برنامه تلویزیونی آقای بهبهانی در مورخه 7 می 2012 ،توام بود با به سخره گرفتن و تعبیرهای بسیار عوامانه از گروهها و اشخاص فعال در عرصه اپوزیسیون جمهوری اسلامی ،که حال آگاهانه یا نا آگاهانه از سوی ایشان به صورتی مطرح شد که بسیار از فاکتورهای مورد لزوم یک برنامه ساز یا ژورنالیست حرفه ای مورد ادعای خودشان بدور است. پاسخ دهی به این طعنه زدنها و تضاد گویی ها در مورد سایر گروهها و اشخاص را به خود این افراد واگذار می کنم،چرا که نه من نمایندگی آنها را دارم و نه اینکه می توانم از آنها آنگونه که شایسته است ،دفاع کنم.
ولیکن پاسخ به مطالب نادرست گفته شده در مورد اینجانب که با نام و بطور روشن بیان شد را حق فردی و انسانی خود می دانم. شایان ذکر است که روز بعد از این برنامه طی ایمیلی از آقای بهبهانی بعنوان صاحب امتیاز و برنامه ساز و مجری و همه کاره این تلویزیون خواستم تا طبق قانون رسانه ها در برنامه شان به من وقت دهند تا پاسخ صحبتهای نادرستشان را در مورد خودم بیان کنم ،که متاسفانه تا به امروز این مهم صورت نپذیرفت و بنده مجبور شدم این نوشته را بصورت عمومی و در وبلاگم قرار دهم تا پاسخی باشد به سخنان اشتباه و اهانت گونه ایشان و همچنین آگاهی دهی به سایر هموطنان عزیز که موضوعات مطرح شده برای آنها ایجاد ابهام کرده بود.
آقای بهبهانی در قسمتی از سخنانشان با نام بردن از همایون نادری فر،از مهمانشان خواستند تا اعلام کنند که اگر همایون نادری فر یک سوت بزند ،چند نفر دور ایشان جمع می شوند!.
بنده این سخن را در درجه اول توهین به همفکران و دوستان خود می دانم و در درجه دوم به شخص خودم.مقایسه انسانها با احشام و چهارپایان که با سوت زدن دور چوپان جمع شوند و یا صحبتی در حد گفتمان احمدی نژادی ،شایسته اینجانب و دوستان و هم پیمانان نیست و لازم است آقای بهبهانی رسما از دوستان و هموطنان عذر خواهی کنند.ما اهل فکر و قلم هستیم و مخاطبانمان کسانی هستند که به دنبال نوشته ها و مطالب هستند و خط فکری خاصی را دنبال می کنند،آینده ایران نشان خواهد داد که چه کسانی افکار ما و عملکرد ما را قبول داشته و دارند و حمایتشان را به صورت دمکراتیک و انسانی اعلام خواهند کرد نه با سوت و اشاره!.
سعید بهبهانی در قسمتی از برنامه با اشاره به مصاحبه من در بدو خروج از کشور با تلویزیون ایشان که به خواسته شخص بهبهانی و برای آگاهی از اوضاع درون کشور بود، اذعان داشت که این مصاحبه برای کمک به پرونده پناهندگی من بوده و افرادی مثل من به دنبال سعادت و خوشبختی در خارج از کشور هستیم!.
جناب بهبهانی این برای بار دوم است که این سخن نادرست را مطرح می کنید،خود شما به واسطه یکی از دوستان مشترکمان(س-م )،که اگر لازم باشد از ایشان هم خواهیم خواست که گواه صحبتهای من باشند،از من خواستید تا در برنامه تان باشم و از آنجایی که جدیدا از ایران خارج شده بودم و آگاه به مسائل داخل بودم ،در این مورد صحبت شود. متاسفم از اینکه از حضور من در برنامه تلویزیونی تان سو استفاده کردید تا بگویید کمکی به یک هموطن کرده اید و چندین بار این را تکرار کردید!.
اینکه بیان کردید که من و افرادی مثل من به دنبال سعادت و خوشبختی به خارج از کشور آمده ایم،به صراحت به شما و افرادی امثال شما که سالهاست در خارج از کشور خوش نشین شده اید بگویم، اگر سعات و خوشبختی این است که شما ساخته اید ،نمی خواهم صد سال دیگر هم به آن برسم!
جناب بهبهانی ،آن زمانی که من و هموطنانی مانند من،در سلولهای انفرادی رژیم ،روزها و شبها را طی می کردیم و پاسخگوی توهینها و تهمت ها و سخره گیری بازجویان بودیم،فکر نمی کردیم که روزی برسد که مجبور باشیم به توهینها و تهمت ها و سخره گیری مدعیان مخالفت با این رژیم هم پاسخ بگوییم!.
نترسید نیامده ایم جای شما ها را در این محیط سراسر دروغ و تهمت اپوزیسیون نماها تنگ کنیم.بلکه آمده ایم تا بگوییم ما مردم ایران هستیم،ما سخنگویان آنان هستیم ،نه شماهایی که بیشتر از نصف عمرتان را در خارج از جامعه ایران بودید و چشمهایتان،به افتخار دیدن کودکان خیابانی سر چهارراهها و گرسنگان در جستجوی سطل زباله ها و دختران کم سن و سال خودفروش ، نائل نیامده است!. نه شمایی که افتخار یادگیری الف با را در پناهگاه مدارس وزیر بمباران هواپیماهای دشمن نداشتید! نه شمایی که به جز خود هیچکس دیگری را مردم ایران نمی دانید!
جناب بهبهانی خارجی که شما ساخته اید به درد من و امثال من که دغدغه ایران و آزادی وطن داریم نمی خورد.پیشکش خودتان.
مهمترین موضوعی که می خواهم به آن اشاره کنم،تعریف شما از من به عنوان یک جدایی خواه بود!! سخنی که بسیاری از دوستان و خوانندگان مطالب و مقالات من و همچنین بینندگان برنامه ها و مصاحبه های تلویزیونی من ،با شنیدن آن،بسیار تعجب کرده و گاها به خنده افتادند.
جناب بهبهانی ،یک برنامه ساز تلویزیونی،بایستی قبل از صحبت کردن در مورد یک شخص و یا گروه و یا هر موضوع دیگری ،شناخت و احاطه کامل به موضوع را داشته باشد. حال ناقص گویی یا اطلاعات کم را می توان به زعم نداشتن وقت برای جستجوی منابع کافی اطلاعات دانست.ولیکن صحبت کاملا مغایر و دادن اطلاعات غلط در یک رسانه عمومی ،در درجه اول مخاطب را به این نتیجه سوق می دهد که احتمالا برنامه ساز در تمامی موارد و برنامه ها اینگونه عمل می کند و بدون اینکه کمترین وقت را در مورد جمع آوری اطلاعات در موضوع مورد بحث،صرف کند، آگاهانه و یا نا آگاهانه و دانسته و ندانسته در مورد مطلبی ،به نادرستی صحبت می کند.
شما اگر یک زحمتی به خود می دادید ومطالب در مورد همایون نادری فر را در اینترنت جستجومی کردید مطمئنا اینگونه در مورد من دچار اشتباه نمی شدید و نه من را مشارکتی معرفی می کردید! و نه جدایی خواه !.البته اگر غرض و هدفی در کار شما نبوده باشد که من فکر میکنم نبوده است!
برای آشنایی بینندگان شما با من ،نیازی به گزافه گویی و معرفی در اینجا نمی بینم ،ولی هر کسی که مشتاق باشد تا بداند همایون نادری فر کیست می تواند وبلاگ من را ببیند و همچنین مقالات مختلف در سایتهای مختلف از من را بخواند و اگر فرصتی هم داشت می تواند مصاحبه های تلویزیونی من را نیز ببیند. واگر در این جستجوها مطلبی در مورد جدایی خواهی من به عنوان یک آذربایجانی ایران دوست ،پیدا کرد. خوشحال خواهم شد که هر توهین و ناسزایی را که در شان یک جدایی خواه و تجزیه طلب است نثار من کند!
در آخر توصیه ای به شما و افرادی در شرایط شما دارم و آن اینکه ،جامعه شناسان و روانشناسان ،یک چیزی می دانند که سنی را برای بازنشستگی در کارهای اجرایی تعیین کرده اند. چقدر خوب است که بزرگان و سالخوردگان ما ،اگر عشق وطن دارند، خود را ملزم به باور جوانان کنند و بیشتر به عنوان راهنما در کنار آنان باشند و این را بدانند که هر گونه اشتباه از سوی آنان،چه گفتاری و چه کرداری،توجیه پذیر نیست.
جمله زیبایی را در سایت تلویزیون میهن که متعلق به شماست دیدم با این مضمون : ((میهن پرستی زیباست،خاک ما زندگی ماست. ما ناخواسته ترک وطن کرده ایم، با هم باشیم و به هم احترام بگذاریم)) جناب بهبهانی امیدوارم خودتان در مرحله اول این جمله را همواره در برابر دیدگاه خود داشته باشید و به آن باورمند باشید و به آن عمل کنید.
با سپاس
همایون نادری فر
عضو دفتر سیاسی ومعاون هیات اجرایی جنبش آذربایجان برای دمکراسی و یکپارچگی ایران
معاون دبیرکل جبهه آزادیخواهان مردم ایران
19 می سال 2012 میلادی
30 اردیبهشت 1391 خورشیدی