هنوز هم
ذهنم آرام نمی گیرد! عکسهای شادی خیابانی جوانان هم میهنم را می بینم ! و در میانشان
،صورت معصوم ندا و سهراب و ... جستجو می کنم ..باز فراموش کردم که چهار سال گذشت و
دیگر ندا و سهرابی در میان ما نیست !
با خود می
اندیشم ،اینکه در ایران به خاطر دیکتاتوری و خفقان ، مردم به خواست های حداقلی خوشحالند
قابل درک و احترام است
ولی من شخصا
ضمن احترام به خواست های حداقلی مردم کشورم ، بعنوان یک ایرانی خارج نشین ،خواستار
آزادی و دمکراسی و تحمل همه عقاید وباورها در میهنم هستم تا همه ماهایی که در تبعید
ناحواسته در خارج از کشور به سر می بریم ،بتوانیم به میهن خود باز گردیم و در امنیت
و آرامش زندگی کنیم و بتوانیم در آبادی و پیشرفت کشور سهیم باشیم!
بنابراین
دوستان و هم میهنان داخل کشور از من انتظار نداشته باشند که من نیز قانع به حداقلها
باشم! خواست من نمی تواند حداقلی باشد ،چرا که دغدغه من ،زمان بسیار کم موجود برای
نجات کشور از خطر فروپاشی اقتصادی و اجتماعی است ...!
وقتی سخن
از تغییر نظام می گویم ، اوضاع اقتصادی کشوری را در 34 سال گذشته مرور میکنم که به
اعتراف کارشناسان ،یکی از ثروتمندترین کشورها از نظر منابع طبیعی و نیروی انسانی است
! ولی فقر و در نتیجه آن ،آسیب های فراوان اجتماعی ،روز به روز در آن بیشتر می شود ...!
آمار رو
به افزایش جوانان بیکار ، معتادان ،بزهکاران و....مرور می کنم...
معاملات
پشت پرده و حراج منابع و ثروتهای میهنم را در ازای بازیهای سیاسی ،مرور می کنم...
رفتار توهین
آمیز و تحقیر آمیز جهان با ایران و ایرانی را در سه دهه اخیر مرور می کنم ...
آمار صدها
هزار جاوید نام از بهترین فرزندان این خاک و آب را که برای دفاع از میهن به خاطر جنگ
خانمانسوزی که حاصل مرگ بر ها و بازیهای ایدئولوژیکی رهبران دو نظام دیکتاتوری بود
را مرور می کنم...
آمار معلولین
جنگ و ادامه آسیبهایی که دامن خانواده آنان را گرفته است را مرور می کنم...
برخوردهای
حقارت آمیز در خیابانهای شهر را ،با نام ارشاد و نهی از منکر ،مرور می کنم ...
جلوگیری
از تحصیل بسیارانی فرزندان با استعداد این مرز و بوم ،به خاطر دین و آئین وعقاید سیاسی
متفاوت را مرور می کنم ...
فرار هزاران
دانشمند و تبعید اجباری آنها در خارج از کشور را مرور می کنم...
فساد اقتصادی
و رانت خواری ها و اختلاسهای میلیاردی افراد درون دایره حکومت را مرور می کنم ...
ثروتها و
پولهای خارج شده از کشور برای آبادانی لبنان و فلسطین و سوریه و ... را مرور می کنم ...
باز هم بگویم
دوستان؟!
علت دغدغه
ذهنی من را متوجه شدید ؟! یا باز هم بگویم؟!...
با همه این
اوصاف ، بر من خرده نگیرید که چرا در شادیتان سهیم نیستم !
قبلا گفته
ام و باز می گویم: شادیتان شادم می کند ،ولی آنچه شما را شاد می کند ،لزوما من را شاد
نخواهد کرد!
با شادیتان
شادم ،ولی بیش از هر چیز ،این روزها نگران تکرار روزهای غم و افزایش مشکلات معیشتی
و ادامه خفقان احتماعی برای شما هستم و نابودی و تجزیه میهنم ایران! ...
بر من خرده
نگیرید...
من ایرانیــــــــــــــم!
همایون نادری
فر
12:48 دقیقه نیمه شب
27خرداد ماه 1392
12:48 دقیقه نیمه شب
27خرداد ماه 1392
استرالیا
درود بر شما هم وطن عزیز،
پاسخحذفشرکت در انتخابات یا شادی بعد از آن نباید به هیچ وجه بعنوان رضایت مردم به وضع موجود تلقی شود. در واقع دلیل اصلی و مهمی که خیلیها را در آخرین روزها ترغیب به شرکت در انتخابات کرد این بود که حد اقل شرایط برای پیگیری مطالبات بحق مردم فراهم شود و با روی کار آمدن یک دولت افراطی حلقه محاصره رژیم به روی آزادیخواهان تنگتر نشود.
مسلما آزادیخواهان باید مطالبات خود را با همّت بیشتر دنبال کنند و از فضای پیش آمده که نوعی تعهد هم برای دولت ایجاد کرده با درایت و بدون اینکه احساساتی شوند یا مطالبات بزرگتر را بصورت فوری طلب کنند با اولویت بندی خواستهها به پیش بروند.
این دیو سنت، خرافات و استبداد سایه سنگین و سیاهی بر فرهنگ و زندگی مردم مان انداخته، باید کمی حوصله و ذکاوت به خرج داد تا از شرش برای همیشه رها شویم.
به امید آزادی ایران.
من هم درود مي فرستم بر شما
پاسخحذفيكبار و تنها يكبار در جواني در دوم خرداد بر جرياني صحه گذاشتم
همان برايم كافي است
دوستان ميليونها نفر را نمي توان ترغيب كرد به شركت يا عدم شركت
( گر چه خود در شگفتم چگونه نظر 14 ميليون نفر با نظر اينجانب هماهنگ بوده با وجود حجم بسيار عظيمي از ترغيب و تطميع و تهديد براي شركت )
آري بر خود مي لرزم و تصورش نا ممكن كه مانند كوبا 50 سال تحريم باشيم و نوادگان من هنوز اتوموبيل پرايد 70 سال قبل را برانند( وقتي كوبائي ها را مي بينم كه شورولت هاي دهه 50 ميلادي را در خيابان مي رانند يا هل مي دهند)
آخر مگر چقدر زنده هستيم كه بتوانيم 4 سال 8 سال 16 سال هاي ديگري به انتظار و اميد واهي براي تغيير در شرايط و اوضاع اميدوار باشيم آخر تا كي؟
تا كي؟