خمینی و کارتر ؛ خامنه ای و اوباما ؛ آیا تاریخ تکرار می شود ؟


بار دیگر تقویم ورق خورد و  دوباره به برگی از تاریخ میهنمان ایران رسیدیم که به اعتراف بسیارانی از هم میهنانمان ، آغازی بود بر شور بختی و حقارت ملتی با پیشینه فرهنگی 2500 ساله و دارای دورنمایی درخشان با سریعترین رشد اقتصادی جهان در سالهای منتهی به شورش 57 .
در مورد چرایی وقوع این حادثه ،بسیار قلم زده شده و از زوایای مختلف و از سوی نویسندگان متعدد با تمایلات سیاسی مختلف به آن پرداخته شده است .
آنچه مسلم است و مستندا می توان به آن اشاره و تاکید کرد ، دخالت قدرتمداران خارجی و بخصوص رئیس جمهور وقت آمریکا ،جیمی کارتر در سقوط نظام پادشاهی و آغاز جمهوری اسلامی بر پایه سلطنت ولایت فقیه است .
در این مورد بنی صدربعنوان اولین رئیس جمهوراسلامی، که دست خمینی را بوسید و حکمش را از او دریافت کرد ، می گوید :" بنا به خاطرات ژیسکار دستن (رئیس جمهور وقت فرانسه ) درکنفرانس گوادلوپ ؛ ایشان و صدر اعظم آلمان آقای شمیدت مخالف بودند با رفتن شاه، و اصرار داشتند که او بماند و غرب از او حمایت کند. کارتر مئ‌گوید که کار از کار گذشته، و راه حل دکتر بختیار را ارائه می دهد."
آنچه مهم است و شاید تا به امروز کمتر به آن پرداخته شده است ، ارتباطات خمینی و کارتر و وعده هایی است که در پوشش شعار مرگ بر آمریکا ، میان این دو فرد ، رد و بدل می شد .
بنی صدر در ادامه سخنانش می گوید  " در اینجا یک سند مهم که مدت کمیست من از آن اطلاع پیدا کردم ، تا این زمان نمیدانستم. پیامی که آقای خمینی بعد از اینکه آقای بختیار نخست وزیر شد، به حکومت کارتر داده، و گفته است که شما دکتر بختیار را رها کنید، نگران این نباشید ما اگر بیایم بیشتر به نفع شماست "
!
ظاهرا در ابتدا راه حل آمریکا ،  راه حل نه شاه و نه خمینی بوده است و خمینی با ارسال نامه های متعدد و پیامهای کتبی و شفاهی  ، می‌خواست راه حل را تبدیل کند به اینکه نه ،  راه حل خمینی بهتر است !
عباس میلانی بعنوان چهره ای تقریبا بی طرف و بیشتر متمایل به منتقدین محمد رضا شاه پهلوی نیز به این مهم ، صحه می گذارد و در ادامه شرح پژوهشهای خود در برنامه افق با نام “ شاه رفت ”  در این مورد می گوید : "  نامه های زیادی میان خمینی و کارتر رد و بدل شده است که اسناد آن موجود است و خمینی در آنها به امریکا وعده مهار کمونیسم و فروش نفت را داده بود."
امروز نیز ظاهرا تاریخ تکرار می گردد و اینبار درورای مذاکرات معروف به ژنو ، شایعاتی درباره رد و بدل شدن پیامها میان خامنه ای و اوباما شنیده می شود .شایعاتی که در طول دو سال اخیر بیشتر به گوش رسیده و هرگز به طور جدی ، از سوی طرفین ،تکذیب نشده است !
شکی نیست که تاریخ در این باره ،واقعیتها را بیان خواهد کرد و نقش حاکمان غرب و شرق و کلابهای فراماسونری را در چرایی بدبختی و به فلاکت کشاندن مردم ایران افشا خواهد کرد  .

امروز بر ماست که فریاد بزنیم  :

می دانیم آنچه بر سرمان می گذرد ...
می دانیم که بر سر جان و مال و ناموس این مردم معامله می کنید ...
می دانیم که شعارهایتان برای حقوق بشر ،به قول خودتان ،"مصرف داخلی" دارد ...
می دانیم که با کمک به ادامه این روند مدیریتی در کشورمان ،آسیب های جبران ناپذیری را به بنیان این کشور از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و محیط زیست ،وارد می کنید ...
اگر صدایمان را نمی شنوید ،یا تلاشمان را نمی بینید و یا دردمان را حس نمی کنید ؛ به خاطر این است که مستی وعده های رژیم و پیشنهادات سکسی اش به کارتلهای نفتی شما ، هوش و حواس از شما ربوده است .
فکر نکنید که نمی دانیم ....خوب می دانیم که با ما چه می کنید .
ولی بدانید ، این مردم  به گواه تاریخ ،گاه سکوت کرده اند و گاه فریب خورده اند ، ولی گاهی نیز کاری کرده اند کارستان !
منتظر کارستان این مردم رنجور ، تحقیر شده و جان به لب رسیده ، باشید ...

شمارش معکوس آغاز شده  و گاو شیر دهی به نام جمهوری اسلامی ، مبتلا به سرطان شده است !
پایان دیکتاتورها نزدیک است ...
ولی فراموش نکنید که تاریخ در مورد شما خوب نخواهد گفت ...!

همایون نادری فر
1 فوریه برابر با 12 بهمن ماه 1392 خورشیدی
یک جای خیلی دور از وطن



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر