حال و روز
این روزهای یک کنشگر سیاسی و کسی که نمی تواند به سرنوشت میهن اش بی تفاوت باشد !
رفتار و
برخوردی که با کنشگران و فعالین عرصه آزادی خواهی می شود ، دقیقا نشانگر فضای نامطلوب
و تفکر خام سیاسی حاکم بر جامعه و عدم بلوغ فکری و عملی در میان مدعیان فعالیت سیاسی
و یا بهتر بگویم ، اظهار نظر کنندگان بی عمل در مورد مباحث سیاسی و آسیب های اجتماعی
و اقتصادی حاصل از آن است .
چند روزی
است به گذشته نه چندان دور می نگرم و به باید ها و نبایدها و شاید ها می اندیشم !
یادم می
آید زمانی که در سال ۸۶
دستگیر شدم ، چون از اصلاح طلبی گذر کرده بودم و از دبیری حزب
و سرپرستی روزنامه ، استعفا داده بودم ؛ هیچ خبری در مورد دستگیری من و چرایی آن در
رسانه های وابسته به اصلاح طلبان ، منتشر نشد و این موضوع از سوی این طیف و در همراهی
با عملکرد رسانه های اصولگراها ، خبر دستگیری و ماجراهای پس از آن بایکوت شد . حتی
دوستان سابق در حزب و روزنامه ، جویای حال و خبری از من نبودند و به عبارتی در جو آن
روز ، ما بوی نفت میدادیم ! و باید از ما دوری می شد ! ( البته جای دارد در این فرصت
از پیگیری های یکی از نمایندگان بانوی رد صلاحیت شده مجلس ششم و دلجویی ها از خانواده
، یاد کرده و سپاس ویژه داشته باشم و پوزش بخواهم که به خاطر موقعیت خودشان ، نامی
از ایشان نمی برم )
با شروع
دستگیری وبلاگ نویسان و کشته شدن یکی از آنان در زندان ، در شرایط خاصی از کشور خارج
شدم و تبعید اجباری را به جان خریدم تا حافظ سلامتی عزیزانی باشم که فشارهای روحی فراوانی
را به واسطه حبس من تحمل کردند و دغدغه اول ذهنی من بودند .
این روزها
با توجه به فعالیتهای برخی از دوستان و هم میهنان در داخل کشور که بدون ترس از رژیم
و با شجاعت ، به مقابله با دیکتاتور رفته اند ،و متاسفانه از سوی برخی هم میهنان و
بخصوص خارج نشینان ، به بهانه عدم برخورد حکومت با آنان ، حال به هر دلیلی ، صفت مزدور
حکومت می گیرند ! و باز به نظرم اگر ایران می بودم و با وجود همه مسائل حاشیه ای ،
به مبارزات آزادیخواهانه می پرداختم ، شاید امروز همانند محمد نوریزاد و یا ناصر اشجاری
و ... متهم به مزدوری میشدم !
از سوی دیگر
، کم نیست روزهایی که از داخل کشور پیام می گیرم ، که شما خارج رفته ها به خوشگذرانی
خود برسید و حق ندارید در مورد ایران و مسائل آن نظر دهید و بقولی نسخه پیچی کنید
! و گاه نیز پای را از این فراتر گذاشته و به مزدوری و حقوق بگیری سیا و اسرائیل و
... متهم می شویم !
از طرفی
فضای این روزهای اپوزیسیون در خارج از کشور ، بیشتر به یک بالماسکه می ماند و پارتی
یک روزه ، که حتی کسانی که با آنها ماهها دور یک میز نشسته و کار سیاسی کرده ای ، و
به قول عوام ، نان و نمک خورده ای ؛ با شروع برخی مشکلات و تخریبها و نامردیها ، نه
تنها به دلجویی و دفاع برنمی خیزند ، بلکه روزها و هفته ها و حتی ماهها نیز جویای حالت
نمی شوند و انگار نه انگار که روزی چندین بار تماس می گرفتند و مشورت می خواستند و
همراهی میطلبیدند !
رفتاری اینچنین
زننده از سوی افرادی در اپوزیسیون خارج از کشور که سخنانی ادیبانه و پر محتوا بر زبان
می آورند و از همبستگی و اتحاد برای نجات میهن سخن می گویند ؛انسان را به یاد اصلاح
طلبان و رفتارهایشان با کسانی می اندازد که زیر سلطه آنان نرفتند و در نتیجه باید به
فراموشی سپرده شوند ، همچون آرش صادقی ، مجید مقدم ...
در هر صورت
،به قول یکی ازبزرگان عرصه سیاست ، فعال و کنشگر سیاسی ، باید از همه چیز خود بگذرد
و پذیرای همه نوع رفتار و برخورد و نیز تهمت از سوی خواص و عوام باشد .
بسیار علاقمند
بودم که از نحوه رفتارها و مراوده میان اپوزیسیونهای دیگر حکومت ها در خارج و داخل
کشورشان ، آگاهی بیابم . ولی بعید می دانم نمونه ای مشابه أنچه که در میان این جماعت
از نوع ایرانی آن می گذرد را پیدا کنم ، از دوستان اگر کسی اطلاعاتی در این زمینه داشت
، منت دار خواهم بود اگر من را در این آگاهی ، یاری رساند .
به هر صورت
و بقول سردار ملی ستارخان ، مزدور هم باشیم ، مزدور مردم ایرانیم .
مزدور آن
پدر و مادری هستیم که صدای حق طلبی شان را در گلو خفه کرده اند .
مزدور زندانیان
سیاسی بی نام و سانسور شده مافیای اصلاح طلبانی هستیم که ذره ذره در سکوت خبری آب می
شوند و خانواده هایشان محکوم به سکوت در برابر تهدید داعشیان تهران .
و بالاخره
مزدور بی جیره و مواجب خاکی هستیم که شاید اگر آنجا بودیم ، متهم به مزدوری داعشیان
ولی فقیه می شدیم و اینجا هم که هستیم متهم به نسخه نویسی و شعاردهی از نوع ،
" لنگش کن "
و آنچه که
تحمل این ناملایمتی ها را سخت تر می کند ، انحصار طلبی و بی عملی جمعی از اپوزیسیون
هزار رنگ در خارج از کشور است که پس از ۳۴ سال ،در کنار ادعاهای تو خالی ، هنوز قواعد
کار گروهی و چگونگی رفتار درست با یکدیگر و منتقدین آگاه را یاد نگرفته اند و به جای
پرداختن به خواسته های اصلی مردم داخل و یافتن راههای ارتباط با آنان و ایجا جاذبه
ای روز افزون ، متاسفانه دچار چنان دافعه ای در میان مردم داخل کشور شده اند ، که بعید
به نظر می رسد که این شکاف ایجاد شده میان ایرانیان داخل و خارج از کشور که با ترفندهای
رژیم و عملکرد اشتباه خارج نشینان ؛ بوجود آمده است ، به این زودی ها از میان برود
.
همایون نادری
فر
۲ تیر ماه 1393 خورشیدی