برای حسین رونقی



حسین عزیز برایت متاسفم که در جامعه ای چشم به جهان گشودی که قهرمانانش همه بعد از مردن قهرمان می شوند ! به قول زنده یاد فریدون فرخزاد : «جامعه ما قهرمان زنده قبول نمی کند! باید مُرد تا قهرمان شد» . .


بابک خرمدین را فراموش نکن، او که در لحظه آخر خون ریخته شده از دست قطع شده اش را به صورتش مالید تا دشمنان تازی اش ،از پریدگی رنگ رخ او لذت نبرند و فکر نکنند که او از ترس رنگ باخته است.

حسین، کاری نکن که رنگ رخسارت ،شادی را برای دشمنانت ارمغان بیاورد.

نسیم آزادی در حال وزیدن است و به زودی طوفانی سهمگین بساط این ظلم و فساد را در هم خواهد کوبید.

برای روز پیروزی و جشن آزادیت،حسین رونقی سالم و ایستاده می خواهیم...همین

حقوق بشردر ایران، قربانی سیاست بازیهای غرب و شرق



در خبرها آمده بود که فردا پنجشنبه 24 می 2012 هیات ایرانی در پارلمان آلمان حضور پیدا کرده و در مورد نقض حقوق بشر در ایران توسط جمهوری اسلامی ، سخن خواهند گفت .

در این میان آنچه که بیشتر به چشم می خورد و این جلسه را از جلسات مشابه مجزا می کرد، حضور شاهزاده رضا پهلوی در میان این هیات بود که ایشان سخنران این مراسم نیز بودند .
متاسفانه با خبر شدیم پس از نشست امروز در بغداد ، با فشار رژیم جمهوری اسلامی، و ترس روز افزون این رژیم از حضورموثر شاهزاده در مجامع بین المللی و بازتاب آن ، برنامه این نشست لغو شده است!

می توان گفت اولین نتیجه نشست بغداد، با لغو نشستی همراه شد که هدف آن فقط و فقط سخن گفتن از نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران بود!

کشورهایی که بانگ حمایتی شان از حقوق بشر و انساندوستی ،گوش فلک را کر می کند ،با این عمل خود نشان دادند که تمام سخنانشان شعاری بیش نیست. البته حرکت آنها در راستای منافع خود قابل توجیه است و شاید ایراد از ماست که از آنها انتظار داریم به ما بیشتر از خودشان بیاندیشند!! ولیکن باید به آنها گوشزد کرد ،که دیگر در مورد حقوق بشر شعار ندهند....
به هر حال تجربه سالهای سال در دنیای سیاست نشان داده است که بازنده اصلی بازی سیاسی دولتهای خارجی برای کشور ما ،همانا خود ملت ایران بوده است . لذا بر ماست که امیدهای واهی را از کمک و یاری غریبه ها برکنیم، و تنها با تکیه بر قدرت مردمی، آنچه را که به صلاح کشور و ملت است را بدست آوریم و در این راه با فشار بر افکار جامعه بین الملل ،دولتهای آنها را مجبور به تعامل با خواسته مردمی نماییم .

در عین حال لازم است این بی احترامی دولت آلمان را محکوم کرده و با عکس العملی مناسب به آنها و هم پیمانانشان ،بگوییم که مردم ایران تمامی حرکتها و سیاستهای آنها را در مورد کشورشان رصد کرده و مطمئن باشند این اعمال ناقض حقوق مردم ایران، در آینده روابط ایران آزاد با آنها، تاثیر خواهد داشت .

پاینده ایران و ملت ایران
همایون نادری فر
23 می 2012 میلادی

خرمشهر را خدا آزاد نکرد!




خرمشهر را خدا آزاد کرد! این سخن پیر منادی فلاکت کشوری بود که جانفشانی های فرزندان این مرز و بوم را تنها برای رضای خاطر خود و امیال شخصی خود می خواست و تلاش آنها را که با چنگ و دندان و بدون تجهیزات جنگی کافی ، توانستند این خاک پاک را از زیر پوتین دشمن بعثی تا دندان مسلح بیرون بکشند،به حساب خدای خود گذاشت.

راستی ،چرا خدای شما که این شهر را آزاد کرد ،تا کنون نتوانسته آن را آباد کند؟!

چرا اکنون با گذشت بیش از دو دهه، از پایان جنگ ویرانگر ،هنوز که هنوز است کوچه های این شهر خرم ، بوی فقر و ویرانی می دهد؟!!

نکند خدای شما فعلا مشغول ساخت و ساز در فلسطین و لبنان است و عروس خاورمیانه را بزک می کند!

ای پیر خفته در خاک سرد و ای پیروان مسخ شده خمینی، بدانیدکه خرمشهر را خدا آزاد نکرد،بلکه خرمشهر را ایرانیان آزاد کردند،خرمشهر را دلاور مرد آذری آزاد کرد،خرمشهر را آن دلاور کرد زبان آزاد کرد،خرمشهر را بلوچی جان بر کف و آن بختیاری با غیرت آزاد کرد،خرمشهر را مازندرانی و گیلانی و آن هموطن غیور عرب آزاد کرد.

به امید روزی که تک تک هموطنان دست در دست هم داده و ایرانمان را که توسط این حکومت به سراشیبی سقوط رانده می شود،از اشغال اهریمنان نجات دهیم .

همایون نادری فر
سوم خرداد ماه 1391 خورشیدی

پاسخ به آقای سعید بهبهانی در میهن تی وی




برنامه تلویزیونی آقای بهبهانی در مورخه 7 می 2012 ،توام بود با به سخره گرفتن و تعبیرهای بسیار عوامانه از گروهها و اشخاص فعال در عرصه اپوزیسیون جمهوری اسلامی ،که حال آگاهانه یا نا آگاهانه از سوی ایشان به صورتی مطرح شد که بسیار از فاکتورهای مورد لزوم یک برنامه ساز یا ژورنالیست حرفه ای مورد ادعای خودشان بدور است. پاسخ دهی به این طعنه زدنها و تضاد گویی ها در مورد سایر گروهها و اشخاص را به خود این افراد واگذار می کنم،چرا که نه من نمایندگی آنها را دارم و نه اینکه می توانم از آنها آنگونه که شایسته است ،دفاع کنم.
ولیکن پاسخ به مطالب نادرست گفته شده در مورد اینجانب که با نام و بطور روشن بیان شد را حق فردی و انسانی خود می دانم. شایان ذکر است که روز بعد از این برنامه طی ایمیلی از آقای بهبهانی بعنوان صاحب امتیاز و برنامه ساز و مجری و همه کاره این تلویزیون خواستم تا طبق قانون رسانه ها در برنامه شان به من وقت دهند تا پاسخ صحبتهای نادرستشان را در مورد خودم بیان کنم ،که متاسفانه تا به امروز این مهم صورت نپذیرفت و بنده مجبور شدم این نوشته را بصورت عمومی و در وبلاگم قرار دهم تا پاسخی باشد به سخنان اشتباه و اهانت گونه ایشان و همچنین آگاهی دهی به سایر هموطنان عزیز که موضوعات مطرح شده برای آنها ایجاد ابهام کرده بود.
آقای بهبهانی در قسمتی از سخنانشان با نام بردن از همایون نادری فر،از مهمانشان خواستند تا اعلام کنند که اگر همایون نادری فر یک سوت بزند ،چند نفر دور ایشان جمع می شوند!.
بنده این سخن را در درجه اول توهین به همفکران و دوستان خود می دانم و در درجه دوم به شخص خودم.مقایسه انسانها با احشام و چهارپایان که با سوت زدن دور چوپان جمع شوند و یا صحبتی در حد گفتمان احمدی نژادی ،شایسته اینجانب و دوستان و هم پیمانان نیست و لازم است آقای بهبهانی رسما از دوستان و هموطنان عذر خواهی کنند.ما اهل فکر و قلم هستیم و مخاطبانمان کسانی هستند که به دنبال نوشته ها و مطالب هستند و خط فکری خاصی را دنبال می کنند،آینده ایران نشان خواهد داد که چه کسانی افکار ما و عملکرد ما را قبول داشته و دارند و حمایتشان را به صورت دمکراتیک و انسانی اعلام خواهند کرد نه با سوت و اشاره!.
سعید بهبهانی در قسمتی از برنامه با اشاره به مصاحبه من در بدو خروج از کشور با تلویزیون ایشان که به خواسته شخص بهبهانی و برای آگاهی از اوضاع درون کشور بود، اذعان داشت که این مصاحبه برای کمک به پرونده پناهندگی من بوده و افرادی مثل من به دنبال سعادت و خوشبختی در خارج از کشور هستیم!.
جناب بهبهانی این برای بار دوم است که این سخن نادرست را مطرح می کنید،خود شما به واسطه یکی از دوستان مشترکمان(س-م )،که اگر لازم باشد از ایشان هم خواهیم خواست که گواه صحبتهای من باشند،از من خواستید تا در برنامه تان باشم و از آنجایی که جدیدا از ایران خارج شده بودم و آگاه به مسائل داخل بودم ،در این مورد صحبت شود. متاسفم از اینکه از حضور من در برنامه تلویزیونی تان سو استفاده کردید تا بگویید کمکی به یک هموطن کرده اید و چندین بار این را تکرار کردید!.
اینکه بیان کردید که من و افرادی مثل من به دنبال سعادت و خوشبختی به خارج از کشور آمده ایم،به صراحت به شما و افرادی امثال شما که سالهاست در خارج از کشور خوش نشین شده اید بگویم، اگر سعات و خوشبختی این است که شما ساخته اید ،نمی خواهم صد سال دیگر هم به آن برسم!
جناب بهبهانی ،آن زمانی که من و هموطنانی مانند من،در سلولهای انفرادی رژیم ،روزها و شبها را طی می کردیم و پاسخگوی توهینها و تهمت ها و سخره گیری بازجویان بودیم،فکر نمی کردیم که روزی برسد که مجبور باشیم به توهینها و تهمت ها و سخره گیری مدعیان مخالفت با این رژیم هم پاسخ بگوییم!.
نترسید نیامده ایم جای شما ها را در این محیط سراسر دروغ و تهمت اپوزیسیون نماها تنگ کنیم.بلکه آمده ایم تا بگوییم ما مردم ایران هستیم،ما سخنگویان آنان هستیم ،نه شماهایی که بیشتر از نصف عمرتان را در خارج از جامعه ایران بودید و چشمهایتان،به افتخار دیدن کودکان خیابانی سر چهارراهها و گرسنگان در جستجوی سطل زباله ها و دختران کم سن و سال خودفروش ، نائل نیامده است!. نه شمایی که افتخار یادگیری الف با را در پناهگاه مدارس وزیر بمباران هواپیماهای دشمن نداشتید! نه شمایی که به جز خود هیچکس دیگری را مردم ایران نمی دانید!
جناب بهبهانی خارجی که شما ساخته اید به درد من و امثال من که دغدغه ایران و آزادی وطن داریم نمی خورد.پیشکش خودتان.
مهمترین موضوعی که می خواهم به آن اشاره کنم،تعریف شما از من به عنوان یک جدایی خواه بود!! سخنی که بسیاری از دوستان و خوانندگان مطالب و مقالات من و همچنین بینندگان برنامه ها و مصاحبه های تلویزیونی من ،با شنیدن آن،بسیار تعجب کرده و گاها به خنده افتادند.
جناب بهبهانی ،یک برنامه ساز تلویزیونی،بایستی قبل از صحبت کردن در مورد یک شخص و یا گروه و یا هر موضوع دیگری ،شناخت و احاطه کامل به موضوع را داشته باشد. حال ناقص گویی یا اطلاعات کم را می توان به زعم نداشتن وقت برای جستجوی منابع کافی اطلاعات دانست.ولیکن صحبت کاملا مغایر و دادن اطلاعات غلط در یک رسانه عمومی ،در درجه اول مخاطب را به این نتیجه سوق می دهد که احتمالا برنامه ساز در تمامی موارد و برنامه ها اینگونه عمل می کند و بدون اینکه کمترین وقت را در مورد جمع آوری اطلاعات در موضوع مورد بحث،صرف کند، آگاهانه و یا نا آگاهانه و دانسته و ندانسته در مورد مطلبی ،به نادرستی صحبت می کند.
شما اگر یک زحمتی به خود می دادید ومطالب در مورد همایون نادری فر را در اینترنت جستجومی کردید مطمئنا اینگونه در مورد من دچار اشتباه نمی شدید و نه من را مشارکتی معرفی می کردید! و نه جدایی خواه !.البته اگر غرض و هدفی در کار شما نبوده باشد که من فکر میکنم نبوده است!
برای آشنایی بینندگان شما با من ،نیازی به گزافه گویی و معرفی در اینجا نمی بینم ،ولی هر کسی که مشتاق باشد تا بداند همایون نادری فر کیست می تواند وبلاگ من را ببیند و همچنین مقالات مختلف در سایتهای مختلف از من را بخواند و اگر فرصتی هم داشت می تواند مصاحبه های تلویزیونی من را نیز ببیند. واگر در این جستجوها مطلبی در مورد جدایی خواهی من به عنوان یک آذربایجانی ایران دوست ،پیدا کرد. خوشحال خواهم شد که هر توهین و ناسزایی را که در شان یک جدایی خواه و تجزیه طلب است نثار من کند!
در آخر توصیه ای به شما و افرادی در شرایط شما دارم و آن اینکه ،جامعه شناسان و روانشناسان ،یک چیزی می دانند که سنی را برای بازنشستگی در کارهای اجرایی تعیین کرده اند. چقدر خوب است که بزرگان و سالخوردگان ما ،اگر عشق وطن دارند، خود را ملزم به باور جوانان کنند و بیشتر به عنوان راهنما در کنار آنان باشند و این را بدانند که هر گونه اشتباه از سوی آنان،چه گفتاری و چه کرداری،توجیه پذیر نیست.
جمله زیبایی را در سایت تلویزیون میهن که متعلق به شماست دیدم با این مضمون : ((میهن پرستی زیباست،خاک ما زندگی ماست. ما ناخواسته ترک وطن کرده ایم، با هم باشیم و به هم احترام بگذاریم)) جناب بهبهانی امیدوارم خودتان در مرحله اول این جمله را همواره در برابر دیدگاه خود داشته باشید و به آن باورمند باشید و به آن عمل کنید.
با سپاس
همایون نادری فر
عضو دفتر سیاسی ومعاون هیات اجرایی جنبش آذربایجان برای دمکراسی و یکپارچگی ایران
معاون دبیرکل جبهه آزادیخواهان مردم ایران
19 می سال 2012 میلادی
30 اردیبهشت 1391 خورشیدی

غیرت و شرافت آیت الله ها



شما دو آیت الله به دلیل خواندن یک ترانه، شاهین نجفی را به ارتداد محکوم کرده اید. لازم نیست شما در فکر نقی های هزار سال پیش باشید ،در حالیکه در جلو چشمانتان سن فاحشه گری و خود فروشی دختران ایران به 12 سالگی رسیده است ،در جلو چشمانتان به جوانان این مملکت در کهریزکها تجاوز می کنند و در خیابانها خونشان را به زمین می ریزند. اگر فقط به اندازه سر سوزنی غیرت و شرافت و وجدان داشتید و راست می گفتید باید از اینهمه درد، سر بر بالین می گذاردید و می مردیــــــــــــد......

امروز جهانی شدم.....ایرانم آرزوست



26اردیبهشت برای من تداعی کننده خاطره 5 سال قبل و دستگیری و روزها و شبها در سلول انفرادی سپری کردن است.روزهایی که یاد آوری آنها ،چیزی جزنفرت از حکومت ظلم و فساد به همراه ندارد.


امروز نیز 26 اردیبهشت است و بار دیگر این روز برایم خاطره ساز شد! امروز بعنوان فردی آزاد تحت حمایت سازمان ملل قرار گرفتم.
نمی دانم خوشحال باشم یا ناراحت. واقعا نمی دانم.
دوست داشتم در کنار همه آرزوهای کودکی و همه زندگیم، در کنار عزیزانم و در جامعه ای آزاد و شاداب و تحت مدیریت سیستمی بر پایه دمکراسی زندگی کنم و چه خوب بود که نامش" ایران "بود.
احساس غریبی دارم
یک لحظه همه خاطراتم و همه در و دیوار شهرم را به عینه جلوی چشمانم دیدم!
امیدوارم این همه ، حکایت دوری طولانی مدت از شهر و دیارم نباشد.
دوستت دارم اورمیه،با تمام زیباییهایت و متانت و سادگیت
دوستت دارم ایران،با تمام بزرگی دردهایت
فریادت خواهم زد
آزادیت را التماس خواهم کرد
آزادیت را با چنگ و دندان هم شده به دست خواهم آورد
و آزادیت را خواهم دید
و روزی دیگر بر خاکت بوسه خواهم زد
پاینده باشی و جاودان

مادر



من هم مثل خیلی ها معتقدم اختصاص فقط یک روز به عنوان روز مادر برای مادران، بی انصافیه......ولی به رسم روزگاران خوش ایران ،پیشاپیش! 25 آذر روز مادر رو به مادر عزیزتر از جانم و به همه مادران فرزندان آزاده ایران زمین و جاویدنامانی چون ندا و سهراب ،شادباش می گویم.اهورای ایران زمین ،نگهدار شما باشد.

فرتور جدیدم!



دشمنان سرزمینم،

آنان که با زبان و نوشته های خود و یا باعمل خود، بر علیه منافع ملی کشور عزیزم ایران
گام بر می دارند بدانند:

با تیزبینی و دقت ، همه اعمالشان را زیر نظر دارم

بترسند از روزی که این عقاب تیز چنگال بر سرشان فرود آید!!


انتخاب رئیس جمهور جدید فرانسه ،کمک به پر رنگ شدن مبحث برخورد با نقض حقوق بشر در ایران



به نظر می رسد انتخاب فرانسوا اولاند به عنوان رئیس جمهور یکی از کشورهای تاثیر گذار در سیاستهای بین الملل یعنی فرانسه ، دغدغه ذهنی هموطنان ایرانی ما در جای جای دنیا نیز بوده است .سئوالهای مختلفی ازسوی هموطنان مطرح می شود، اینکه این انتخاب چه تاثیری در روابط فرانسه با جمهوری اسلامی خواهد داشت و مهمتر اینکه با توجه به تلاش برای برگزاری شورای ملی از سوی اپوزیسیون واقعی با حمایت شاهزاده رضا پهلوی که به احتمال زیاد در پاریس اعلام موجودیت خواهد کرد، این انتخاب چه تاثیری بر روند این کار خواهد گذاشت ؟

به نظر شخصی من ،انتخاب اولاند می تواند این نوید را به اپوزیسیون بدهد که مبحث حقوق بشر و نقض آن از سوی جمهوری اسلامی ،در اولویت اول تعامل دولت جدید با اپوزیسیون باشد. طرح شکایت از رهبر جمهوری اسلامی تحت عنوان اقدام علیه بشریت و تاکید شاهزاده رضا پهلوی مبنی بر اهمیت دادن غرب به موضوع نقض حقوق بشر توسط رژیم ایران ،بجای اولویت دادن و پرداختن به بحث انرژی اتمی، می تواند مورد حمایت قاطع دولت جدید فرانسه باشد.
چرا که تجربه در سالهای قبل از 1981 نشان داده است که توجه احزاب سوسیالیست به مبحث حقوق بشر و حقوق انسانی و تحت فشار قرار دادن دولتهای توتالیتر ،برای رعایت این مهم ،بیشتر از احزاب دست راستی در فرانسه بوده است.
امید است در روزهای آینده،شاهد همکاری خوب و معقول دولت جدید فرانسه با برگزارکنندگان شورای ملی و شخص شاهزاده رضا پهلوی باشیم

پاینده ایران و ملت ایران
همایون نادری فر
18 اردیبهشت 1391 خورشیدی
7 می 2012

از دعوت به اتحاد تا تشکیل کنگره ملی



نیازی به توضیح و نوشتن مطلبی در مورد ویدئویی که با تلاش جدی دوستان عزیزم تهیه شده نمی بینم ،چرا که این ویدئو بسیار گویا و پر محتواست .

فقط دوست دارم تک تک کسانی که بارها و بارها به انتقاد،
از شخص شاهزاده رضا پهلوی پرداخته اند و سئوال کرده اند که این همه سال ایشان چه کاری انجام داده اند،( می دانم که این موضوع از روی عدم آگاهی و بی اطلاعی بوده است) این ویدئو را ببینند. شاید این فیلم عاملی باشد بر اینکه آنها زمانی را به مطالعه نوشته ها و دیدن سخنرانیها و مصاحبه های ایشان بگذارند وبه پاسخهای خود برسند و آگاهانه قضاوت کنند.

بار دیگر از سوگل گرامی بابت تدوین و تهیه این ویدئو روشنگرانه تشکر می کنم و از دوستانم در داخل ایران می خواهم ،نهایت سعی خود را در انتشار این ویدئو و پخش آن بصورت سی دی و یا به هر صورتی که می توانند ، انجام دهند.

امروز مهمترین وظیفه ما ،آگاه سازی مردمان کشورعزیزمان ایران است که سالهاست زیر تبلیغات مسموم جمهوری اسلامی و بایکوت خبری آن و همچنین بمباران خبری شبکه های اطلاع رسانی خارجی خواستار بقای این رژیم، قرار دارند.

امروزتنها به خاطر ایران و باز فقط برای ایران باید متحد شویم و این حکومت بحران زا (در داخل و خارج از کشور) را سرنگون کرده و نظامی دمکراتیک در کشور، با رای و خواست مردم برقرارسازیم. به امید آن روز

پاینده ایران
پاینده ملت ایران
همایون نادری فر
16 اردیبهشت ماه 1391 خورشیدی
5 می 2012 میلادی


دریاچه اورمیه در کنار خلیج پارس و دریای خزر



چند صباحی است که بحث خلیج همیشگی پارس و گستاخی های برخی دول عربی ،موضوع بحث اصلی در اینترنت ،خبرها و محفلهای عمومی و خصوصی شده است . وگاه دیده می شود ،تعدادی از هموطنانمان به درستی ، اهمیت مقوله خطر خشک شدن دریاچه اورمیه و واگذاری امتیازات دریای خزر از سوی حکومت بی لیاقت ایران را ،کمتر از موضوع خلیج پارس و جزایر سه گانه نمی دانند. شایان ذکر است ،همانگونه که لزوم حفظ نام خلیج همیشگی پارس و مالکیت جزایر سه گانه برایمان اهمیت دارد و حفظ تمامیت ارضی کشور عزیزمان ایران محسوب می شود ، به همان اندازه موضوع مالکیت و حق امتیاز 50 درصدی دریای خزر و نیز توجه به حفظ و احیای دریاچه ی ارومیه که یکی از هزاران سرمایه ی باقی مانده در دخل خالی وطن بشمار می رود مهم و حیاتی است.در این مقوله به عنوان یک ایرانی اهل اورمیه به دفاع از موضوع بحث خطر خشک شدن دریاچه اورمیه می پردازم واعلام می دارم که ، اگر همه ی ما بر این عقیده ایم که نبود خلیج پارس و یا تغییر نام آن توسط دول عرب منطقه بحران هویتی برای ایران به ارمغان دارد ، بپذیریم که با نابودی دریاچه اورمیه نیز ایران عزیزمان برای همیشه چیزی کم خواهد داشت و جای این زخم عمیق تا همیشه بر پیکر نحیف شده این سرزمین خواهد ماند. پیشتر اشاره کرده ام و دیگر بار نیز یادآوری می کنم که خلیج پارس در طول تاریخ چندین هزاز ساله ی این ملک ، به همان نام بوده است و تا همیشه خلیج پارس خواهد ماند. اما دریاچه اورمیه چنین شانسی را ندارد. غریب و بی دفاع در گوشه ای آرام آرام به پایان خود نزدیک می شود. اگر ایران و هویت ایران برایمان مهم است ، حفظ و احیای دریاچه ی اورمیه هم در کنار بسیاری موارد دیگر باید برایمان مهم باشد. همانگونه که زاینده رود ، بختگان ، پریشان ،خزر و خلیج همیشگی پارس برایمان مهم هستند. پس فراموش نکنیم در گوشه ای از این سرزمین دریاچه ای ، چشم به یاری ما دوخته است.به عواقب خشک شدن آن وهشدارهای بین المللی آن توجه کنیم و حکومت نالایق را مجبور کنیم تا فکری برای نجات آن بیاندیشد.
پاینده ایران و ملت ایران
همایون نادری فر
12 اردیبهشت 1391
1 می 2012