بررسی انتخابات در ایالات متحده و تاثیر مستقیم آن بر ایران

 گفتگویی با رسانه یونیکا در مورد  چند موضوع مهم روز : 


۱ -  چرا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای ایرانیان مهم است ؟

۲ - آمار و نظرسنجی های منتشره در رسانه ها و پلتفرمهای مجازی 

۳ - آینده سیاستهای فشار حداکثری و تحریمها 

۴ - احتمال جنگ آمریکا و رژیم حاکم بر ایران

۵ - نظرم در مورد ایرانیانی که علنا از بایدن و سیاستهای حزب دمکرات آمریکا ، حمایت می کنند 




پیمان نوین؛ هشدار یا نصیحت؟

 گفتگویی داشتم با رسانه یونیکا درباب پیمان نوین شاهزاده رضا پهلوی 



لغزش بزرگ ما یا ترفند زیرکانه رژیم !






اینکه تعدادی از اکانتهای بدون شناسنامه و فیک که با قاطعیت می شود گفت که توسط سایبری های رژیم هدایت می شوند ؛ بر طبل تفرقه می نوازند و بر آتش بی اعتمادی که سالهاست بر تن بیمار اپوزیسیون افتاده است ، دامن می زنند ؛ دور از انتظار نیست و رژیم مدتهاست که بر روی این پروسه موفقیت آمیز ، سرمایه گذاری می کند .

ولی آنچه که آزار دهنده است و تاکیدی دوباره بر هوشیاری در مبارزه را طلب می کند؛همراهی هم میهنان مدعی مخالفت با حکومت و همراهی آنان با اینگونه سناریوهای نوشته شده در اتاق فکر این فرقه تبهکار است که متاسفانه هر روز شاهد تکرار آن در فضای مجازی و رسانه ای می باشیم.

چند روزی است که شاهد حجم بالایی از رفتارهای مدیریت شده از سوی رژیم در مورد شخص بانو نسرین ستوده ، وکیل و فعال حوزه حقوق بشر هستیم.

بیشتر فعالیتهای مخالف با ایشان در راستای ترس از خمینی سازی و یا رهبر سیاسی سازی از این چهره آزادیخواه است ! چیزی که نه تنها ایشان مدعی آن نیستند بلکه در سئوالی که از همسر ایشان آقای رضا خندان شد ؛ به صراحت پاسخ داده شد که :


« ... همسرم، هيچگاه ادعا و اساسا علاقه اي به بازي كردن نقش در حوزه هاي سياسي نداشته و ندارد. زمينه كار او وكالت و حقوق بشر است. بنابر اين دانستن اين كه دانش و تجربه كافي در اين زمينه را دارد يا نه، اساسا موضوعيت ندارد. 

اميدوارم پاسخم به اندازه كافي شفاف بوده باشد. 

با ارادت »


در حقیقت باید به این مهم توجه کرد که قرار دادن فعالیت های بانو ستوده در چارچوب سیاسی و تفکیک آن به اینکه براندازانه است یا اصلاحطلبانه ؛ یک اشتباه بزرگ است و اساسا ایشان فعالیت سیاسی انجام نمی دهند که بتوان عملکرد ایشان را در این دو حوزه ، قیاس کرد .


هرچند که در کشور ما ایران ، هر کنشی در هر حوزه ای ، در نهایت رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرد ؛ ولیکن این مهم حائز اهمیت است که قدرت تشخیص نیت اصلی از نوع کنش را داشته باشیم و اسیر فضای تبلیغاتی مسموم که حربه ای برای عدم اتحاد حول دشمن مشترکی بنام نظام جمهوری اسلامی حاکم بر ایران شده است ، نشویم !


اکنون و در شرایط موجود ، بجای استفاده از فرصت و ارج نهادن به توجه نصف و نیمه جامعه بین الملل به موضوع نقض حقوق بشر و به موضوع زندانی شدن یک کنشگر حقوق بشر و بجای استفاده از این فرصت برای یادآوری دیگر جنایات و نقض حقوق بشر سیستماتیک در جمهوری اسلامی ؛ بیایید فرصت سوزی نکنیم و جامعه جهانی را با ضعف بزرگ فرهنگی مان که همان عدم توانایی در همدلی و همبستگی است ؛ بیشتر از این دچار انفعال و بی تفاوتی نسازیم !


تک تک زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانهای تهران و شهرستانها، چه با نام و چه بی نام و ناشناخته ؛ قابلیت دفاع و حمایت از سوی تک تک آزادیخواهان واقعی ، بدور از در نظر گرفتن باورهای سیاسی و عقیدتی شان ؛ دارند و شخصا معتقدم تفکیک آنها برای حمایت و پشتیبانی ، چه از سوی مجامع بین المللی و دول غربی مدعی دموکراسی و چه از سوی هم میهنان مدعی فعالیت آزادیخواهانه ، عملی اشتباه و خارج از عرفی است که ادعا می کنند .


بار دیگر به این جمله از شاهزاده رضا پهلوی اشاره می کنم که گفتند : « هوشیاری در مبارزه ، رمز لازم برای پیروزی است  »


همایون نادری فر 

۲۱ سپتامبر ۲۰۲۰

یک جای دور از وطن 


لینک نوشتار در کیهان لندن

لینک نوشتار درخبرنامه گویا



«گذار» از حق انتخابِ مردم با نام گذار از جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست

 



دو سال قبل ، در مورد شیطنت های دو گروه از اپوزیسیون رژیم حاکم بر ایران «طرفداران دروغین شاهزاده و نظام پادشاهی در یک سو و جمهوری طلبان در سویی دیگر »، که متاسفانه دغدغه و اولویت اولشان ایران و ایرانی نیست ؛ مقاله ای نوشتم با عنوان:


«جمهوری خواهی، همان جمهوری طلبی نیست، همانطور که پادشاهی خواهی، همان سلطنت طلبی نیست»

https://news.gooya.com/2018/07/post-17007.php


امروز با ادامه این تحرکات حاشیه ساز و انحرافی و با توجه به نیاز به هوشیاری و جلوگیری از تکرار تجربیات گذشته در نادیده گرفته شدن حقوق مردمان این سرزمین ؛ دوستان مان در رسانه یونیکا ، این مقاله را بصورت صوتی پیاده کرده اند که ضمن سپاس از همه زحمات شان در عرصه آگاهی رسانی میهن پرستانه ؛ شما هم میهنان را دعوت می کنم که این مقاله را بخوانید یا بشنوید ! 


پاینده ایران

همایون نادری فر 

۱۰ سپتامبر ۲۰۲۰     

بازگشت تحریمهای بین المللی ج.ا.ایران . چین و روسیه ، چگونه از آمریکا رو دست خوردند .



در خبرها خواندیم که قطعنامه پیشنهادی آمریکا مربوط به ادامه تحریمهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی ، در شورای امنیت رأی نیاورد و در ظاهر قضیه ، رژیم می تواند با پایان مدت زمان تحریم قبلی در اکتبر پیش رو ، به خرید و صدور تسلیحات نظامی دست بزند .


حجم شادی ها و صدای بشکن های رسیده از بهارستان و پاستور به حدی بود که شنونده ناآگاه و بی اطلاع از عمق مسئله را مجاب می کرد که جمهوری اسلامی به پیروزی بزرگی دست یافته است .


اما آنچه که در ادامه نوشتار می آید ؛ برای خواننده این سطور ، روشنگر این مهم خواهد بود که این همه شادی و شعف سیاستمداران خرد و کلان دایره رژیم ، از رئیس جمهور تا وکیل الحکومه های بهارستان و دیپلماتهای سهمیه ای وزارت خارجه رژیم ، یا واقعا از روی نادانی ، کم دانشی و بیسوادی است و یا در بهترین حالت ، به دنبال فریب مردم و پروپاگاندایی است که سعی می کنند پیروزی دیپلماتیک جمهوری اسلامی را به مردم و حتی حامیان خارج از مرزهای ایران ، القاء کنند . 


در حالی که آنچه در اصل قضیه نهفته است ؛ این مهم است که آمریکا و متحدین اروپایی اش با زیرکی تمام ، با این بازی فریبنده ، ورق را کاملا به سمت به کرسی نشاندن تصمیمات خود بر علیه رژیم حاکم بر ایران ، برگرداندند .


آمریکا و دیگر متحدین اروپایی اش بخوبی می دانستند که چین و شوروی با استفاده از حق وتو خود و با توجه به موضعگیریهایی که به صراحت اعلام کرده بودند ، اجازه تصویب این قطعنامه را در شورای امنیت نمی دادند  . لذا مهم نبود که این قطعنامه در بیست پاراگراف و یا چهار پاراگراف به اعضاء پیشنهاد گردد .

مهم این بود که با رد این پیشنهاد و عدم رأی به این قطعنامه ،شرایط لازم برای اعمال مکانیسم ماشه از سوی آمریکا و یا هریک از اعضای اروپایی برجام مهیا می شد .


و اما مکانیسم ماشه چیست ؟


«طبق بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام، هر یک از طرف‌های توافق می‌توانند به کمیسیون مشترک شکایت کنند، و این کمیسیون برای حل و فصل موضوع پانزده روز فرصت دارد؛ مسائل حل و فصل نشده به وزیران خارجه ارجاع داده می‌شود، که پانزده روز دیگر فرصت دارند. سپس کمیسیون مشترک پنج روز دیگر فرصت دارد تا مسئله را حل و فصل کند. اگر پس از این فرایند ۳۵ روزه، طرف شاکی هنوز راضی نباشد، می‌تواند موضوع را به عنوان تخطی چشم‌گیر از توافق، به شورای امنیت ارائه کند، و این شورا باید ظرف ۳۰ روز درمورد قطعنامه‌ای برای ادامه‌ تعلیق تحریم‌ها رای بدهد 


- قطعنامه‌ای که طرف شاکی می‌تواند وتو کند (به جز آلمان که عضو دائم شورای امنیت نیست)، و به این ترتیب، تحریم‌ها به جای خود برگردند.»


