زمین نلرز
! اینجا ایران است!
گاه فراموشت
می شود که مردمان این سرزمین سالهاست که بر خود می لرزند ! تو دیگر کوتاه بیا !
اینجا بوشهر
است ،جایی که خانه های مردمانش از کاه و گل
است و قرار است برایشان برق اتمی هدیه شود !
اینجا کاکی
است ،نزدیک همان دشت تنگستان ، همان جایی که رئیس علی قهرمانش ،جلوی تجاوز اجانب را
به خاک میهن گرفت !
اینجا را
فراموش نکن! به برجهای سر بفلک کشیده پولادی و بتنی نیروگاه اتمی ،نگاه نکن ! این را
من هر روز از پشت بام خانه کاه گلی پدر کارگرم می دیدم ! ولی از فردا ،همین بام کاه
گلی هم نیست که بر بالای آن بروم و با افتخار و غرور به نیروگاه اتمی ،این سرمایه ملی
و مهمتر از جان من و دیگر هم میهنان نگاهی بیاندازم!...
آری اینجا
بوشهر است در جنوب ایران مصیبت زده ! ایرانی که روزی آذربایجانش قربانی بی مسئولیتیها
می شود و روزی دیگر بوشهر گرم و سوزانش!
راستی ،چرا
می لرزی زمین؟!
لرزش تو
از خشم است یا از ترس ؟!
شاید از
اینهمه ظلم و ستم بر مردمان کم توقع و ساده میهنم خشمگینی؛
و یا از
آینده هولناک این سرزمین، از ترس بر خود میلرزی!
نلرز زمین...شانه
های پدرم هر روز می لرزد
تو دیگر
نلرز....
همایون نادری
فر
10/4/2013
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر