آیا مهندس موسوی از نظام عبور کرده است ؟



با توجه به اتفاقات و بحث هایی که میان طیف اصلاح طلب حکومتی و هم میهنان بی اعتماد به اصلاح طلبان در مورد سخنان روایت شده از آقای موسوی از طریق دختر ایشان ،بانو زهرا موسوی و در نمایشگاه نقاشی  یکی از بانوان هنرمند و جوان و نیز چند تن از دوستانشان در محل نمایشگاه
روی داده است و این عزیزان بعنوان شاهدین نزدیک ماجرا در مورد آن سخن گفته اند؛ لازم دانستم تا برداشت خود را جهت کمک فکری به هم میهنان با توجه به اهمیت مباحث مطرح شده ،بیان نمایم :
محتوای سخنان آقای موسوی که توسط دخترشان نقل گردید ،حاوی چند نکته کلیدی و مهم است که بنظر می رسد نباید از آن به راحتی گذر کرد و در حقیقت همین نکات بوده است که باعث حساسیت و کنشهای تند طیف اصلاح طلبان حکومتی و معتقدان به نظام ولایی شده است .
جدای از بیان شرایط دشوار و جو سنگین امنیتی که بر زندگی محدود شده آقای موسوی و بانو رهنورد حاکم است ،یکی از نکات مهم در بیانات ایشان از زبان دخترشان ،عدم اعتقاد به انتخابات سال 92 ریاست جمهوری و نیز سو استفاده جریان به اصطلاح "تدبیر و اعتدال" به سرکردگی آقایان رفسنجانی ،خاتمی و روحانی ،از نام آقای موسوی برای کسب اعتماد مردم بوده است .
وقتی آقای موسوی بیان می کنند که امیدی به این افراد ندارند و تنها امیدشان اول به خدا و بعد به مردم است ، در ابتدا عملکرد و کج رفتاری باند اصلاح طلب حکومتی را زیر سئوال می برند و از سوی دیگر به مردم پیام می دهند که دیگر اعتقادی به اصلاحات ندارند و در حقیقت ،مانند بسیارانی از مردم و طرفداران سابق اصلاحات ،رژیم ولایی را قابل اصلاح نمی دانند .
در ادامه و با توجه به نبود هیچ اراده ای برای رفع حصر ،این فرضیه نیز قوی تر می شود که باند اصلاحات ،با آگاهی از عبور آقای موسوی از نظام و عدم همکاری با مثلت هاشمی ،خاتمی و روحانی مبنی بر ارائه توبه نامه و اعتراف به اشتباه که این روزها از سوی آقای خاتمی و اطرافیانش ،بارها و بارها مطرح شده است ؛علاقه ای به آزادی آقای موسوی و همسرشان و احیانا آقای کروبی ندارند و در شرایط کنونی که در حال بیمه کردن بقای نظام در معامله با قدرتمداران بین المللی هستند ،آزادی آنان را مخل اهداف خود می دانند .
جمله دیگری که نباید از آن به راحتی گذشت و دارای محتوای بسیار مهم و اثر گذار درادامه جنبش آزادی خواهی مردم ایران است ،این بود که : " حکومتی که با خون و کشتار بیاید ،با خون و کشتار هم می رود "
هم میهنان ، بخوبی می دانیم یکی از انتقادات و اعتراضات به آقای موسوی ،مربوط به عملکرد ایشان در زمان نخست وزیری و احیانا اطلاع و سکوت ایشان در برابر حجم بالای نقض حقوق بشر و نیز اعدامهای دهه شصت می باشد و اسنادی نیز در مطبوعات موجود است که ایشان بعنوان نخست وزیر ،از این رفتارها دفاع کرده اند .حال جدای از اعتراضات بعدی ایشان و محتوای استعفانامه ایشان، که بنظر می رسد بعلت رقابتهای درون گروهی و اختلافات مدیریتی با شخص خامنه ای بعنوان رئیس جمهور وقت و جناحی از نمایندگان مجلس رژیم بود؛ امروز باید از این جمله ایشان که از زبان دخترشان بیان گردیده است ،اینگونه برداشت کرد که ایشان از گذشته خود اعلام سرافکندگی نموده اند و شرایط حال حاضر خود را ،ناشی ازمکافات اعمال سابق می دانند و اگر حدس من درست باشد ،در اولین فرصت بابت گذشته خود از مردم طلب بخشش خواهند نمود .
این جمله ایشان نه تنها نشانه اعتراف یکی از سران نظام به پاگرفتن و ثبات 35 ساله رژیم جمهوری اسلامی با خون و کشتار است، بلکه پیامی است برای مردم که آقای موسوی کشتارهای دهه 60 و پس از آن را امروز محکوم می کند و با زبان بی زبانی و با اشاره به قبح قضیه ،از مردم پوزش می طلبد .
در این میان آنچه مهم است ،شفافیت ایجاد شده در میان طیف طرفداران ایشان است که دارای سه ماهیت کاملا مجزا می باشند .
گروه اول ،بعنوان اصلاحطلبان معتقد به بقای نظام که بیشتر با نام اصلاحطلبان حکومتی شناخته می شوند و تمام سعی و تلاش آنها در تلطیف ظاهر خشن نظام و توجیه و سفسطه درباره عملکردهای غیر ملی و ضد منافع کشور است. اینان در نهایت همه اشکالات و سوء مدیریتها را در قالب عملکرد دولتها خلاصه می کنند و بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای قانون اساسی و نهادهای تحت رهبری مستقیم مقام ولایت ،سعی در پنهان نمودن نقش و ماهیت نظام در کمبودها و مشکلات امروزه کشور دارند و بنظر می رسد که طرفداری ظاهری از آقای موسوی برای آنها ،حکم یک تاکتیک و فریب را دارد . رهبری این طیف را در حال حاضر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بر عهده دارند و بازوی اجرایی آنها نیز حسن روحانی است که البته با توجه به پیشینه کاری اش در مجلس و شورای امنیت ملی ،از کانالهای مختلفی با اصولگرایان در ارتباط می باشد .

گروه دوم ، تعدادی ازمردم عادی و بخصوص قشر متوسط جامعه می باشند که بعلت ترس از مشکلات معیشتی و نا امنی و ... پیش بینی نشده در اثر تغییر احتمالی رژیم ، به اصلاحات بسنده کرده اند و خود را با حداقلهای زندگی راضی نموده و نیز مشکلات موجود در سیستم قضایی و تصمیمات مجلس اسلامی رژیم را جدای از اختیارات دولت می دانند و تنها به دنبال تغییر رفتارهای مقطعی وبخصوص اقتصادی و رفاهی دولت بوده ،تا چند صباحی را با توهم زندگی بهتر، سر کنند، بدون آنکه بیاندیشند پس مشکلات قوه قضائیه و نهادهای تحت امر رهبری ،قرار است چگونه حل شود !

و گروه سوم ،تعدادی از افراد فرهیخته و انسان مدار هستند که موقعیت آقای موسوی را ،جدای از تفکرات سیاسی و عقیدتی ایشان ؛تنها از منظر انسانی نگاه می کنند و این شرایط غیرانسانی را محکوم می کنند و طرفدار آزادی بدون قید و شرط محصورین و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی ،فارغ از جناح بندی و مرز بندی های عقیدتی و سیاسی ،می باشند .

هدف از این نوشتار و بیان نکاتی در مورد عملکرد طیفی از اصلاح طلبان در مورد رویکرد جدید آقای موسوی تاکید بر چند نکته مهم است که برای جلوگیری از طولانی شدن مبحث ،به طور خلاصه و تیتر وار به آنها اشاره می کنم :
1 - آقای موسوی به احتمال بسیار قوی از نظام عبور کرده اند.
2 - مثلث فریب و تزویر ،یعنی رفسنجانی ،خاتمی و روحانی ؛ پس از رد پیشنهادهای آنها از مهندس موسوی مبنی بر اعتراف به اشتباه و پوزش از آیت اله خامنه ای و آگاهی از عبور ایشان از نظام ؛ دیگر مایل به رفع حصر نیستند .
3 - آقای موسوی از مردم خواسته است تا امیدی به اقدام حکومت برای رفع حصر ایشان نداشته باشند و خود راسا اقدام کنند .
4 - رفتار دختران آقای موسوی را در مورد رد سخنان گفته شده و با توجه به شهادت حاضرین بر بیان آنها ،می توان ناشی از تهدیدات شدید احتمالی نسبت به آنها و والدینشان دانست و سخنان و واکنشهای آنها را نیز می توان از روی درماندگی و فشارهای روحی موجود از سوی حاکمیت تلقی کرد .لذا پیشنهاد میکنم ،فعلا موقعیت و فشارهای وارده بر دختران ایشان در نظر گرفته شود و این را نیز فراموش نکنیم که هر کسی نمی تواند در برابر فشارها و شکنجه های روحی و روانی ،همچون عزیزانمان در کهریزک و یا زندانهای گمنام دیگر ،شجاعانه رفتار کند و دچار مصلحت اندیشی نشود .
5 - با توجه به سوابق تاریخی رفتاردر جامعه ایران ،تلاش حکومت در جهت اتلاف وقت و در نهایت سوق دادن ذهنیت جامعه به سوی فراموشی محصورین است و در عاقلانه ترین رفتاراز سوی رژیم ،حکومت زمانی تن به شکست حصر خواهد داد که دیگر رمقی در محصورین برای حق طلبی و آزادیخواهی نماند و ... !
لذا بار دیگر ضمن دعوت دختران آقای موسوی و بخصوص بانو نرگس موسوی به دوری از مصلحت اندیشی که مطمئنم از سوی باند مثلث تزویر و فریب برایشان به نوعی دیکته می شود ،این روزها را مغتنم دانسته و برای بالا بردن وجهه پدر، بخصوص در جهت دلجویی از خانواده های آسیب دیده در کشتارهای دهه 60 ،از این فرصت نهایت بهره را ببرند و نیز بدانند که آگاهی مردم از موضوع گذر آقای موسوی از نظام ،می تواند خونی تازه در رگهای جنبش اعتراضی و برانداز سبز به جریان بیاندازد و جنبش سبز اعتراضی و برانداز را از مالکیت غصبی اصلاح طلبان حکومتی خارج کند و در نهایت ، شرایط آزادی کشور را بهمراه عزیزان شما ،هر چه سریعتر فراهم سازد .

پاینده ایران و ایرانی آگاه
همایون نادری فر
29 اردیبهشت 1393 خورشیدی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر