بيانيه مشترک درمحکوميت قراردادهای ننگين رژيم اسلامی با روسيه وچين



رژیم ولایت مطلقه فقیه که ازبدوبه قدرت رسيدن خود به جزغارت ثروت ملی وجنايت ارمغان ديگری برای ايران وايرانی نداشته است اکنون که به پرتگاه نيستی خود نزديک است، تنها به منظور نجات خود به قیمت فروش مملکت، دو قرارداد ننگین تر از گلستان و ترکمانچای را با چین و روسیه منعقد کرده است که رسماً ایران را به روسیه در ازای حفظ رژیم ولایت فقیه فروخته است و گمرکات و بنادر و کنترل ورود و خروج کالا به کشور را نیز به چین واگذار کرده است.انعقاد اين قراردادها يادآور قرار دادهای استعماری وتحميلی دوران ضعف حکومتگران قاجاريه بوده وبارديگرنفوذ ودخالت بيگانگان رادرامورداخلی ايران وبويژه غارت ثروت ومنابع طبيعی وملی ميهنمان بازميکند. همپایه قراردادهای استعماری تحمیلی به ایران در دوران ضعف قاجار نیز نمی باشد بلکه فراتر از آن کلکسیونی از مخرب ترین مواد آن قراردادهای استعماری را یکجا دربر دارد که جهت آگاهی و روشن سازی افکار عمومی از اهمیت موضوع ، باید به آن پرداخت.

این قرارداد ذخایر عظیم نفت و گاز ملّت ایران در دریای خزر را بدون نظارت و حساب و کتاب واقعی میان پدر خوانده های حاکم بر ایران و روسیه یعنی خامنه ای و ولادیمیر پوتین و باندهای مافیایی ایشان جهت فربه تر شدن و سرکوب شدیدتر ملّت تقسیم می کند.
با بر آوردهای مالی دروغین و پنهان سازی تعداد واقعی حوزه های نفت و گاز ، میلیاردها دلار سرمایه و میلیاردها بشکه نفت را از هرگونه حسابرسی و محاسبه ای خارج کرده اند. امّا ابعاد هولناک و فاجعه بار این قرارداد نکبت بار تنها به غارت منابع اقتصادی ملّت ایران توسط روسیه و نوچه های رژیم ولایت فقیه محدود نمی گردند و در ابعاد سیاسی ، حقوقی و از همه مهمتر استقلال ملّی به صورت فاجعه بار تری دنبال می گردد.
واگذاری مسائل امنیتی دریای خزر حتی در حوزه های نفت و گاز ،اسکله ها ،دکل ها و تشکیلات مربوطه به فرماندهی نیروی دریایی روسیه در آبهای ایران به معنای از دست رفتن همان سهم ذلیلانه ١٣ درصد، که پيش ازفروپاشی اتحاد جماهيرشوروی ٥٠ درصد بوده است، ابراز شده از سوی منوچهر متکی وزیر خارجه وقت رژیم است.
مسئله اعمال قدرت و حاکمیت ملّی بر دریاها ،جزایر و تاسیسات دریایی از چنان اهمیت استراتژیکی برخوردار است که از گذشته همواره تسلط بر تنگه ها ،کانالها ، مسیر های دریایی و جزایر از یک اهمیت بین المللی و استراتژیکی تاریخی برخوردار بوده و هست.
از چیرگی نیروی دریایی داریوش هخامنشی بر تنگه های دریایی بسفر و داردانل، دریای مدیترانه و دریای سرخ ، تا تسلط ساسانیان بر یمن در ورودی دریای سرخ و اقیانوس هند از یکسو تا درگیری های شدید رضاشاه پهلوی با انگلیس در حوزه مسائل خلیج فارس که حتی با صرف هزینه چراغ های دریایی سيادت ایران در خلیج فارس را برپا و انگلیس را ملزم به تخلیه یا واگذاری چراغ های خود در خلیج فارس نمود ،بیانگر اهمیت مسئله تسلط بر آبها و دریا هاست.
داریوش کبیر و رضاشاه پهلوی که جای خود را دارند ،عمق فاجعه سقوط جایگاه استقلال و قدرت ملّی ایران در دفاع از منافع ملّی و حقوق خود در رژیم ولایت فقیه آنجا مشخص می شود که این قرارداد ننگین با قرارداد ٢۵ نوامبر ١٨١٤ فتحعلیشاه قاجار(با انگلیس ) که تا پیش از خامنه ای سمبل بی کفایتی بود مقایسه گردد. در فصل یازدهم قرارداد ١٨١٤ در خصوص نحوه عبور کشتی های انگلیس از خلیج فارس آمده بود:"... و کشتی های مزبور بر آن خورها و لنگرگاهها عبور کنند که امنای دولت علیه ایران نشان می دهند و از جاهای دیگر بی رخصت و ضرورتی عبور نکنند."
ای کاش خامنه ای ذره ای حتی به قدر فتحعلیشاه غیرت و کفایت داشت!!
در قراردادننگین رژیم ولایت مطلقه فقیه به روسیه اجازه داده شده تا در مواقع اضطراری ،نیروهای نظامی خود را وارد خاک ایران کند. همچنین هرگاه روسیه احساس تهدیدی برای نظام از سوی مخالفان داخلی (یعنی ملّت ایران) یا خارجی کند مجاز به مداخله نظامی در ایران می باشد تا به این ترتیب تشابه رژیم کودتا با استبداد محّمد علیشاهی را در به توپ بستن مجلس شورای ملّی به فرماندهی کلنل لیاخوف روسی و دریدن حنجره آزادی خواهان در باغشاه تهران کامل کنند و رسماً اعلام دارند از امروز نه ملّت یا حکومت ایران تصمیم گیرنده روندهای سیاسی ایران است بلکه این امور در حیطه وظایف مسکو و دولتمردان کرملین است. جا دارد سرنوشت و مرگ ذلت بار محّمد علیشاه در روسیه به خامنه ای یادآوری شود بلکه تا این حد سعی در الگو برداری از استبداد محّمد علیشاهی و تشبّث به کلنل های روس ننماید.
این مواد قرارداد دقیقاً کپی و تکرار فصل ششم قرارداد١٩٢١ ایران و شوروی است . با این تفاوت که در قرارداد ١٩٢١ فصولی نیز مانند بخشودگی بدهی های ایران و بازگرداندن حق کشتی رانی ایران در دریای خزر موجود بود . امّا قرارداد ذلت بار کنونی بنا را بر گردآوری خائنانه و ذلیلانه ترین مواد قراردادهای استعماری گذاشته است و حتی از اندک ارفاق های قراردادهای مذکور نیز کاملاً بی بهره و کاملاً یک طرفه و عاجزانه است.
این قرارداد مانند قراردادننگین ١٩١٩ وثوق الدوله که ایران را در طبق اخلاص به انگلیس تقدیم می کرد ، ایران را در طبق اخلاص به روسیه تقدیم میدارد و مانند همان قرارداد سبیل عاقدان قرارداد از پوتین تا خامنه ای ، از مجتبی تا حداد عادل و علی لاریجانی در آن چرب شده است. با این تفاوت که در زمان وثوق الدوله مجلس نسبتاً با غیرتی بود که مانع قرارداد١٩١٩ گردد ولی در حال حاضر به جای مجلس شورای ملّی ، یک سیرک خیمه شب بازی متشکل از راهزنان و بَردار و بِبرهایی بر قرار است که رئیس آن خود سرسپرده روسيه و به همراه بسیاری از نمایندگان از منفعت برندگان این قرارداد میهن فروشانه اند. تازه این قرارداد از سوی دفتر رهبری برخلاف قانون اساسی همین رژیم از تصویب در همین مجلس فرمایشی و کلوب راهزنان نیز معاف گردیده است.
مرحوم قوام السلطنه، عاقد قرارداد " قوام_ سادچیکف" در شرایط حضور نظامی شوروی در ایران و اشغال نظامی شمال ایران به شوروی سفر کرد و با وعده واهی واگذاری امتیاز نفت شمال ، روس ها را از ایران بیرون کرد و سپس با عدم تصویب امتیاز نفت شمال در مجلس شورای ملّی ، بدون کوچکترین باجی روس ها را آچمز کرد. امّا رژیم ولایت فقیه که سرلوحه سیاست خارجی خود را "عزّت،حکمت و مصلحت " قرارداده است با ذلت ، خفت و حماقت هم نفت شمال را می دهد و هم برای چکمه پوشان قشون اجنبی فرش قرمز پهن می کند و این معنای عزّت ، حکمت، و مصلحت سیاست خارجی ایشان است. این طبیعت حکومتهای استبدادی سرکوبگر است که به نسبتی که با اتباع خود درشتی می کنند در مقابل اجانب و اربابان خارجی خود چاکری، غلامی، و بندگی می کنند.
بدون کوچکترین شک و تردیدی این قرارداد ننگین و سایر قراردادهای مشابه با چین ، به هیچ وجه نه امروز ،نه فردا، و نه هیچگاه دیگر مورد تایید ملّت ایران ، احزاب ،گروههای سیاسی، و دولت آینده ایران نخواهد بود و تنها برگ سیاه دیگری بر پرونده قطور خیانات و جنایات این رژیم دست نشانده اجنبی و اربابان چینی و روسی آن می افزاید. آری، رژیمی که مشروعیت مردمی خود را از دست دهد ؛ این چنین برای بقا به دریوزگی و بی شخصیتی دچار می گردد و بقای چند روزه خود را از اربابان خارجی با نهایت خفت و ذلت گدایی می کند.
امروز به هیچ وجه سکوت و مماشات در قبال این خیانت آشکار و تاریخی جایز نیست. سفارتخانه ها و کنسولگری های هر سه رژیم چین و روسیه و ولایت فقیه را در سراسر جهان باید آماج تجمعات اعتراضی ایرانیان بیدار و میهن دوست قرارداد و تکلیف رژیم اشغالگر و دست نشانده اجانب را برای همیشه روشن نمود.
۲۴ بهمن ۱۳۹۰
----------------------
امضا کنندگان؛

جنبش آذربایجان برای دمکراسی و یکپارچگی ایران
حزب پان ايرانيست شاخه برون مرزی
کانون همبستگی ایرانیان برای رسیدن به دموکراسی
نهاد مردمی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر