چند جمله ای در مورد آقای محمد نوری زاد و اینکه خیلی ها در مورد ایشان با بی اعتمادی رفتار می کنند و گاه دستگیر نشدن و برخورد نکردن با وی را بعلت ساختگی بودن ماجرای وی می دانند :
" نوریزاد
با توجه به ارتباطاتی که در داخل نظام دارد، هزینه سرکوبش برای نظام سنگین می باشد
، افشاگری هایش برای نظام هزینه ساز بوده ، ولی سرکوبش سنگین تر و پر هزینه تر، مخصوصا
که باعث ریزش در بدنه نظام هم می شود، همانطوریکه موسوی باعث ریزش خودش و خیلی از دیگران
شد.
از طرف دیگر،
نوریزاد کاری میکند که نقطه ضعف امروز مردم ایران است، تقریبا همه میدانند که فساد
و رذالت ، تباهی و تعفن، سرتاپای این نظام را فراگرفته، اما تقریبا کسی را یارای جسارت
برای اعتراض و حق خواهی نیست، از پشت پنجره فیسبوک، خیلی ها پهلوان هستند و البته خیلی
ها هم نیستند، اما چند نفر می توانند در مقابل وزارت اطلاعات قدم بزنند؟ فراموش نکنیم
که نوریزاد این کار را می کند.
موضوع دیگری
هم هست که لازم می دانم بطور خلاصه و تیتر وار به آن اشاره کنم تا کنشگران سیاسی و
اجتماعی بتوانند از زاویه دقیقتر به موضوع بنگرند : در سال 1355، محمد رضا شاه بنا
به دلایل داخلی و خارجی، تصمیم گرفت فضا را مدیریت شده، باز کند، وی هویدا را دستگیر
کرد، ارتشبد نصیری که از زمان , 28 مرداد ، رفیق نزدیک شاه بود، دستگیر شد ، داریوش
همایون دستگیر شد ، جعفریان و کلی از نمایندگان مجلس ، شروع کردند به انتقاد های سازمان
یافته و مدیریت شده ، اما ناگهان اختیار مدیریت شاه بنا به دلایلی ناشناخته « شاید
هم نتایج کنفرانس گوادلوپ و ...» از دست شاه خارج شد.
امروزبرخی
اتفاقات یادآور ورود محمد رضا شاه پهلوی به فاز اصلاحات مدیریت شده است! « امیدوارم
بر من خرده گرفته نشود چون قیاس حکومتهای قبل و کنونی ،در حقیقت قیاس مع الفارغ است
و تنها در حیطه مدیریت بحران به نوع کنش حکومتها و تشابه آنها اشاره می کنم » مسلما
نظام ولایی و اسلامی هم امروز وارد چنین فازی شده است ، ورود به این فاز، شاخص جالبی
را به ما نشان می دهد، نظام ولایی سعی خواهد کرد که مانند نظام سابق، مدیریت کند، و
تجربیات شاه را نیز بهمراه دارد و از آن هم عبرت گرفته، اینجاست که اپوزیسیون و نظام
وارد یک صحنه نبرد نامرئی می شوند، اپوزیسیون باید ، به هر ترفندی که شده، ابتکار مدیریت
اصلاحات را خنثی کند.
و نیز بدانیم
که نظام هیچگونه خدشه ای بر این اصلاحات مدریت شده را بر نمی تابد ، غوغاسالاری بر
علیه سخنان مهندس موسوی که از زبان دخترش زهرا در روزهای اخیر افشا شد، « در مورد اعتراض
به سو استفاده از نام ایشان توسط اصلاح طلبان حکومتی و دولتی و نیز اعلام نا امیدی
از هاشمی و خاتمی و روحانی و ...» موید همین نظر است.
در چند روز
گذشته دیدیم که ، کل نظام شامل همه جناح ها از اصولگرا تا اصلاح طلب ، سخنان اخیر موسوی
را ;که از سوی عزیزانی از زندانیان جنبش سبز نقل شده بود از زبان دختر ایشان ،نرگس موسوی کوبیدند، چرا؟ زیرا که بر روند اصلاحات مدیریت
و کنترل شده ، خدشه وارد می کرد، حال دوستان و هموطنانی که با شک و تردید به رفتارهای
آقای نوری زاد محمد نوری زادخیلی روی اینکه چرا نوریزاد را نمیگیرند، و قابل اعتماد
است یا نه ،تمرکز نکنید و بدبین نباشید ، چیزی که شخصا در حرفای آقای نوریزاد امروز
می بینم، صداقت است، ولی شاید من هم اشتباه میکنم، باید به صحنه اصلی نبرد برگشت، آنجاست
که سرنوشت همه رقم خواهد خورد، آنجا باید دید که در ترفند ما بر علیه قدرت مدیریت و
کنترل اصلاحات از طرف حکومت،محمد نوریزاد در کجا قرار دارد؟!!"
همایون نادری
فر
4خرداد 2014
پ.ن
یک- این گفتمان و نوشتار نتیجه و ماحصل گفتگو با تعدادی از فعالان و کنشگران با تجربه و متخصص در امور سیاسی و اجتماعی در داخل و خارج از کشور بوده و می تواند بعنوان فرضیه ای پخته و نزدیک به اثبات مطرح و مورد توجه قرار گیرد .
یک- این گفتمان و نوشتار نتیجه و ماحصل گفتگو با تعدادی از فعالان و کنشگران با تجربه و متخصص در امور سیاسی و اجتماعی در داخل و خارج از کشور بوده و می تواند بعنوان فرضیه ای پخته و نزدیک به اثبات مطرح و مورد توجه قرار گیرد .
دو - بار
دیگر همانطور که در متن اشاره کردم ،استفاده از تاریخ سیاسی و قیاس برخی موارد ،تنها
برای روشن شدن مسئله بوده و امیدوارم دستاویزی دیگر در دست برخی کوتوله های سیاسی وافراد
مغرض و کم شعور، برای متهم کردن اینجانب به توهین به شاه فقید و ... نباشد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر