به مضمون) در مقابل شما داشته باشیم .
ولی جناب دکتر نوری علاء ،رفتار جوانمردانه ،پاسخ جوانمردانه می طلبد که متاسفانه تا کنون از شما ندیده ایم و خیال کردیم که بعد از رایزنی آخر با شما ،این رویه ادامه نخواهد داشت و ما خواهیم توانست همه حملات شخصی و مغرضانه شما را فراموش کنیم .ولیکن ظاهرا قلمی که شما در این راه به کار گرفته اید ،شبیه پتکی می ماند که نه توانایی میخ کوبیدن دارد و نه توانایی تثبیت نعل.
و اما توصیه آخر من به شما بعنوان یک جوان ایرانی این است که مواظب باشید پتک را بر انگشتان خود فرود نیاورید که دیگر نتوانید حتی قلم نیز به دست بگیرید !!

همایون نادری فر
19/10/2012
28 مهرماه 1391 خورشیدی



اخراجیهای سه را ببینید....



دیشب فیلم اخراجیهای سه رو نگاه کردم!...بعد مدتها که می شنیدم این فیلم توهین به شعور بیننده هست و باید دیدنش را تحریم کرد و از این قبیل سخنها ، تصمیم گرفتم از روی کنجکاوی ،این فیلم رو ببینم....

باورتون میشه که این فیلم واقعیت اوضاع سیاسی جامعه ایران رو خیلی تیزبینانه داره نشون می ده !.....

بازیهای پشت پرده جناحهای داخل نظام ( اصولگراها و اصلاح طلبان) که به عینه در این فیلم بصورت کاندیداهای آبی و قرمز دیده می شد( دکتر حاج صالح گرینف ،نماد اصواگراها و مهندس دباغ ،نماد اصلاح طلبها) ...و چگونگی  بازیچه قرار دادن مردم ایران که آسیب دیده از سالها جنگ و مدیریت غلط حاکمان بودند ،بسیار خوب به نمایش گذاشته شده است ( حاج رسول جانباز شیمیایی بعنوان نماد مردم رنج کشیده و آسیب دیده و  دختر خوانده اش ایران ، بعنوان نمادی از نسل جوان امروز و سردر گم در میان بازی سیاسی جناحهای حاکم )

گذشته از خواسته های قلبی و جناحی کارگردان و تهیه کننده این فیلم با پیشینه عضویت در گروههای تند رو و شبهه نظامی ، و نیز اپیزودهایی از فیلم که شاید در آن رگه هایی از توهین به اقوام نیز دیده می شد ؛ من شخصا این فیلم را یک کمدی تراژدی و توصیف کننده واقعیات جامعه امروز ایران می دانم و دیدن آن را به همه هموطنان ،توصیه می کنم .

تشکر از دوست ،دشمن ،مغرض...!



دوستان و هموطنان خوبم ، با بیشتر شدن فعالیتهای براندازانه ما و بخصوص موفقیت روز افزون ِحرکت فراخوان ، برای تشکیل شورای ملی ایران ، جمهوری اسلامی نیز بر حجم حملات خود علیه فعالین این امر افزوده است ،که در این میان تاکنون من نیز بی نصیب از این حملات نبوده و نیستم . 
ولیکن گاها پس از بررسی برخی حملات مشاهده می شود که این اعمال از سوی جمهوری اسلامی که دشمن مشترک همه اپوزیسیون واقعی است نبوده ،بلکه از طرف کسانی است که در لباس مخالفین نظام ،ولی از روی غرض ورزی و گاه حسادت و یا مشکلات روحی و روانی !! دست به این حملات ایذایی می زنند،که غالبا نیز مشخص می شود چه کسی و چه گروهی ،پشت این قضیه بوده و هستند !

خوشحالم که در راهی که انتخاب کرده ام ،به اندازه ای از موفقیت رسیده ام که بتوانم ،دغدغه ذهنی دشمنان و مغرضان گردم و از آنها انرژی بگیرم .

و در عین حال خوشحالتر هستم ،چرا که با این حملات ، به درستی راه انتخابی خود مطمئن تر شده و با انرژی بیشتر و مصمم تر ،برای رسیدن به هدف  در این مسیر گام بر می دارم .

سپاس از همه کسانی که با ارسال پیام وتماسهای تلفنی ،پشتیبانی و اعتماد خود را به من نشان دادند.
امیدوارم لیاقت اینهمه محبت و اعتماد شما را در پاسداری از خواسته هایتان برای آزادی میهن و سرافرازی ایران عزیزمان داشته باشم .

پاینده ایران و ملت ایران
همایون نادری فر
11/10/2012

مقصر کیست؟!.. اعدام و شکنجه را در ایران متوقف کنیم...



در سالهای گذشته به دلیل رفتارهای نادرست و غیر انسانی حکومت از طریق اعمال زور و فشار روحی به جامعه و به ویژه جوانان « به صورت مشکلات مختلف از جمله بیکاری ،ترغیب به بزهکاری ، تصویب و اجرای قوانین تبعیض آمیز ، عدم توجه به خواسته های روحی و روانی جوانان ، گسترش با برنامه اعتیاد ،از میان بردن فرهنگ حجب و حیای ایرانی و ترغیب جامعه به فرهنگ خشونت و انتقام از نوع دینی و ده ها مورد دیگر » و آسیب های روانی ناشی از این موارد ، شاهد فزونی روز افزون جرم وجنایت منجر به مجازات اعدام ، در جامعه بیمار ایران بوده و هستیم؛ و همواره در سالهای اخیر نام ایران را در رتبه های اول از نظر تعداد اعدام به نسبت جمعیت ،مشاهده می کنیم! . 

 کودکانی که در کودکی مرتکب قتل می شوند؛ مردان و زنانی که با انگیزه ی انتقام جویی همسر کشی می کنند ؛ جوانی که در یک دعوای عادی و مشاجره لفظی ، در یک بیماری مخفی روحی و روانی ،جان جوان دیگری را می گیرد و ...

 به نظر من مسئولیت این قتل ها بر عهده کسانی است که مجری اعمال فوق الذکر در جامعه هستند و در عین حال بصورت عریان ،خشونت را ترویج می کنند ؛ کسانی که جلو چشم صدها نفر بزرگ و کوچک ، جان انسانی را با اجرای حکم اعدام ،می گیرند .

 به راستی مجرم آن کسی است که حس انتقام جویی را در مادر مقتولی به گونه ای پرورش می دهد،تا آنجا که اراده کند چهار پایه اعدام را از زیر پای جوانی که می توانست فرزند خود او باشد ،کنار بکشد! مجرم ان دستگاه حاکم و مدیریتی است که از انسانها در این جامعه، قاتل می سازد وبعد ان ها را قربانی بی عدالتی خود می کند.

لغو قانون اعدام و منع هرگونه شکنجه ،یکی از اهدافی است که باید به صورت جدی در قوانین قضایی آینده ایران به دنبال آن بود و برای تصویب آن تلاش نمود .

پاینده ایران و ملت ایران

همایون نادری فر
به مناسبت روز جهانی« نه به اعدام»

 10/10/2012

روز جهانی کودک و نگرانیهای ما برای کودکان ایران



امروز روز جهانی کودک است و یادآور این که کودکان آسیب پذیرترین جمعیت یک جامعه هستند ،و از آنجایی که توان رودر رویی با مسائلی که مستقیما روح و جسم آنها را مورد حمله قرار می دهد ،ندارند
 « امواج خطرناک پارازیت در دوران جنینی و بعد از آن - مواد غذایی ناسالم مورد استفاده مادر در دوران بارداری و بعد از آن - استرسها و اضطرابهای مادر در دوران بارداری ،ناشی از شرایط بد اجتماعی و سیاسی جامعه - هوای آلوده و مملو از آلاینده های خطرناک برای تنفس یک کودک - نبود برنامه های علمی در مهد کودکها و مدارس ابتدایی برای رشد استعدادها - اجبار کودکان به یادگیری امور دینی و مذهبی - بالا رفتن آمار بزهکاری و آسیب های مستقیم و غیر مستقیم آن به کودکان در جامعه »
لذا این مسئولیت بر عهده کسانی است که در بوجود آمدن آنها و قدم گذاشتنشان به این جهان ،دخیل بوده اند .
محیطی سالم از نظر بهداشت جسمی و روحی و همچنین امکانات لازم برای شکوفا شدن استعدادهای آنها ،حق مسلم تک تک این موجودات ضعیف و در عین حال آینده سازان کشور است.
از حقوقشان دفاع کرده و برای رسیدن آنها به این حقوق تلاشی مضاعف کنیم ؛ تا در آینده در برابر وجدان خود و سئوالات آنها ، بتوانیم پاسخگو باشیم .

همایون نادری فر
8 اکتبر 2012

پاسخ به تاریخ ،کتابی برای نسل جوان امروز


لینک دانلود  کتاب پاسخ به تاریخ را برای آن دسته از شما دوستان و هموطنانم که همسنّ خودم یا کوچکتر از من هستید و چرایی دفاع من و همفکرانم را از خدمات محمد رضا شاه پهلوی و پدرشان به ایران ، درک نمی کنید ؛ قرار می دهم .

قضاوت درست و نگاهی منصفانه به دورانی از تازیخ که شاید با نواقص و اشتباهاتی نیز همراه بوده ، می تواند ما را به دور از تعصب کور و دشمنی مغرضانه ،به یک آرامش ذهنی در زمینه تاریخ پر فراز و نشیب ایران عزیزمان برساند .


 خواندن این کتاب را به شما عزیزانی که یا در ایران هستید و نسخه کامل و بدون سانسور آن در دسترستان نیست و یا اینکه در خارج از ایران هستید و سیاست زده شده اید و در مورد دوران مورد بحث ، اطلاعات کاملی ندارید ،توصیه میکنم ؛ چرا که با مطالعه این کتاب به پاسخ بسیاری از سئوالاتی که در ذهنتان هست و نیز ممکن است در آینده به آن ،خطور کند ،خواهید رسید .


فراموش نکنید که بزرگترین ترس جمهوری اسلامی ،آگاهی مردم ایران و بخصوص جمعیت جوان کشور است .


همایون نادری فر

۲۰۱۲،۱۰،۷

حساب ملت ایران را از جمهوری اسلامی جدا کنید



" قاضی یک دادگاه آمریکا، ایران و گروه های القاعده، طالبان و حزب الله لبنان را به اتهام دست داشتن در حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر مجرم شناخت و آنان را رسماً به پرداخت غرامت شش میلیارد دلاری به بازماندگان قربانیان این حملات محکوم کرد . به گزارش رادیو فردا، جرج دَنیِلز، قاضی دادگاه فدرال در نیویورک، روز چهارشنبه، ۱۲ مهرماه، ایران، القاعده، طالبان و حزب‌الله لبنان را در وقایع ۱۱ سپتامبر مجرم شناخت و با صدور حکمی، متهمان را به پرداخت مبلغ شش میلیارد دلار به عنوان خسارت اقتصادی و مالی خانواده‌های قربانیان، موظف کرد. قاضی دَنیِلز این پرونده را پیشتر در پی شکایت ۴۷ تن از بستگان قربانیان ۱۱ سپتامبر به جریان انداخت و نهم مردادماه سال جاری شاکیان پرونده را مجاز به دریافت شش میلیارد دلار غرامت از متهمان دانست. روز چهارشنبه متهمان به طور رسمی محکوم به پرداخت غرامت شدند.

ایران همواره داشتن هر گونه ارتباط با این حملات را رد کرده است، با این‌حال آقای دَنیلز دی‌ماه سال ۹۰ با صدور حکمی اعلام کرد که حمله یازده سپتامبر «کار القاعده به تنهایی نبود و علاوه برطالبان که به این سازمان پناه داده‌بودند، علی خامنه‌ای رهبر ایران و دست‌نشاندگانش در حزب‌الله لبنان نیز به این حمله کمک کردند» ."

در نگاه اول به موضوع ، آنچه که متاسفانه به یک عادت در اذهان ما و جامعه بین المللی تبدیل شده است ،حضور نام ایران به جای نام جمهوری اسلامی و به غلط ، در حوادث تروریستی و ماجراجویانه اینچنینی دراقصی نقاط جهان ،از تایلند گرفته تا آمریکا و اروپا است .

پرداختن به این موضوع و دعوت به ایجاد کمپینی برای عدم تکرار نام ایران به جای رژیم جمهوری اسلامی ، در حرکتهای تروریستی و معادلاتی که هیچگونه ربطی به صاحبان اصلی ایران یعنی مردم ایران ندارد ،خود کار بزرگی است که بایستی دردستور کارکنشگران سیاسی و اجتماعی تا روز آزادی ایران و تشکیل حکومتی بر پایه دمکراسی در ایران ،قرار گیرد .

نکته مهم دیگر در این خبر و خبرهای مشابه آن که بارها شاهد آن بودیم و شاید کمتر مورد توجه و دقت قرار گرفته است ، دریافت غرامتهای میلیاردی توسط یک پروسه قضایی در کشوری ثانی، به طرفیت و بر علیه جمهوری اسلامی است .

سئوال من از سیستم قضایی و سیاستگذاران کشورهایی چون آمریکا این است که ابتدا تکلیف این موضوع را مشخص کنند، آیا اموال بلوکه شده در خارج و یا ثروتهای منقول و غیر منقول ،در خارج از کشور را متعلق به مردم ایران می دانند یا حکومت فعلی ایران با نام جمهوری اسلامی !؟

این سئوال را پرسیدم ، چرا که خود حکومتهای غربی بارها و بارها ،به درستی اعتراف کرده اند که جمهوری اسلامی ،نمایندگی اکثریت مردم ایران را دارا نمی باشد و از مشروعیت ملی در کشور برخوردار نیست . حال با وجود این گزینه ،آیا بهانه ای برای برداشت از اموال و دارایی های ملی ایران ،ولو حتی یک دلار ،به دلیل سوء رفتارهای حکومت جمهوری اسلامی وجود دارد؟!!

