ساعتهای سرنوشت ساز برای ایران و جهان


خبرهای روزهای اخیر و بخصوص پس از حمله وحشیانه شیمیایی حکومت سوریه بر علیه مردم بی دفاع خود ،نشان می دهد که احتمال برخورد نظامی با این رژیم بسیار بالا رفته است . آنچه که برای یک ایرانی مهم است ، آینده ایران و چگونگی پایان این سناریوی پیچیده و میزان تاثیر آن در روند حرکت برای رسیدن به دمکراسی درایران آینده است .
چنانچه می بینیم و از خبرها و تحلیلهای متعدد قابل فهم است ،جمهوری اسلامی با توسل به استراتژی تهدید در ظاهر و نرمش در پشت پرده ، در صدد جلوگیری از بروز جنگ بر علیه سوریه به هر شکل ممکن است و تلاش می کند تا متحدین سنتی خود چون روسیه را نیز در این فاز تهدید و معامله سهیم سازد .
 چرایی تلاش بی وقفه جمهوری اسلامی و لابی های آن در خارج از کشور برای جلوگیری از برخورد نظامی با رژیم بشار اسد را می توان در دو فاز جداگانه بررسی کرد ؛ ابتدا فرض را بر این می گیریم که برخورد نظامی آغاز شده و جمهوری اسلامی نیز بنابه گفته های قبلی و قول و قرارهایی که با رژیم اسد و حزب اله لبنان دارد ،بصورت مستقیم وارد این کارزار شود. در اینصورت مطمئنا گستره جنگ تا مرزهای ایران نیز کشیده خواهد شد و این بهانه ای خواهد شد برای برخورد سنگین غرب با جمهوری اسلامی ،که تا کنون به خاطر منافع کوتاه مدت هر یک از قدرتهای غربی اروپایی و آمریکایی ، نمی توانستند به یک موضع و اتحاد جامع در مورد برخورد قاطع با جمهوری اسلامی برسند.
از زاویه دیگر ،اگر جمهوری اسلامی وارد این کارزار نگردد و به نوعی بی طرفی را اتخاذ کند ،این پیام را به دنیا و بخصوص متحدینش خواهد داد که همه سخنان و تعهدهای این رژیم به هم پیمانانش ،شعاری بیش نبوده و نباید هرگز به این نظام اعتماد کرد و در معادلات سیاسی راه داد ؛ که این خود نیز باعث تضعیف بیش از پیش نظام بخصوص در عرصه بین المللی و از دست دادن بیشترمتحدین خود خواهد گردید .
 با اشاره ای خلاصه وار به دو گزینه فوق به چرایی تلاش بی امان  جمهوری اسلامی، برای جلوگیری از آغاز جنگ علیه رژیم حافظ اسد پی می بریم و در این میان همانطور که مشهود است در ادامه این تلاشها ،رژیم حتی توانسته است رژیم فرصت طلب روسیه را با دادن امتیازات بیشتر و وعده های ضد منافع ملّی ایران ، وارد این مقوله کند . البته نباید فراموش کرد که سیاستهای روسیه و عملکردهای آن همواره نشان داده است که هرگز به دنبال تقابل جدی با تصمیمات غرب نمی باشد و در این مواقع با نشان دادن شاخ و دندان ، به دنبال معاملات پر سود با غرب بوده و هست و در نهایت بازنده اصلی این بازی ،نظام فاسد جمهوری اسلامی خواهد بود .
با ذکر خلاصه ای از سناریوهای ممکن  و مقدمه فوق ،آنچه مهم است توجه و دقت و هوشیاری بیش از پیش نیروهای اپوزیسیون واقعی برای نجات میهن از آسیب های احتمالی حاصل از سیاستهای ماجراجویانه جمهوری اسلامی است .شرایط امروز کشور حاکی از امیدی واهی در میان قشر عادی جامعه برای تغییر بعلت روی کار آمدن رئیس جمهور جدید است . نا آگاهی و گاه فراموشی مزمن در مورد کیستی رئیس جمهور جدید نظام و تکرار شعارهای عوام فریبانه معمول در زمان انتخابات نمایشی مختلف نظام ، باعث شده است که بیشتر مردم چشم و گوش از تحولات در حال بروز در منطقه بپوشند و با امیدی کم رنگ ،به دنبال حداقلها در زندگی روزمره باشند .غافل از اینکه شخص رئیس جمهور جدید ،خود در طول 34 سال گذشته ،یکی از مهره های اصلی مدیریت نظام در رده های بالا بوده و نقشی تاثیر گذار در سیاستهای انتخابی نظام در طول 34 سال عمر آن داشته است .
از سویی دیگر پیامهای دول غربی و جامعه بین المللی در هفته های گذشته که حاکی از نوعی نرمش سیاسی در مقابل جمهوری اسلامی بود ، خود قسمتی از یک روند دیپلماتیک قدم به قدم برای کاهش هزینه ها در مورد رسیدن به یک هدف مشخص است و این غیر از آموزه های آکادمیک سیاسی نمی باشد و بارها از آن با عبارت مشت آهنین درون دستکش مخملی از سوی کارشناسان سیاسی نام برده شده است. این روند در پیش گرفته شده از سوی غرب ،همان موردی است که به مذاق ما مخالفین نظام و خواستاران براندازی جمهوری اسلامی خوش نمی آید ، ولی در نهایت باید واقع بینانه به موضوع نگریست و متوجه شد که هر کشوری در مرحله اول به دنبال منافع ملی تعریف شده خود می باشد و ما در جایی که هنوز خود نمی توانیم منافع ملی را حفاظت و پاسداری کنیم ،نباید به دنبال دلسوزی دیگران و چشم پوشی آنها از منافع ملی خودشان باشیم .آنچه مهم است بازگویی حقایق و اصرار بر آگاه سازی سیاستمداران جهان برای اثبات این موضوع مهم است که هرچند جمهوری اسلامی ، منافع کوتاه مدت آنها را به طرق مختلف در منطقه تامین می کند ،ولی مطمئنا در بلند مدت ،به دنبال رسیدن به شعارهای ایدئولوژیک خود و تسلط بیشتر برتصمیمات بین المللی خواهد بود و در این میان از امتیاز ماجراجویی و تهدید و تروریست و بمب اتمی ،استفاده خواهد کرد و در نهایت مردم ایران نیز همچون مردم کره شمالی در جامعه ای عاری از ارزشهای انسانی و حقوق بشر ،به زندگی نباتی دیکته شده ،ادامه خواهند داد .
در این میان آنچه مهم است ،آمادگی نیروهای مخالف رژیم و بخصوص نیروهای داخل کشور است که این روزها در صدد سازماندهی همفکران و نیروهای متخصص بصورت گروهی باشند و بتوانند در مورد هر یک از سناریوهای بوجود آمده در روزهای آتی ،نقشی موثر و راهبردی برای جلوگیری از وارد شدن حتی کمترین آسیب به بنیادهای اقتصادی و اجتماعی انجام دهند .
آنچه مسلم است و عقل سلیم حکم می کند ،این است که باید همه گزینه های احتمالی را در نظر گرفت و حتی گزینه احتمالی جنگ را که مخالف سرسخت آن هستیم و می دانیم که تبعات منفی بسیاری را برای کشور و مردم کشورمان خواهد داشت ، را نیز مد نظر داشته باشیم و جدای از اینکه باید خود را به خاطر کم کاری و عدم رویکرد حداکثری برای تغییر نظام فاسد و ماجراجو ملامت کنیم ، و خود را باعث و بانی بوجود آمدن شرایط حاضر و احتمال خطر جنگ بدانیم ؛ از سویی بایستی منتظر مسائل و اتفاقات حاصل از ماجراجویی و قدرت طلبی رژیم فاسد نیز باشیم و در این میان آنچه مهم است ،درک مسائل و مدیریت آن به نحو صحیح و به نفع ملت و میهن عزیزمان ایران است .
مطمئنا کسانی و گروههایی درروزهای آینده و درکشور پیروز هر اتفاق خواسته و ناخواسته خواهند بود که برای تمام اتفاقات احتمالی در آینده ، برنامه ای مدون و صحیح و کارشناسی شده داشته باشند و ضمن همراه کردن اکثریت مردم با آگاهی رسانی و اعمال صادقانه خود، سیاست درست تعامل با جامعه بین الملل به نفع منافع ملی را مد نظر داشته باشند که شخصا امیدوارم ، این کار از سوی نیروهای سکولار و دمکراسی خواه میهن پرست ، تا به امروزانجام شده باشد  و ادامه یابد!

همایون نادری فر
چهارشنبه  28 آگوست 2013

لینک مقاله در گویا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر