نوزدهم ديماه سال گذشته یعنی 1389 خورشیدی درحاليكه دو پرواز از تهران به مقصد اورمیه به دليل شرايط نامساعد جوي لغو شدند، پرواز سوم كه با يك فروند بوئينگ ۷۲۷ شركت هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران انجام ميشد و بنا بود ساعت ۱۶ تهران را ترك كند، با دو ساعت و نيم تاخير ساعت ۱۸:۳۰ مهرآباد را به مقصد اروميه ترك كرد و حدود ساعت ۱۹:۴۵ به دليل آنچه ابتدا بدي آب و هوا اعلام شد در نزديكي اروميه و حوالي جاده دهکده چیچست و نزديك روستاي قره حسنلو سقوط كرد و موجب شد ۸۰ سرنشين اين پرواز جان خود را از دست داده و ۲۵ نفر نيز مجروح شوند.
امروز به پروفایل فیس بوک یکی از کسانی که جان خودشو از دست داده بود سر زدم. آخرین پستش مربوط به حدود دو هفته قبل از سقوط هواپیما بود. یک عکس از دختر چهار ماهه اش. همون عکسی که اکثرا با تیتر کوچک ترین سرنشین هواپیمای سقوط کرده دیدیم.
ترنم پروین پور و پدر و مادرش و ده ها نفر دیگر کشته شدند. هر کدام پدر یا مادر خواهر یا برادر فرزند همسر عشق دوست .... کس دیگری بودند. هفتاد آرزو دود شد و کسی جوابگو نیست و نبود. راستی چه کسی اجازه یا دستور پرواز داد؟
----
یك لحظه بود
هفتاد آرزو كه دود شد
هفتاد كلاس درس و "فردا چه درست كنم برای ناهار"
هفتاد پیامك " وقتی رسیدی بی خبرم نذار"
هفتاد صدای زنگ در خانه و "تز اول دوندوم سویوخدان"
هفتاد ساك پر از خستگی و مهر و هدایا كه پاره پاره شد
هفتاد زخم بر پیکر بی جان كه دیگر دوا نداشت...
اینجا
وقتی تو ای وزیر و وكیل و رییس فلان و حضرت اجل
در خواب ناز متن سخنرانی آتشین و تكبیر به خواب میدیدی
هفتاد آتش به هفت هزار نیستان فتاده بود
صبحت بخیر
نسكافه، شیر؟ تلخ یا با كمی شكر؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر