دل تنگــــــــــم....




سردمداران جمهوری اسلامی ایران ،روی سخنم با شماست ،

 زمانی که آن قدرت پس پرده، ریسمان اراده ی ما را توسط شما به دست گرفت . تا  چند وقتی با ما “حال” کند و ما را سد راه نفوذ کمونیست روسها قرار دهد ! ، نمی دانست که روزی همین روسها و متحدانش تا توان دارند از ما می مکند و می برند و سرآخر هم چیزی در کاسه ی ما نمی اندازند!. 

امروز نیز حلقه ی تحریم های بین المللی تنگ تر و تنگ تر می شود، و اسم حواریون شما در فهرست آدمهای خطرناک جهان جا می گیرد ... 

آن قدرت پس پرده که چشم دیدن پیشرفت روز افزون ایران پر قدرت و صاحب تمدن و فرهنگ را در دهه 50 نداشت ، می خواست از تماشای تحقیر جهانی ما لذت ببرد و امروز صدای قهقهه چندش آورش را تک تک ایرانیان ،در جای جای جهان می شنوند!

 و شما امروز مثل ابلهانِ بی چاک و دهان نعره می زنید: "ما را از این ورق پاره ها باکی نیست". و اما چه فراموشکارید چون همیشه تاریخ ،چرا که این ورق پاره ها ،مشابه همان ورق پاره هایی است ، که روزی نام خمینی کبیرتان بر آن نقش بسته  و سناریوی "دوران طلاییش "،بر آنها نوشته شده بود....

دلتنگم...می دانید دلتنگیم برای چیست؟

دلم برای احتــــــــرام به کشورم ،پرچم رسمی کشورم ،حکومتم ،دولتم ، دولتمردانم ،همه و همه ،تنگ شده است!

همایون نادری فر
28/12/2012


۱ نظر:

  1. درود بر شما آقا نادري فر. چه تلخ گفتيد. من كه دوران پادشاهي و قبل از انقلاب نبودم ولي وقتي تاريخ را ميخوانم، بي شك دل ما هم براي آن همه احترام و آن ايران زيبا تنگ ميشه.
    نميدونم چي بگم. توي اين كشور داريم با بدترين شكل ممكن زندگي ميكنيم. ديگه نميدونم قراره چه بلايي سرمون بياد كه نيومده.
    اميدوارم همه ميهن پرستان به ايران بازگردن كه حتما اينچنين ميباشد.روزي كه اثري از جمهوري اسلامي نباشه و ايرانمان آزاد باشه.
    از دور به شما درود ميفرستم.
    برديا

    پاسخحذف