ندا کشته شد ... به همین سادگی!

3 بهمن

امروز زاد روز اوست
زاد روز ندا
اگر بود  ،امروز 32 ساله می شد

وهر سال از پشت پنجره خانه در روز تولدش به مردم کوچه و خیابان نگاه می کرد و تولدش در هیاهوی آماده سازی جشنهای انقلاب اسلامی برگزار می گشت .

و او نمی دانست که میراث شوم انقلاب برای او و خانواده اش ؛ مرگی زودرس و آن هم به دست نسل دوم شورشیان 57 خواهد بود .

ندا کشته شد ... به همین سادگی
با گلوله ای سرگردان ،شلیک شده از سلاح یک بسیجی
گلوله ای که اگر به ندا نمی خورد ،شاید قلب عزیز من و تو را می شکافت !
قلب خواهرت ، قلب برادرت ، قلب پسرت و یا قلب دخترت !

آن روز ندا با چشمانی باز ، زندگی را وداع گفت و آرزوها و جوانیش را با خود زیر خروارها خاک برد .

ما ماندیم و چشمانی بسته !

چشمانی که مرگ تدریجی ایران را نمی بیند 
چشمانی که با غبار بی تفاوتی بسته شده است و شاید روزی به هنگام مرگمان باز شود
و شاید هم برای گریه کردن برای عزیزی از دست رفته ،همچون ندا 

ندا رفت 
و نداهای دیگر هم رفتند 
و تو ماندی و من 
در سرزمینی به خواب رفته و مسخ شده

بیداریت آرزوست ؛ ایران من !

زاد روز ندا آقا سلطان ، جاوید نامی که چشم جهان را به جنایتهای رژیم ،نیمه باز ! کرد؛ گرامی باد .

همایون نادری فر
3 بهمن 1393
یک جای دور از میهن

آری بِکَنید تابلوی نوفل لوشاتو را ...


آری بکَنید این نام و تابلو را
نام آن دهکده پست را !
نام شهر و کعبه شورش 57 را !

همان جایی که بدبختی ملّت ایران ریشه گرفت ...
همان جایی که زیر درخت سیب اش ، فتوای نابودی ایران صادر شد ...

آری نوفل لوشاتو

پناهگاه خمینی و یارانش زیر پرچم کشور به ظاهر دمکرات فرانسه ...
همان کشوری که آن روز به بهانه دمکراسی ،خمینی دجال را در خود جای داد و امروز با چشم بستن به نقض فاحش حقوق بشر در ایران ، به همراه دیگر رفیقان گرمابه گوادلوپ ،با میراث داران خمینی به تانگوی سیاسی می پردازد
 .
آن روز مرد بزرگ ایران گفت که او برود و فرشته دیو صفت نوفل لوشاتو بیاید ؛ در نهایت دنیا اسیر نفسهای متعفن این دیو پلید خواهد شد و شد آنچه او می گفت
 .
بکَنید و لگد مالش کنید نام مزرعه ای که علفهای هرز ایران زمین را پرورش داد و چون سرطانی بر جان و سرنوشت گلستان ایران انداخت
 .
بکَنید نام نوفل لوشاتو را که امامتان از آنجا شما عروسکان بی مغز را به بازی گرفت و چون عروسکهای خیمه شب بازی ، سیرک بزرگ انقلاب اسلامی را به راه انداخت و هنوز این نخهای عروسکها در دست مشتی احمق و بی وطن است که حتی نام کعبه انقلابشان را هم از جای می کنند و لگد مال می کنند !



همایون نادری فر
 20 ژانویه 2015
یک جای دور از میهن

با شما تا آزادی - 5



فوتبال بهانه ای برای آگاهی از واقعیتها

بنام مهــر
بنام میهن
بنام پرچم
آنچه گه در روزهای اخیر و در حاشیه بازی های فوتبال تیم ملی میهنمان در جام ملتهای آسیا و در کشور استرالیا مشهود بود؛ حضور پر تعداد ایرانیان مقیم استرالیا در ورزشگاهها ی شهرهای مختلف این کشور می باشد که حتی واکنش صدا و سیمای رژیم جمهوری اسلامی را هم به همراه داشت !

صرف نظر از همه سانسورها و محدودیتهای اعمال شده برای عدم انعکاس تصاویر طرفداران ایران ،بخصوص آنانی که نشانی از پرچم شیر و خورشید نشان به همراه داشتند ؛ شاهد حجم بالایی از انتشار عکس ها و ویدئو های مربوطه در فضای مجازی و رسانه ای خارج از کشور بودیم که این رویکرد و تلاش رژیم را بی اثر نمود .
در این میان موضوعی کمتر مورد توجه قرار گرفت و آن چرایی حضور بیش از 17000 ایرانی در ورزشگاه ملبورن و بیش از 22000 ایرانی در ورزشگاه سیدنی بود .
بارها گزارشگر تلویزیون رژیم جمهوری اسلامی اعلام کرد که احساس می شود این بازی در ایران برگزار شده و بازیکنان احساس غریبی نمی کنند . در این راستا گزارشگر تلویزیون اس بی اس استرالیا نیز به ورزشگاه ملبورن لقب ورزشگاه "آزادی ملبورن " داد .

حضور جمعیتی بیش از 6 میلیون ایرانی مقیم در خارج از کشور که بیشتر آن را پناهندگان سیاسی و اجتماعی و حتی مالی تشکیل می دهند ؛ همه نشان از مدیریت فاسد و غلط باحضور رژیمی حاکم بر میهنمان است که نزدیک به 10 درصد جمعیت خود را از میهن فراری داده و بسیاری نیز در صدد فرار از آن شرایط با انواع روشها و راهها هستند و بسیارانی نیز می سوزند و می سازند و به زنده مانی خود و نه زندگی در داخل میهن ،ادامه می دهند .

صدا و سیمای جمهوری اسلامی و گزارشگر آن در استرالیا باید می گفت که چرا تنها 10 الی 20 تن از ملیتهای بحرینی و قطری در ورزشگاه حضور داشتند!

باید می گفت که شرایط این کشورها طوری نیست که همانند ایران ،جمعیتی 10 درصدی مقیم خارج از کشور داشته باشد .
باید می گفت که آمار ایرانیان بعنوان خارجیان مقیم کشورهای مختلف جهان ،جزو بیشترین آمار موجود است .

باید می گفت که 99 درصد پوشش و رفتار ایرانیان حاضر در استادیومهای ورزشی استرالیا ، مغایر با قوانین و دستورات جکومتی در داخل ایران است .

باید می گفت که ایرانیان تنها جمعیتی در دنیا هستند که نه تنها فرم زندگیشان در داخل و خارج کشورشان متفاوت است، بلکه تضادی شدید در زندگی درون خانه ها و جامعه در ایران وجود دارد .

در این میان بودند کسانی که دانسته و ندانسته ،پرچم رژیم فاسد جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشته بودند و غافل بودند که در زیر این پرچم ، چه جنایتهایی بر هموطنانشان جاری شده است .
و آنچه که باز مغفول ماند ،حضور حداکثری تماشاگران ایرانی با پرچمهای بدون آرم وسط بود که خود نشان از مخالفت با رژیمی است که پرچمی با زبان و نمادی غیر ایرانی بر کشورمان تحمیل کرده است .

به امید روزی که هر ایرانی با هر عقیده و تفکری ،آزادانه و با احساس امنیت در میهن خود زندگی کند .
به امید روزی که شاهد حضور بانوان پرانرژی و آزاده در استادیوم های میهنمان ایران باشیم .
به امید روزی که نماد ملی و پرچم شیر و خورشید نشان ایران در استادیوم آزادی برافراشته گردد .
به امید آن روز
همایون نادری فر
تبعیدی سیاسی
16 ژانویه 2015
یک جای دور از میهن

دعوت به اعتصاب سراسری 25 بهمن - 14 اسفند


 طبرزدی : ما ملت ایران باید تصمیم بگیريم
نمی‌دانم از کجا باید شروع کنم، فاجعه از بس بزرگ است بیانش نیز مشکل است.
حتی سردمداران حکومت که خود عامل اصلی فساد و تباهی کشور هستند، زبان به اعتراض بازکرده و اظهار می‌دارند: “فساد همه‌جا را گرفته است”. رقم‌های بسیار کلان دزدی، اختلاس، رشوه و چپاول به‌اندازه‌ای تکرار شده که بیان آن به‌صورت عادی درآمده است. 
در سال 1373 که اولین بار از طریق هفته‌نامه پیام دانشجو اختلاس 123 میلیاردی را افشا کردیم، جامعه تکان خورد و برنهادهای حکومتی شوک وارد شد. اما اینک و پس از 20 سال از آن ماجرا، افشای فسادهای عظیم‌تر از آن، تأثیری بر اجتماع و حکومت ندارد. 
نمی‌دانم متولیان حکومت از شخص خامنه‌ای تا وکلا، وزرا، سران قوا و نهادهایی مثل سپاه پاسداران و دیگران که 35 سال است قدرت سیاسی و مالی را در انحصار خود درآورده‌اند، چه پاسخی برای این عملکرد فاجعه‌آمیز خوددارند!
قرار است چه کسانی را برای این امر متهم کنند. مگر عوامل امنیتی، انتظامی، نظامی و شبه‌نظامی آن‌ها کوچک‌ترین فعل‌وانفعالات شهروندان را کنترل نمی‌کنند؟ مگر آن‌ها هرروز به بهانه‌ای به درون خانه‌ها نمی‌ریزند و شهروندان بی‌گناه را به اسارت نمی‌گیرند؟ بنابراین دزدی‌های چند هزارمیلیاردی را چه کسانی جز خود آن‌ها انجام می‌دهند؟ آیا به‌جز در پناه قدرت انحصاری، افراد و نهادهای وابسته به قدرت قادر به چنین فسادهایی هستند ؟
از آن‌سو، با ملتی روبرو هستیم که بنا به آمار رسمی بیش از 40% از آن‌ها زیرخط فقر مطلق زندگی می‌کنند. خشونت و فساد، بخش‌های بزرگی از جامعه را درنوردیده است.
سرکوب و بگیروببند روزبه‌روز افزایش می‌یابد. روزی نیست که قدرتمندان غیر پاسخگو که از ثروت و قدرت بی‌حساب مست و مدهوش شده‌اند، برای مخالفین و منتقدین داخلی، خط‌ و نشان نکشند و بدون تشکیل دادگاه صالحه، آن‌ها را به فتنه،. و اعدام محکوم ننمایند. روحانیون حاکم و نهادها و اشخاص تحت زعامت، از رهبر تا ائمه جمعه و جماعات و اعضای شورای نگهبان، آن‌قدر فتنه فتنه می‌کنند و برای مخالفین حکم اعدام و محکومیت صادر می‌کنند و خشونت گفتاری را ترویج می‌نمایند که حال انسان دگرگون می‌شود!
راستی در این مملکت چه خبر است و ما به کدام گناه به چنین سرنوشتی گرفتارشده‌ایم!؟ نکند تاوان روزی را پس می‌دهیم که توده وار و چشم و گوش بسته به دنبال امام راه افتادیم!
عکس او را در ماه دیدیم، به هر چه گفت اعتماد کردیم، از فدا کردن زندگی و جان و مال برای انقلاب و جنگ دریغ نورزیدیم و توده‌وار زمینه‌ای را مهیا کردیم تا جماعتی بر ما حاکم شوند که از صبح پیروزی اولیه‌ی انقلاب، بر کوچک و بزرگ ما رحم نکردند.
هر آن‌کس از منتقد و مخالف را به‌صورت جداجدا و مرحله‌ای، از دم شمشیر انتقام گذراندند تا هیچ‌کس جرات مخالفت با آنان را پیدا نکند.
آری ملت ایران از کوچک و بزرگ و از بی‌گناه و با گناه، تاوان بی‌خردی ما را پس می‌دهد به روحانیونی که قرار بود آزادی، عدالت، اخلاق، معنویت و ترقی را برایمان به ارمغان بیاورند، چشم‌وگوش‌بسته سواری دادیم تا اینک چنین ستم و فسادی را بر ما حاکم کنند و روزگارمان را تباه نمایند!
عمق تراژدی این است که چنین دارو دسته‌ای فساد انگیز و ستمگر که نه‌تنها ملت ایران بلکه منطقه و جهان از شر و فتنه‌انگیزی آن‌ها در امان نیستند و بسیار زیرکانه بخش بزرگی از جامعه‌ی تحصیل‌کرده را نیز به بازی گرفته‌اند، چه رسد به توده‌های ناآگاه! این بازی را هر 4 سال و 8 سال تکرار می‌کنند و بخش بزرگی از جامعه را به امید کاذب سرگرم می‌کنند.
به‌واقع هرگاه به 7 سال دیگر می‌اندیشم که قرار است همین وضع ادامه پیدا کند و گروهی به نام تدبیر وامید و بدون اینکه اختیاری برای حل بحران‌های بزرگ مثل پرونده‌ی هسته‌ای یا قانونمندسازی قدرت‌های غیر پاسخگوی سیاسی و اقتصادی مثل ولی‌فقیه و نهادهای تحت امر و درنتیجه پیش‌گیری از فسادهای عظیم مالی و سیاسی و یا اجرا و نهادینه‌سازی قوانین مربوط به حقوق شهروندی، داشته باشند، همچنان وعده‌های بدون پشتوانه بدهند، وحشت می‌کنم. قرار است چند 8 سال بر این مملکت بگذرد و خاتمی برود و احمدی‌نژاد بیاید!؟
می‌دانم خیانت روحانیون سیاسی حاکم به آرمان‌های یک ملت به پا خاسته در بهمن سال 57، موجب گردیده تا هیچ فرد و گروهی به دیگری اعتماد نکند.
می‌دانم نهادهای امنیتی تبلیغی دارو دسته‌ی حاکم ، روز و شب در حال پاشیدن بذر بی‌اعتمادی در بین گروه‌های مختلف اجتماعی برعلیه مخالفین رژیم است.
می‌دانم اصلاح‌طلب‌ها (مشخصاً ملی مذهبی‌ها، نهضت آزادی‌ها و مشارکتی‌ها ) به دلیل نفوذی که در بین اپوزسیون و بخش‌های بزرگی از مردم‌دارند و نیز به دلیل برخورداری از امکانات فراوان، به مسیری جز چارچوب نظام فعلی باور نداشته و به جد مانع اتحاد اپوزسیون می‌شوند.
می‌دانم که آن‌ها حتی به موسوی و کروبی وفا نکردند و به‌جای تداوم جنبش سبز، آزادی موسوی و کروبی را از خامنه‌ای گدایی می‌کنند.
اما بار دیگر تأکید می‌کنم، ما ملت ایران باید خود تصمیم بگیریم. باید بر بی‌اعتمادی و ناامیدی و محافظه‌کاری غلبه کنیم. باید باور کنیم از بازی‌های این حکومت که هر 4 سال و 8 سال یک‌بار تکرار می‌شود، هیچ‌چیز جز فساد، فقر و سرکوب بیشتر عاید ما نمی‌شود.
باید نگاهی به وضع جوانان بی‌کار، ناامید و سرکوب‌شده‌ی خود بیاندازیم و باور کنیم جز همت، امید، تلاش و اتحاد ملی، هیچ کلیدی این قفل بسته را بازنخواهد کرد.
ملتی که نخواهد از خود بلندهمتی، گذشت و فداکاری نشان بدهد، به مرگ و تباهی تدریجی دچار می‌شود.
من به گروه‌های گوناگون اپوزسیون پیشنهاد داده‌ام رهبری شورایی و دموکراتیک تشکیل بدهند و چنانچه شرایط را مناسب می‌بینند، از ملت دعوت کنند تا با پیوستن به اعتصابات سرتاسری در روز 25 بهمن‌ماه و 14 اسفندماه، میزان نفوذ و توانمندی خود را برای راه‌اندازی یک جنبش اجتماعی قدرتمند محک بزنند.
رمز پیروزی ما در اعتماد توده‌های وسیع مردم و نهادها و جنبش‌های فعال به این رهبری دسته‌جمعی و دموکراتیک است. من امیدی به اصلاحات درون حکومتی و منتظر ماندن برای توافق هسته‌ای بر سر عقل آمدن حکومتی که جز خشونت‌ورزی، تعصب ورزی، جنگ‌افروزی و انحصارطلبی، کار بلد نیست، ندارم. 
امید است ما ملت ایران، یک‌بار دیگر متحد شدیم و برای رهایی از این جهنم حکومت ساخته تصمیم بگیریم.

حشمت‌الله طبرزدی/ زندان گوهردشت 7 دی‌ماه 1393 خورشیدی



______________________________________
______________________________________

با دعوت آقای طبرزدی ،از رهبران جنبش آزادیخواهی ایران که در زندان رژیم به سر می برد ؛ برای شروع مبارزات مدنی در قالب اعتصاب عمومی ، حجت بر مدعیان مبارزه و مخالفان رژیم تمام شد و پس از این و با توجه به رویکرد سازمانها ،گروهها و افراد به این مهم ؛ خواهیم دانست که چه کسانی مبارز و آزادیخواه واقعی هستند و چه کسانی مخالفت ظاهری با رژیم را بعنوان دکان و سرقفلی مطرح شدن  و امرار معاش خود قرار داده اند .

امروز مرز میان براندازان و جا اندازان مشخص خواهد شد و جامعه اپوزیسیون رژیم گامی محکم در شفاف سازی مواضع و نیز مرزبندی های لازم برخواهد داشت .

درود بر مبارزین و آزادیخواهان حقیقی
درود بر مبارزین محبوس در زندانهای رژیم
درود بر مبارزین در تبعید ناخواسته

همه با هم
اتحاد را به حکومت فاسد جمهوری اسلامی نشان داده و دیکتاتور را به پایان نوید خواهیم داد .

پاینده ایران

همایون نادری فر
 7 ژانویه 2015

فریب شعارهای ریاکارانه دولت تزویر و ریا را نخوریم !



شیخ حسن روحانی بعنوان رئیس دولت مورد حمایت علی خامنه ای ، در حال ادامه سناریوی نجات نظام از زیر فشارهای داخلی و بین المللی است
.

روحانی با زیرکی تمام در تلاش است تا با مطرح کردن بحث همه پرسی یا رفراندوم در مورد موضوع خاص " برنامه اتمی " توپ را به میدان ملت ایران بیاندازد و نتیجه را که همانا به نفع بقاء نظام و هدر رفتن میلیاردها دلار این پروژه است را بعنوان تصمیم و خواسته مردم معرفی نماید .
حسن روحانی که بیش از سه دهه در مسند شغلهای حساس و امنیتی نظام ،به رژیم خدمت می کند ؛ به عنوان یک حقوقدان ! باید بداند که این رفراندوم و همه پرسی بایستی در ابتدای شروع برنامه های هسته ای با اعلام هدف و محدوده مشخص برای آن ، انجام می گرفت و نه زمانی که رژیم احساس خطر کرده و می خواهد به پایان ماجراجویی اتمی خود که به قیمت میلیاردها دلار سرمایه ملی این کشور ، تمام شده است ؛ مشروعیت مردمی دهد .
بدیهی است که رویکرد به موضوع همه پرسی و رفراندوم ؛ در صورت نادیده گرفتن و عدم اولویت دهی به خواسته قاطبه مردم دررسیدن به این واقعیت که جمهوری اسلامی بعنوان رژیمی 37 ساله ،در مدیریت جامع خرد و کلان ناموفق بوده و باید در مورد ادامه و یا پایان این روند حاکمیت تصمیم گرفت ؛ بحثی زیرکانه و فریبکارانه از سوی اتاق فکر جمهوری اسلامی است تا بار دیگر مشروعیت خود را با مشارکت ظاهری مردم در یک انتخابات زیرکانه ،به جامعه بین الملل نشان دهند و چند صباحی بر حیات ویرانگر رژیم بیافزایند .


همایون نادری فر
ژانویه 2015