اگر به متن این مکانیسم دقت کنید ، طرف شاکی ، یعنی آمریکا و یا انگلیس یا فرانسه ، بعنوان دیگر اعضای دائمی شورای امنیت ، می توانند در صورت رای نیاوردن و یا مخالفت اکثریت اعضای شورای امنیت با اجرای مکانیسم ماشه و برگشت تحریم های بین المللی ؛ این مخالفت را وتو کنند و تحریمهایی که با برجام برچیده شده بود نیز بازگشته و بر تحریمهای یکطرفه سنگین آمریکا اضافه شود .

در حقیقت ، تعداد بالای آرای ممتنع در رای گیری اخیر برای قطعنامه پیشنهادی آمریکا بخصوص از سوی اعضای دائمی شورا ، نشان از زیرکی آنها و آگاهی از سرانجام این پروسه و جلوگیری از قدرت نمایی روسیه و چین بود تا نگذارند این دو کشور در اوضاع کنونی جهان ، با استفاده از حق وتو ،در این مرحله ، قدرت نمایی کرده و حرف خود را به کرسی بنشانند .


آن چه مسلم است ؛جمهوری اسلامی و خادمان این سیستم معیوب و پر از خالی ،بارها و بارها در بازی دیپلماتیک جهانی شکست می خورند و مردم عادی نیز جز وقاحت و دروغ از آنها چیز دیگری نمی بینندو گاهی هم اسیر فضای وارونه سازی رژیم می گردند  و البته در نهایت ، آنچه باقی می ماند، لبخندهای تمسخر آمیز بزرگان سیاست بر میزان بلاهت و نادانی و حجم حماقت دیپلماسی یک رژیم ورشکسته است . 


همایون نادری فر 

۱۶ آگوست ۲۰۲۰


لینک نوشتار در کیهان لندن 

اهمیت روشن کردن چگونگی فردای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی





با گذشت ۴۱ سال از عمر رژیم جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی آخوندی در ایران ، کمتر کسی را می توان پیدا کرد که از ایرادات اساسی و خیانت های این فرقه تبهکار در مورد ایران و ایرانی ، آگاهی نداشته باشد .
بخصوص در ۲۰ سال اخیر و با آسانتر شدن گردش اطلاعات و رشد روز افزون امکانات خبر رسانی در فضای مجازی و اینترنت، حتی در دور دست ترین نقاط میهن و در روستاها نیز ، بسیارانی هستند که با دسترسی به اینترنت ، به ماهیت این رژیم و افراد حاضر در دایره حاکمیت ، پی برده اند .
حجم اخبار جنایت ها و فساد روز افزون انگل های حاضر در دایره حکومت ، درصد بالایی از محتوای خبری و تحلیلی در فضای اطلاع رسانی را پر کرده و می توان اعتراف کرد که آگاهی مردم و درخواست حداکثری برای خلاص شدن از شرایط فعلی به حداکثر ممکن رسیده است .
با نگاهی دقیق به دغدغه های ذهنی مردم ایران و نیز مسجل شدن تقاضای حداکثری برای گذر از حاکمیت و بی نظامی فعلی ، متوجه چرایی نبودن اقدام موثر یا حرکتی در خور از سوی مردم بعنوان اهرم اصلی برای سقوط رژیم فعلی و گذر از شرایط اسفناک کنونی می شویم .

آنچه که مشهود بوده و سئوال بسیاری از مردم عادی و تحت ستم ایران است، این پرسش درست و اساسی است که : ( با رفتن اینها ، چه چیزی ، چه کسی و چه سیستمی جایگزین می شود و چه تضمینی برای این مهم وجود دارد که شرایط از این هم بدتر نشود ؟! )

به نظر نویسنده این سطور ، پاسخ به این سئوال و سئوالات مشابه این ، بزرگترین کمبود و نقصی است که در فضای سیاسی و اجتماعی کشور و بخصوص در میان اپوزیسیون  با آن ، مواجه هستیم .
در برهه کنونی و در فضای بی اعتمادی حداکثری که ساخته و پرداخته برنامه ریزی شده رژیم برای چنین روزهایی است ، متاسفانه تلاشی در خور و موثر برای اصلاح این فضا و پاسخ به سئوالات و دغدغه های ذهنی مردم عادی از سوی روشنفکران و متخصصین مردمی ، دیده نمی شود !

برنامه های تلویزیونی ، میزگردها و گفتمانهای روزانه در فضای رسانه ای و شبکه های بزرگ و کوچک پارسی زبان مربوط به ایران ، تنها به کاستی ها ، اخبار روزانه و خواسته و ناخواسته به اخبار اکثرا هدفدار تولیدی اتاق فکر رژیم برای مشغول کردن و انحراف اذهان عمومی می پردازند و از این مهم غافل می مانند که به این پرسش اساسی مردم ایران ، پاسخهای کارشناسانه و واقعی و به دور از وعده و وعیدهای خمینی گونه بدهند .

البته تولد مجموعه ای بنام ققنوس ، نوید دهنده این مهم بود که هرچند دیر ، ولی قرار است تا گروهی از اهل علم و متخصصین عرصه های مختلف ، مردم را از این مهم آگاه سازند که اگر این رژیم با سیاستهای کنونی و ادامه دار ۴۰ ساله اش کنار برود و حکومتی مردمی و بر پایه استانداردهای یک نظام دموکراتیک در ایران پای بگیرد ، ایران ما چه افق و سرنوشتی را در کوتاه مدت و بلند مدت خواهد داشت ، ولی متاسفانه تا به امروز آن کارایی و اراده را در این مجموعه ندیدیم و شاید هم تریبون لازم برای بیان این مسائل را هنوز نیافته اند که امید می رود هر چه سریعتر به این مهم بپردازند .
تقریبا همه جمعیت ۸۵ میلیونی ایران می دانند که اقتصاد ایران ، یک اقتصاد ورشکسته و در حال از هم پاشیدگی است و اگر تا این لحظه بصورت نیم بند دوام اورده است ، بخاطر برنامه های زیرکانه حکومت در فریب مردم با وعده های مالی غیر متعارف و نیز ذخایر عظیم مالی حاصل از فروش نفت در سالهای گذشته است که البته مدتی است در حال افول است و رژیم را با چالشی اساسی مواجه کرده است.
در این میان ، کمتر دیده شده است که کارشناسی در یک برنامه رسانه ای و یا نوشتاری در تیراژ بالا ، به این مهم بپردازد که ای ملت ایران ! اگر این رژیم و سیاستهای ضد منافع ملی آن ، به کنار گذاشته شود ، طبق آمار و بر اساس توانایی های موجود در کشور ، تحول اقتصادی و در پی آن رفاه و آسایش مردم ایران چگونه خواهد بود .
یا دیده نشده است که کارشناسی بنشیند و بگوید که ای مردم ایران ! دلخوش به این میزان از درآمد ، شغلهای کاذب ، نان بخور و نمیر و … نباشید ، چرا که بر اساس امار معلوم و میزان توانایی ها و داشته های بالقوه این کشور ، در صورت تغییر سیاستها که لازمه آن سرنگونی و جایگزینی است ، تعریف رفاه و زندگی برای تک تک مردمان این سرزمین با شرایط کنونی ، بسیار متفاوت خواهد بود .
دیده نشده که این رسانه ها و بخصوص تلویزیونهای مدعی مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی از متخصصین امر دعوت کنند و برنامه های مستمر بسازند تا بیایند و به مردم بگویند اگر این رژیم نباشد ، اگر این سیستم نابود گردد ، اگر نظام آخوندی و ایدئولوژیک با سیاستهای تغییر ناپذیر خود ، کنار گذاشته شود و حکومتی مردمی و مدیرانی متخصص و با برنامه بر سر کار بیایند ،چه تحول عظیمی در همه سطوح جامعه ایران ، از اقتصادی و فرهنگی گرفته تا سیاسی و اجتماعی بوجود خواهد آمد و با تکرار این گفتارها و برنامه ها در رسانه ها ، مردم را مجاب کنند که با شنیدن هر روزه اخبار مربوط به فسادهای دامنه دار رژیم ،تنها به لعن و نفرین رژیم و آه و ناله بسنده نکنند و خود برای گذر از شرایط فعلی ، اقدام کنند .
جای تعجب و تاسف است که اپوزیسیون در همه این سالها ، هنوز نتوانسته تصویر روشنی از آینده ایران در نبود حاکمیت فعلی و برقراری یک حاکمیت مردم نهاد به ملت ایران ارائه کند و حداقل به دهک هایی از جامعه که بدنبال کنش و تغییر هستند و مسائل را از طرق مختلف دنبال می کنند ، پاسخ مناسبی داده و نقشه راهی را ارائه دهد .
 عدم درک خواسته ها و نیاز واقعی یک ملتی بنام ملت ایران  و نادیده گرفتن همه کاستی های روانشناختی و ضد فرهنگی تزریق شده در جامعه در طول چهل و اندی سال گذشته ، متاسفانه باعث درجا زدن بخش بزرگی از اپوزیسیون مدعی شده است و تنها کنش آنها درسوار شدن بر موج اعتراضات مقطعی مردم ، خلاصه شده است .
چرایی نپرداختن به آسیب شناسی عملکرد اپوزیسیون و ادامه برنامه ها و رفتارهای پر اشتباه ناشی از خود بزرگ بینی ها ، عدم درک اهمیت اتحاد و همبستگی و ادامه تخریبها و ترور شخصیت فعالین سیاسی و نیز لوس کردن فضای مبارزات توسط عده ای افراد مشکوک و اشاعه دهنده جو بی اعتمادی و توهین و تهمت ، همه و همه نقایصی است که در این سالها دیده شده و کمتر برای رفع آن بخصوص از سوی صاحبان تریبونها ،اقدام گردیده است .سخن در این مورد بسیار است و مجالی دیگر می طلبد تا به چرایی عدم موفقیت اپوزیسیون برای دست یافتن به شعارهای اعلام شده شان پرداخت .
به هر روی آنچه که نویسنده این سطور را ملزم به این نوشتار کرده ، تاکید بر اهمیت پاسخ به سئوالات و رفع ابهام از اذهان عمومی ، البته نه با شعار و حرف ، بلکه با مستندات و آمار موجود است و تلاش برای این مهم که حجم و فضای موجود خبری و رسانه ای را بیشتر به این مهم اختصاص دهیم و مردم را از آنچه که می تواند نتیجه همت و اراده شان برای گذر از این حکومت فاسد باشد ، آگاه سازیم .

ملت ایران و اعضای جامعه ایرانیان در سراسر جهان ، این حق را دارند که بدانند ، در فردای براندازی جمهوری اسلامی ، چه تحولات و چه سرنوشت نیکی در انتظار آنان و میهن شان است و این وظیفه کنشگران عرصه های مختلف است که با پشتکار و تحقیق و ارائه مستندات علمی ، آنچه را که انتظار می رود یک ایرانی واقعی برای رسیدن به آن ، جان و مال اش را فدا کند را به درستی و بارها و بارها بیان کنند و دلایل نیاز به این فداکاری را در ایرانیان به روشنی ارائه دهند .
ایرانی باید بداند که برای رسیدن به چه چیزی از او انتظار هزینه دادن می رود . ایرانی باید بداند که اگر  آرزوی زندگی ، رفاه و آسایش جوامع آزاد و مردمسالار را دارد ، این امکان برایش مهیا است و تنها باید اراده کند و حاضر به پرداخت هزینه برای رسیدن به آن باشد .
ایرانی نباید فراموش کند که تک تک این جوامعی که امروز لذت آزادی و رفاه را می کشند ، روزگاری برای گذار از فاشیستی ترین ،فاسد ترین و ایدئولوژیک ترین حکومت ها ، تلاش و مبارزه کرده اند و از جان و مال شان هزینه داده اند .
فراموش نکنیم ، هر چیزی که مفت به دست بیاید ، آسان هم از دست می رود ، حتی اگر آزادی باشد !


همایون نادری فر
۲۹ ژوئن ۲۰۲۰

نگذارید انقلاب مردم ایران ، نام انقلاب گرسنگان به خود بگیرد !



با نگاهی به اخبار و رویدادها و نیز اکثریت تحلیلها ، آنچه در ذهن مخاطب متصور می شود ، نارضایتی اصلی مردم ایران از شرایط اقتصادی و افزایش جمعیت درگیر با مشکلات معیشتی در ایران است .
بی شک عامل اقتصادی و شرایط مالی و رفاهی انسانها ، یکی از شروط اصلی رضایتمندی در یک جامعه از دولتمردان و حاکمان آن جامعه و کشور است ، ولیکن آنچه که در شرایط کنونی ایران و جامعه انسانی آن در حال برجسته شدن و نمود است ، کم رنگ شدن مطالبات فردی و اجتماعی در حیطه مسائلی چون آزادی و حقوق بشر در سطح عوام جامعه ایران و تمرکز بر موضوع مشکلات مالی و عدم توانایی مالی مردم در تامین حداقل مایحتاج فردی و خانوادگی  است .
دغدغه نان ،گرانی و  قیمت دلار ، بحث اصلی محافل خانوادگی و مردم شده است ، غافل از اینکه در کنار این مشکل ، سالهاست آزادی های فردی و اجتماعی و  حقوق حداقلی انسانی بعنوان اصلی ترین نیازهای بشری در این کشور از سوی حاکمیت دینی و ایدئولوژیک نادیده گرفته می شود و در نهایت ، آنچه مهم است اینکه تلاش حاکمیت در مدیریت نارضایتی ها و برجسته کردن این نوع نارضایتی و کم رنگ کردن موضوع نبود آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ، نبایستی از نگاه کنشگران عرصه های ذکر شده  پنهان بماند و این نقض ازادی ها بایدبا تکرار و تأکید از سوی قشر روشنفکر جامعه و فعالین عرصه های مختلف ، بعنوان دغدغه اصلی ملت ایران در محافل بین المللی و رسانه های پر مخاطب جهانی مطرح گردد .
انتشار گاه گداری از مصاحبه های به ظاهر سانسور شده از مردم در رابطه با گرانی و مشکلات اقتصادی و نیز فساد اقتصادی در راس حاکمیت ، انتشار اخبار مربوط به کشف اختلاسها و فساد اقتصادی در بدنه نظام برای اینکه مردم به این باور برسند که نظام با فساد حتی در درون خود برخورد می کند و  کم رنگ کردن و نشان دادن این مهم که مشکل مردم با حکومت تنها بخاطر موضوعات اقتصادی است و نه این مشکلات بنیادین جامعه و ملت ایران …همه و همه از شگردهای اتاق فکر رژیمی است که فساد و تبهکاری و باندبازی ، تمام بدنه آن را فرا گرفته و جنگ قدرت و رقابت در به تاراج بردن ثروت های این کشور ، اولویت برنامه های آنان شده است و با وقاحت تمام ، حتی این مشکلات اقتصادی و مالی مردم را با عوامل خارجی و تحریمها و ده ها عامل از غیب مرتبط می سازند .
اوضاع نابسامان اقتصادی و مشکلات حاد مالی در کشوری که جزو ثروتمندترین کشورهای جهان محسوب می شود ، تیتر و محتوای اصلی اکثریت خبرها و مقالات و میزگردهای رسانه های فارسی زبان خارج از کشور را پر کرده است ولی متاسفانه آنچه که نادیده گرفته می شود و نمای خوبی از اعتراضات مردم ایران به جهانیان نشان نمی دهد ، این مهم است که انقلاب آینده ایران را به شکل انقلاب گرسنگان و انقلاب برای نان ، به دنیا معرفی می کنند .
اینکه فردی بعلت مشکلات مادی و شرایط بد اقتصادی ، دست به خودکشی خود و خانواده می زند ، بی شک صورت مسئله یک تراژدی اجتماعی است و آنچه باید در عمق این فاجعه بدنبال آن بود ، خرد شدن شخصیت انسانی و عزت نفس انسانها در این جامعه تحت ستم و نادیده گرفتن حقوق مسلم تک تک افراد و آزادی و امنیت روحی و روانی مردم این جامعه است .
تضییع حقوق زنان ، نبود آزادی های فردی و اجتماعی ، انبوه زندانیان سیاسی و عقیدتی ، شکنجه و کشتار معترضین ،فساد سیستماتیک در ارگانهای مختلف حکومتی، تبعیض و نژاد پرستی حکومتی و درجه بندی مردم به شهروندان درجه یک و دو ، در کنار فساد و هرج و مرج اقتصادی در سیستم مالی کشور ، بهانه کافی برای یک انقلاب و درخواست حداکثری برای تغییر اساسی و برکناری سیستم معیوب کنونی و هر نظام حاکم دارای صفات ذکر شده را بوجود می آورد و بسیار کم لطفی است که اگر جنبش آزادیخواهی و دادخواهی را در حد و اندازه شورش برای نان و انقلاب گرسنگان پائین آورده و  خواسته و ناخواسته به دنیا بگوییم که دلیل همه این اعتراضات و تجمعات ، فقط و فقط مطالبات اقتصادی است و بس !
شایان ذکر است که با نگاهی به اعتراضات و تجمعات مردمی بخصوص در دهه اخیر ، متاسفانه مطالبات مالی و اعتراضات به وضعیت اقتصادی ، در صد بالایی را به خود اختصاص می دهد که حس خوبی را به کنشگران جنبش آزادیخواهی ایران القاء نمی کند .
مردمی که پیشینه فرهنگی هزاران ساله و تاریخی پر از قیامها بر علیه ظلم و استبداد حاکمان و متجاوزین به ایران و تلاش برای آزادی وبرابری را برای تاریخ ارمغان گذاشته اند ، امروزه چرا باید به گونه ای عمل کنند که اعتراضاتشان تنها در راستای تأمین نان و خرج زندگی باشد و نه اعتراض به نقض و پایمال شدن حقوق انسانی شان ، آزادی های سلب شده شان، کرامت انسانی و عزت نفس به لجن کشیده شان ،عدم امنیت روحی خود و خانواده شان ، نابودی محیط زیست و زندگی شان ، زندانیان سیاسی شان و ده ها دلیل دیگر که انتظار می رود اولویت اول یک ملت فرهیخته و دارای پیشینه طلایی در اهمیت دادن به حقوق بشر ، باشد .
امید که انقلاب آینده ایران و خیزش روزهای آینده ایران ، نه به بهانه تورم ، افزایش قیمت دلار، گوشت و شامپو ! ، بلکه بخاطر رهایی از این ذلت و خواری و استبداد دینی و فاشیستی رژیم جمهوری اسلامی و مطالبه آزادی های ذکر شده در منشور جهانی حقوق بشر و دادخواهی برای همه کشته شدگان چهل و یک ساله پا بگیرد و این ملت به جهان نشان دهد که ایرانی ، همان ایرانی سربدار دوران مبارزه با سلطه و جنایات مغولهاست و همان کاوه آهنگر  بپا خاسته بر علیه ضحاک .

پی نوشت :
 در سخنانی ، وزیر مهاجرت استرالیا ، پناهندگان ایرانی را (پناهندگان اقتصادی) نامید .

همایون نادری فر
۱۳ ژوئن ۲۰۲۰
لینک مطلب در کیهان لندن
لینک مطلب در سایت کمپین سفارت سبز
لینک مطلب در گویا نیوز

با سپاس از رسانه یونیکا بخاطر بازخوانی و انتشار فایل صوتی این مقاله 



تشابه شورشهای اخیر آمریکا با شورش ۵۷ ایران


‏⁧


چقدر این شورش و آشوبها در شهرهای آمریکا ، شبیه شورش ۵۷ است ؛ اتحاد سرخ و سیاه ، به آتش کشیدن اموال مردم ، به غارت بردن مغازه ها و ...

در ادامه توطئه های داخلی « حزب دموکرات آمریکا » و توطئه های خارجی « چین ، روسیه و جمهوری اسلامی ایران » چپ گلوبالیست و شیعه ۱۴ امامی « ۱۲ امام + خمینی و خامنه ای » تمام توان خود را برای حذف دولت ترامپ بکار می برد و آنچه که جای تأمل دارد و مردم آمریکا باید هوشیار باشند و از شورش ۵۷ و بی تفاوتی اکثریت مردم ایران ، درس بگیرند ؛ تلاش حزب دموکرات برای رسیدن به قدرت است ،حتی به قیمت نابودی کشور آمریکا !

بنظر می آید پایه های بنیادین دموکراسی و تعهد به دفاع و مراقبت از آن در سیستم آمریکا ؛ این فتنه جهانی را بزودی فرو بنشاندو در جهان امروز که گردش آزاد اطلاعات ، نقش رکن اصلی دموکراسی جهانی را ایفا می کند ؛ بیداری اکثریت خاموش ملل مختلف از جمله ایران « در مقابله با حکومت غیر ملی »و در آمریکا « در دفاع از حکومت ملی »، حاصل عملکرد آن باشد .

پریزیدنت ترامپ⁩ در واکنش به ⁧اعتراضات به انحراف کشیده شده آمریکا⁩ گفت :
“ اینها اعتراضات مسالمت آمیز نیستند.اینها اقدامات ترور و وحشت افکنی داخلی هستند. هر قانون شکنی توقیف، دستگیر و بازداشت شده و به اشد مجازات خواهد رسید...”

کاری که دولت وقت ایران در سال ۵۷ ⁩ باید انجام می داد و با سرکوب فتنه ۵۷ و شورش اقلیت اسلامیست های تندرو و مارکسیست های مزدور مقابله می کرد و از آزادی و امنیت مردم در مقابل این اتحاد شوم سرخ و سیاه محافظت می نمود .


پی نوشت : 

۱- اعتراض به بی عدالتی و یا برخورد غیر انسانی و تبعیض آمیز خارج از قوانین دمکراتیک یک کشور توسط ماموران دولت ، پلیس و ... یک حق شهروندی است و با خرابکاری ، تخریب اموال مردم و غارت مغازه های مردم عادی ، کاملا متفاوت است .
۲- ممکن است عده ای مجیزه گوی رژیم ایران ؛ خرابی های آبان ۹۸ و یا دی ماه ۹۶ و سال ۸۸ را مطرح و مورد مقایسه قرار دهند . قابل ذکر است که مستندات بسیاری از عکس و فیلم وجود دارد که عوامل رژیم و حتی ماموران یونیفرم دار جمهوری اسلامی ، عامل این تخریب ها با هدف مشخص ایجادرعب و وحشت و نیز مقصر نشان دادن معترضان بوده است .
۳- رفتارهای مشمئزکننده و دوگانه حکومت ایران و سخنان سخنگوی رسمی این رژیم در مورد وقایع اخیر آمریکا ؛ برگ دیگری از رفتارهای وقاحت مدارانه سیستم ولایی حاکم بر ایران است که از سوی عوامل و مزدوران خارج نشین اش در همراهی با رسانه های گلوبالیست مطرح می شود و جای دارد تا حد امکان در روشنگری و آگاهی مردم عادی ایران و آمریکا تلاش شود و از فریب آنان جلوگیری گردد .
۴- شایان ذکر است که نقل موارد فوق ، دلیل بر حمایت یا طرفداری از شخص آقای ترامپ و یا سیاستهای اجرایی وی نیست و در اصل ، یک ایرانی چرا باید از زاویه طرفداری از یک رئیس دولت خارجی ، مورد قضاوت قرار گیرد ؟!
مهم این است که بعنوان یک کنشگر سیاسی ایرانی و خواستار برقراری دموکراسی در میهن خود؛ که تنها با تغییر رژیم کنونی حاکم بر آن متصور می باشد ؛ به این مهم دقت شود که رویکرد سیاسی دولت آقای ترامپ ، در این راستا و در جهت تسریع آن بوده و بخصوص در روشن کردن چهره واقعی رژیم اسلامی ایران در جهان ، نقشی بی نظیر ایفا کرده است .
۵- یک ایرانی میهن دوست، اگر چه ممکن است منافع شخصی خود و خانواده را در اثر رویکرد دولت آمریکا به ریاست دونالد ترامپ بخصوص در قضیه تحریمها و محدودیت ها ، متضرر ببیند« که آن هم نتیجه کم کاری یا بی تفاوتی خود در مقابل عملکرد ۴۱ ساله رژیم است »؛ ولیکن بخاطر منافع کشور ، جامعه و آینده بهتر برای کل ملت ایران ، باید آرزو کند که سیاستهای خارجی و رویکرد فشار حداکثری دولت آمریکا بر رژیم فاسد و فاشیست جمهوری اسلامی ، ادامه یابد و در جهت هدفمند کردن هر چه بیشتر این فشارها و برجسته کردن موضوع نقض حقوق بشر ، تضاد ادامه حیات جمهوری اسلامی با امنیت جهانی ، در کنار موضوع پرونده هسته ای رژیم ، یاری رسان نیز باشد .

همایون نادری فر 
۲ جون ۲۰۲۰
یک جای دور از وطن


آیا محمدرضا شاه پهلوی ، وابسته به غرب بود ؟!

این ویدئو را باید همه جمعیت هشتاد میلیونی ایران ببینند .




ببینید که چرا قدرتهای غربی با مشارکت بلوک شرق ، با شاه دشمن بودند و با توطئه ای مخوف و شورشی کور با نام انقلاب ۵۷ ، نظام فاسد و ضد ایران و ایرانی را بر کشور ما تحمیل کردند .

هر ایرانی که این ویدئو را ببیند و برای آگاهی، به دیگران ، نفرستد بی شک خائن به خود و ایران است !

دقت کنید با این مستنداتی که وجود دارد ؛ آیا شاه فقید ، وابسته و خائن بود یا خمینی و خامنه ای و همه #فرقه_تبهکار رژیم جمهوری اسلامی ؟!


آگاهی رمز موفقیت و پیروزی ملت هاست .


روح اله زم نباشیم !





در ساعات گذشته و پس از انتشار خبر دستگیری موسس رسانه آمدنیوز ، چند روایت متفاوت از همکاران دور و نزدیک روح اله زم در مورد نحوه به دام افتادن وی منتشر شد که از لحاظ برخی موارد مطرح شده و چگونگی امکان دسترسی این افراد به ریز این اطلاعات ، جای بحث و بررسی دارد که البته فعلا نظر و هدف نگارنده برای نگارش این سطور نیست !

بی شک فضای موجود بر له و یا علیه این فرد بخصوص در فضای مجازی ، پس از به دام افتادن و یا هر چیز دیگری که باعث شده اکنون در تلویزیون رژیم بعنوان دستگیری وی مطرح شود ؛ در درجه اول به عملکرد و رفتار شخص وی بعنوان یک فعال رسانه ای و گاه در قامت یک لیدر خود خوانده سیاسی ، بر می گردد.

با نگاهی به فضای موجود و حجم قضاوت ها و اظهار نظرهای متفاوت در مورد وی ، لزوم یاد آوری این سخن حافظ را دو چندان حس کردم ، که همواره در قضاوت و اظهار نظرها ، جانب عدالت و حقیقت را بدون هیچ تعصبی و خوش آیند افرادی ، نگاه داریم .

لسان الغیب می گوید :
«عیب می جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو ؛
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند »

بی تعارف شخصا معتقدم که روح الله زم مامور یا مزدور با جیره مستقیم رژیم نبود و در امر افشای فسادهای کلان #فرقه_تبهکار و در نبود رسانه های قوی در اپوزیسیون ، نقش عمده ای را در آگاهی رسانی و بیداری جامعه ایفا کرد .

نقشی که البته و همواره از یک رسانه حرفه ای و غیر وابسته انتظار می رود . نقشی که متاسفانه بخاطر ویژگی های شخصیتی موسس آمد نیوز ، روز به روز کم رنگ تر شد و عملا بعنوان حربه ای در دست سیستم امنیتی رژیم قرار گرفت تا نهایت سوء استفاده را از این رسانه پرمخاطب انجام دهد .
در نهایت به دليل عدم شعور و بی اخلاقی سیاسی که در مورد وی دیده می شد و نیز خودخواهی و زیاده طلبی که ارمغان تربیت وی در یک خانواده حکومتی و آخوندی بود ؛ از طرف اتاق فکر رژیم ، فریب خورد و ماموريت نانوشته و القایی به وی واگذار شد تا در کنار برآورده کردن مطامع باند قدرتمند تکنوکراتها و فرزند خواندگان هاشمی رفسنجانی در رقابت جناحی درون حکومت ، با ایجاد جوی پرآشوب و بی نظم در فضای اپوزیسیون ، پروژه « بی اعتمادی و بی اعتباری» در اپوزیسیون را با هدف « حفظ نظام » پیش ببرد

هدفی که با توجه به آشفته بازار موجود در فضای اپوزیسیون و گرم بودن بازار انگ زدن و تهمت وارد کردن که رسانه آمد نیوز و بخصوص شخص موسس آن با توجه به ویدئوهای منتشره در مستند ایستگاه پایانی دروغ و نیز مطالب متعدد منتشره در رسانه تحت نظارت وی و مصاحبه های مختلف او ، نقش پر رنگی در آن داشتند ؛ بنظر میرسد که به نتایجی نیز رسیده باشد !

آنچه مسلم است و مطمئنا در روزهای آینده شاهد مانور ها و شوهای مختلف از سوی پروپاگاندای رژیم خواهیم بود ، این است که با دستگيرى روح اله زم ، جمهوری اسلامی تلاش خواهد کرد تا وانمود كند داراى تيم امنيتى قدرتمندی است و با این ترفند درصدد ساکت نمودن مبارزین برخواهد آمد و از سوی دیگر تلاش خواهد کرد تا نقش مثبت این رسانه در آگاهی رسانی در مورد حجم فساد ها در قوای سه گانه رژیم و بخصوص سیستم قضا و بیت رهبری را کم رنگ کرده و آن را آلوده به دروغ نشان دهد که البته با توجه به گردش آزاد اطلاعات در عصر اینترنت ، هرگز موفق نخواهد شد .

در پایان باید تأکید کرد که حماقت های اینچنین و ابزار دست شدن برای رژیمی که تمام نشانه های سقوط را در آن می بینیم ، بی شک اشتباهی بزرگ و چوب گذاشتن لای چرخ مبارزاتی است که می رود تا به ثمر برسد و آرزوی آزادی را برای تک تک مبارزینی که بیش از چهل سال است از جان و مال خود در این راه گذشته اند ؛ برآورده سازد .

هم میهنان،
کنشگران و مبارزین راه آزادی،
مدعیان رهبری سیاسی و شورا گذارها، 
صاحبان رسانه ها ، شبکه ها، سازمانها و احزاب ،
در این برهه حساس تاریخی ،
لطفا « بدون اشتباه» حرکت کنید .


همایون نادری فر 
۱۵ اکتبر ۲۰۱۹
یک جای دور از میهن