جامعه بین الملل ،باید بداند ،مردم ایران امروزه با تجربه ای که از حوادث گذشته تقویم این کشور ،کسب کرده است ،متوجه تمامی حرکات و تصمیم گیریها و بخصوص نادیده گرفتن منافع ملی خود به نفع سیاست بازیهای حکومتهای کشورهای سود جو از بازیهای سیاسی منطقه است و آن را لکه سیاهی در روند اعتماد در دوستی و قضاوت درسرنوشت خود می داند.

باید بصورت شفاف و بی هیچ تعارفی به جامعه بین الملل گوشزد کرد که ، عملکردهای نادرست و ماجراجویی های رژیم جمهوری اسلامی ، خواسته ملت ایران نبوده و نیست و جامعه بین الملل نبایستی به بهانه تنبیه و تحت فشار قرار دادن حکومت اسلامی در ایران ،بطور مستقیم و غیر مستقیم ،مردم کشورمان را هدف قرار دهد و از این موقعیت به نفع خود سود جوید .

امید می رود ،با توجه به همه مشکلات امنیتی و فضای رعب و وحشتی که متوجه ایرانیان داخل کشور است و آنها را از هر گونه حق خواهی و اعتراض به استعمارخارجی و استبداد داخلی در مقطع کنونی باز می دارد ، با تشکیل شورای ملی در روزهای آینده و گرفتن نقش نمایندگی مردم ایران به پشتوانه حمایت مردمی داخل کشور ،این شورا بتواند در کنار سایرکارکردهای خود برای نجات میهن از استبداد ؛ در راستای دفع استعمار نیز ، جامعه بین الملل را متوجه اشتباهات محاسبه ای خود کند و به آنها گوشزد کند که معامله بر سر منافع و سرنوشت مردم ایران نه از ذهن ما فراموش می شود و نه از حافظه تاریخ.....

پاینده ایران یکپارچه و پاینده ملت یگانه ایران

 همایون نادری فر

6/10/2012

15 مهرماه 1391 خورشیدی

ستاره ایرانی : کودکیت را از یاد نبر ! پناه گرم کودکان زلزله زده آذربایجان باشیم




پاییز رو با همه ی زیباییهاش دوست دارم . دوست داشتم در این عصر پاییزی از زیبایی های این فصل بنویسم . فصلی که منو میبره به کلاس های درسی که روزگاری پشت نیمکتهای اون کلاس ها بیخیال از مشکلات زندگی احساس امنیت میکردم و اینکه بعد از ظهر که به خونه برمیگردم مادری دارم که به استقبالم میاد تا فرزندش رو در آغوش بگیره . به ناگاه یاد کودکان زلزله زده آذربایجان شرقی میفتم که خیلی هاشون نه الان کلاس درسی دارند و نه حتی مادری که در آغوششون بگیره و در این فصل سرد گونه های خیسشون یخ کرده و دستای کوچیکشون رو با بازدم نفسشون گرم میکنند . از کی باید شاکی باشم از خدا که خودش هم قربانی خودش شده و یا از مردمی که در تب دلار چهار هزار تومنی  گرفتار شدند و یا از حکومتی که تنها چیزی که براش اهمیت نداره حقوق کودکان هست . همه ی ما روزی کودک بودیم و احتمالا خاطره های زیبایی رو از دوران کودکیمون به یاد داریم و حالا که توی جامعه با مشکلات کوچیک و بزرگ دست و پنجه نرم میکنیم بعضی وقتا حسرت دوران کودکیمون رو میخوریم که شاید شاد ترین و بی دغدغه ترین دوران زندگیمون بوده باشه  . نمیدونم این نوشته ی کوتاه رو چند نفر میخونن و بهش اهمیت میدن  اما دوست دارم حتی با تعداد کمی هم که شده این درد دل رو کرده باشم که بهترین کار و زیباترین کاری که انسانها میتونن  انجام بدن کمک کردن به همدیگه هست و از نظر من زیباترین کار اینه که بگذاریم کودکان مصیبت دیده ی وطنمون بیشتر از این رنج نکشند  . این بچه ها بزرگ میشن و اگه با مهر و گرما و عشق ما بزرگ بشن  در آینده فرزندانشون رو هم با عشق بزرگ خواهند کرد و اگه مورد بی مهری و بیتفاوتی ما قرار بگیرند معلوم نیست که در آینده چه احساسی نسبت به این مرزوبوم و این مردم و حتی فرزندانشون خواهند داشت .