هم میهنی می گوید :
"… دنیا به سرعت در حال پیشرفت هست و ما همچنان با افتخار کردن به نیاکانمان، بدون آنکه تلاشی در ادامه راه آنان داشته باشیم ، وقتمان را هدر می دهیم.
عدهای در ۱۴۰۰ سال پیش زندگی می کنند و عدهای پا را فراتر گذاشته و در ۲۵۰۰ سال پیش زندگی میکنیم، و جالب اینجاست این دو گروه دائم با هم سر ستیز داریم.
دائمأ در حال مسخره کردن عرب ها هستیم و آنان را تنبل خطاب میکنیم، بدون اینکه پیشرفت های آنها را ببینیم.
به راستی به معماری مدرن و زیبای شهرهایشان دقت کردهایم؟
دائم در مجامع بینالمللی در مقابل لابیهای قدرتمند اعراب شکست میخوریم و از مدیریت جهانی صحبت می کنیم.
امارات کوچک بخاطر داشتن سیستم حمل و نقل مناسب، هتلهای مجهز، ورزشگاههای پیشرفته، در رقابت با ما میزبانی جام ملتها را می گیرد و ما دائم از سازندگی، پیشرفت و بالندگی صحبت میکنیم.
قطر را نمی گویم که بزرگترین رویداد جهان را میزبانی خواهد کرد.
اعراب بزرگترین شرکتهای هواپیمایی جهان را دارند و ما دائمأ در سوگ از دست دادن هموطنانمان بخاطر استفاده از هواپیماهای 50 سال پیش هستیم.
اغلب با نامهای عربی خوانده می شویم، و هنوز هم برای فرزندانمان نامهای عربی انتخاب میکنیم ولی از اینکه کسی خلیج فارس را خلیج عرب بخواند برافروخته میشویم، این نهایت میهن پرستی ماست.
و البته فقط برافروخته می شویم وکار خاصی هم نمیکنیم!
اعراب را بخاطر بادیه نشین بودن در قرن ها پیش مسخره میکنیم در حالی که همین امروز در قرن ۲۱ ملیونها نفر از هموطنانمان چادر نشین هستند، و ما فقط دل آنها را با یک سخن خوش می کنیم که آنها ذخایر مملکتاند و کاری برای اسکانشان نمیکنیم.
آری اعراب به سرعت در حال پیشرفت و آبادانی هستند و ما پز نیاکانمان را می دهیم که ما ۲۵۰۰ سال پیش از شما بهتر بودهایم.
اعراب با سرمایه گذاری خوب در قلب دنیا نفوذ میکنند و با درآمدهای میلیاردی آسایش را به مردمشان هدیه میدهند و ما وعده بهشت به مردممان می دهیم.
و به آنها می خندیم که دلارهای نفتیشان را هدر میدهند، به راستی ما با دلارهای نفتیمان چه میکنیم؟
آیا وقت آن نرسیده که ما هم به این نکته پی ببریم که زمان جنگیدن با شمشیر و کلاشینکف تمام شده است و برای پیروزی بر دشمنان باید در قلب ها نفوذ کرد؟
یکی از بزرگترین مشکلات ایران این است که در کشور ما " تعلق به سرزمین" بسیار ضعیف است.
یعنی ایران هنوز یک "کشور- ملت" نیست!
در کشورهای پیشرفته دنیا، افراد تفکر خود را دارند، بعد در یک مدار بزرگتر به یک گروه تعلق دارند و درمدار بزرگتر از آن احساس تعلق به سرزمین دارند.
شما اگر تاریخ غرب را بخوانید مقدمتر از دولت بخش خصوصی بوده و مقدم تر از بخش خصوصی اصل دیگری بودهاست و آن ثروت و قدرت سرزمین بوده که خیلی اهمیت داشته است.
آلمان و ژاپن در تابستان ۱۹۴۵ براثر جنگ جهانی دوم یک کشور مخروبه بودند،اما به جز کسانی که آمریکاییها بالاجبار از آلمان برداشتند و بردند، سندی دال بر مهاجرت آنها موجود نیست
این خیلی مهم است ...
بعد دیدیم که درعرض ۳۰ - ۲۰ سال کشور خود را اصلاح کردند و دومین و سومین قدرت اقتصادی جهانی شدند.
این که یک شهروند در جامعه ما به راحتی از ماشین، آشغال بیرون می اندازد و تعریف از تمیزی خیابانهای اروپا می کند، یک معنی تربیتی دارد، یک معنای عمیق دیگری هم دارد که به این سرزمین تعلق خاطر ندارد.
ما یک ناسیونالیسم احساسی داریم و یک ناسیونالیسم عقلایی .
در ناسیونالیسم احساسی قوی هستیم، یعنی اینکه من غذا و موسیقی ایرانی دوست دارم، خانوادهام و زبان فارسی را دوست دارم، به فرهنگ دیرینهام میبالم و...
ولی یک قدم که بالاتر بیایم و ببینم حالا که من در این سرزمین به دنیا آمدهام، من چه مسئولیتی دارم؟
اینجا کم میارم
اینجا سکوت می کنم
این یعنی فقدان ناسیونالیسم عقلایی
بخاطرهمین است که من و شما وقتی از یک اتاق میخواهیم بیرون برویم
چون همدیگر را می شناسیم، به هم احترام می گذاریم و کلی با هم تعارف میکنیم
ولی وقتی که در خیابان رانندگی میکنیم یک سانتیمتر اجازه نمیدهیم کسی از ما جلو بزند
چون هیچ احساس تعلقی به همدیگر نداریم
چرا هنر شنیدن یک ایرانی ضعیف است؟
چرا من اصرار دارم که حرف خودم درست است؟
چون من ایرانی در حلقه اول فردی و نهایتا" در حلقه دوم گروهی گیر کردهام
آن حلقه مهم تر و سوم ملی که همه اینها را به هم ربط میدهد، وجود ندارد.
کسی به من آموزش نداده که سرنوشت حلقه اول و حلقه دوم به حلقه سوم ربط دارد.
تا وقتی ناسیونالیسم عقلایی نداشتهباشیم و به این سرزمین فکر نکنیم
هیچ تحولی در ما و سرزمینمان صورت نخواهدگرفت...ً
منتشر کنیم ،شاید تلنگری در ذهن های مسخ شده مان باشد !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر