عاملین فاجعه پلاسکو را بشناسیم !



در روزهایی که گذشت شاهد فاجعه ای دیگر در کشورمان بودیم که در خوشبینانه ترین حالت ، حاصل سوء مدیریت های ادامه دار در سطح خرد و کلان میهن ماتم زده مان، ایران است .
در این چند روز شاهد اظهار نظرهای افراد بسیاری در این باب بودیم که از زوایای مختلف به این فاجعه پرداختند و حرف و حدیثها هنوز ادامه دارد .ولی آنچه که در این فضای احساسی کمتر به آن پرداخته شده و نشانه های شیطنت اتاق فکر رژیم نیز در آن مشهود است ، نقش مستقیم و پر رنگ بنیاد مستضعفان به ریاست محمد سعیدی کیا بعنوان مالک ساختمان غصبی پلاسکو می باشد .
بنیادی که از ارگانهای زیر نظر نهاد رهبری بوده و رئیس آن نیز منصوب شخص سید علی خامنه ای است .

جدای از واقعیتهای تلخ در مورد تجهیزات ناکارآمد و ناقص آتش نشانی پایتخت ۲۰ میلیونی ایران و نقش آن در فرو ریختن ساختمان بعلت آتش سوزی قابل کنترل ! ( البته اگر غیر عمدی بوده باشد )‌و نیز قصور شهرداری به اجرا و نظارت بر وظایف قانونی خود ؛ باید به این مهم توجه کرد که عاملین اصلی این فاجعه همچنان که در سالهای گذشته بعلت حضور در دایره قرمز مالکیت نهاد رهبری ، بعنوان عضوی از حاکمیت فاشیستی ؛ هرگز مورد بازخواست و ملزم به گزارش عملکرد نبوده اند ، اکنون نیز با زیرکی خاص خود و با سوء استفاده از فضای احساسی ایجاد شده در مورد جانباختن عزیزترین و جان بر کف ترین قشر خدمت گذار یعنی آتشنشانان ، سعی در پنهان شدن در زوایای تاریک این فاجعه مشکوک دارند .
آنچه که خود خبرگزاریهای رژیم بر آن تاکید دارند ، ارسال ده ها تذکر و اخطار به مالک ساختمان از سوی شهرداری و نهادهای زیربط آن چون سازمان آتش نشانی و عدم توجه و اجرای موارد توصیه شده از سوی بنیاد مستضعفان به ریاست سعیدی کیا بعنوان مالک ساختمان پلاسکو است .
از سوی دیگر شهرداری تهران با مدیریت سردار قالیباف با عدم نظارت و اجرای ماده ۵۵ قانون شهرداری ها و بخصوص بند ۱۴ آن ، عملا سهم مهمی در فاجعه اخیر داشته و در کشته شدن هم میهنانمان در این فاجعه و نیز از بین رفتن سرمایه صاحبان اماکن تجاری ساختمان پلاسکو ، مقصر است .
برای آشنایی هم میهنان و آگاهی از چرایی مقصر بودن شهرداری تهران در این فاجعه به بند ۱۴ ماده ۵۵ قانون شهرداریها که در ذیل می ید توجه کنید :
«بند ۱۴ ماده ۵۵ قانون شهرداری ها»
(‌‌‌ بند ۱۴ - اتخاذ تدابیرموثر و اقدام لازم برای حفظ شهر از خطر و حریق و همچنین رفع خطر از بناها و دیوارهای شکسته و خطرناک واقع در معابر عمومی و کوچه ها واماکن عمومی ودالانهای عمومی و خصوصی و پر کردن و پوشاندن چاههاو چاله های واقع در معابر و جلوگیری از گذاشتن هر نوع اشیاء در بالکنها و ایوانهای مشرف و مجاور به معابر عمومی که افتادن آنها موجب خطر برای عابرین است و جلوگیری از ناودانها و دودکشهای ساختمان که باعث زحمت و خسارات ساکنین شهرها باشد
تبصره:در کلیه موارد مربوط به رفع خطر از بنا ها و غیره و رفع مزاحمت های مندرج در ماده فوق شهرداری پس از کسب نظر مامور فنی خود به مالکین یا صاحبان اماکن یا صاحبان ادوات منصوب ابلغ مهلت دار مناسبی صادر مینماید و اگر دستور شهرداری در مهلت معین به موفع اجرا گذاشته نشود شهرداری راسا با مراقبت مامورین خود اقدام به رفع خطر یا مزاحمت خواهد نمود و هزینه مصروف را به اضافه صدی پانزده خسارت از طرف دریافت خواهد کرد.
مقررات فوق شامل کلیه اماکن عمومی مانند سینماها،گرمابه ها مهمانخانه ها،دکاکین،قهوه خانه ها،کافه و رستورانها ،پاساژها و امثال آن که محل رفت و آمد مراجعه عمومی است نیز میباشد..)
امید می رود هم میهنانمان با هوشیاری خود و با تمرکز بر خواسته های بر حق که همانا جبران خسارات وارده از سوی حاکمیت و دستگاههای ذیربط با بر کناری مدیران آنها و محاکمه شدن آنان در پیشگاه مردم در دادگاه مستقل است ؛ تکلیف خود را با این ایادی ظلم و فساد و جنایت مشخص کنند و تا بر گزاری این دادگاه در ایران آزاد آینده ، خواب را از چشمان این خفاشان بربایند .
جای دارد یادی کنیم از قهرمانان آتش نشان که با کمترین امکانات، خود را به دل آتش بی لیاقتی و فساد حکومت که از پلاسکو زبانه می کشید، زدند .
نام و یادشان گرامی و جاوید باد .

همایون نادری فر
۲۴ ژانویه ۲۰۱۷
یک جای دور از میهن 

 
 

   

اندرباب بیهودگی دلبستگی به اصلاحات در جمهوری اسلامی



 " سید محمد خاتمی بعنوان رهبر اصلاحات در نامه اش بمناسبت مرگ هاشمی رفسنجانی ابتدا به رهبر تسلیت گفت و بر اولویت جایگاه ولایت فقیه ،بار دیگر صحه گذاشت ؛ فارغ از این که شخص خامنه ای و عوامل آشکار و نهانش چگونه در این دو دهه اخیر بر ناخودی بودن و فتنه گر بودنشان اصرار داشته و دارند و چه بر سر رهبران جنبش سبز آورده اند !
امروزه بر همگان مشخص است که مشکلات این کشور و مردمش کلیت نظام جمهوری اسلامی با همه جناحهای تشکیل دهنده آن است و نه رهبر و یک جناح خاص چون جناح اصولگرای ذوب در ولایت. گواه ما بر این مهم  این است که اصلاح طلبان بارها در سخن و عمل خود به روشنی اذعان داشته اند که اگر جناح راست اصولگرا به این مهم که هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا سهیم در این نظام اسلامی هستند، رضایت بدهند؛ اصولا مشکلی باقی نمانده و دغدغه ای به نام مردم اصلا وجود خارجی ندارد.
اگر دقت کنید می بینید که به طور مثال ، هیچ اصلاح طلبی هرگز سوال نکرده و نمی کند که نیروهای نظامی رژیم در سوریه چه می کنند؟
هیچ اصلاح طلبی اعتراض نکرده و نمی گوید که این حضور مزدوران جمهوری اسلامی در سوریه و نقشی که در جنایات بر علیه مردم آن دارند ؛ باعث کینه عمیق مردم منطقه و بخصوص کشورهای عربی نسبت به مردم ایران شده و مردم ایران هر لحظه ممکن است آماج حملات از سوی کل این کشورها ی سنی نشین منطقه شوند.
کسی از میان این جماعت نمی پرسد که چرا حقوق بشر در کشور رعایت نمی شود .
هیچ اصلاح طلب حکومتی را این روزها ندیدیم که درد اعتصاب غذای زندانیان سیاسی را داشته باشد .
و ... 
اگر هم پرسشی هست از دزدی ها و غارتهایی است که جناحی به تنهایی انجام داده و جناح دیگر را شریک این راهزنی ها و دزدی ها از اموال ملی قرار نداده و از سفره انقلاب سهم کمتری را به او داده است  .

مشکل اینجاست که یکی زیاد می خورد و آن دیگری کمتر نصیبش می شود و دعوا بر سر لحاف ملاست و نه حق و حقوق پایمال شده مردم .

دلبستن به امثال رفسنجانی و خاتمی تنها باعث اتلاف وقت و نابودی ایران است.
اینان همگی به خمینی اعتقاد دارند. خمینی که به جرات می توان گفت هیچ کشوری در تاریخ خود نظیر آن را نداشته و ندیده است . او کسی بود که اصولا ملیت ایرانی را قبول نداشت .
آنچه برای خمینی اولویت داشت امت اسلام و اسلامیت بود و تمام ایدئولوژی نهضت خود را نیز بر این پایه بنیاد نهاد . 
دیکتاتورهای بزرگی چون هیتلر و چنگیز در اعمال جنایتکارانه شان حداقل به دنبال اعتلای کشور و ملت و قوم خود بوده اند؛ ولی ما چنین چیزی را در خمینی و پیروانش در ۳۷ سال گذشته ندیدیم .
اینکه امروز می بینیم به مناطق جنگزده پس از ۲۸ سال هیچ توجهی نمی شود و یا به سیستان و بلوچستان محروم ، کردستان مظلوم و دیگر مناطق شهری و روستایی عقب نگه داشته شده و بدون حداقل امکانات ... توجه نمی شود ؛ به خشک شدن دریاچه ها و فجایع آینده آن در آذربایجان توجه نمی شود؛ ولی می بینیم که دغدغه راست وچپ حکومت لبنان فلسطین و سوریه و یمن و ... است ؛ همگی برآمده از این تفکر خمینی یعنی عدم باور به ملیت و خاک ایران است. حال از این اصلاح طلب حکومتی که خود را مقید به ولایت فقیه و نظام تاسیسی توسط خمینی می داند و زمان حکمرانی وی را دوران طلایی می نامد؛ چه انتظاری می توان داشت ؟!

هم میهنانم ، مبارزه با رژیم ضد ایرانی جمهوری اسلامی ، بازی موش و گربه نیست که در تظاهرات های حکومتی شرکت کنیم (منجمله روز حکومتی قدس و اخیرا خاکسپاری رفیق ۵۹ ساله رهبری ،هاشمی رفسنجانی ) بعد در یک گوشه آن به شعار هایی بپردازیم که اصولا رسا هم نیست و خیلی ضعیف شنیده می شود و حتی در نمای تصویری مورد سوء استفاده حاکمان نیز قرار گرفته و بعنوان حضور میلیونی و مهر مشروعیت نظام القاء‌ می شود .
امروزه باید با یک مبارزه محکم و کار آمد همه جانبه به کلیت این حکومت و حامیان آن اعلام کرد که این ملت شاید ۳۷ سال پیش به گفته شما و خیلی از دگم اندیشان سطحی نگر، انقلابی کرده است (بنده شخصا آن را شورش ۵۷ می نامم ودر اصالت و مردمی بودن آن شک دارم، چرا که قرائن به روشنی نشان می دهد ، اصولا قاطبه مردم در آنزمان فاقد هدف مشخص برای برپایی یک انقلاب بوده اند. و اصولا حرکت سال ۵۷ یک شورکاذب بود که خارجی ها به کمک عوامل داخلی خود به مردم ایران القا کردند برای رسیدن به منافع بلند مدت خود در منطقه و رهایی از کابوس ایران قدرتمند با رهبریت شاه فقید )ولی باید بدانند که کلیت این نظام از بالاو پایین فشل است و تنها بازیچه پدرخوانده گان چشم آبی و چشم بادامی از منتهی علیه غرب گرفته تا انتهای شرق .
باید گفت و تکرار کرد تا همه بفهمند که این نظام با قوانین بدوی و ضد منافع ملی و ضد ایرانی اش ثابت کرده است که قابل اصلاح نیست و با ۴ دهه عملکرد و کارنامه سیاه ، باعث منهدم شدن همه ارکان اجتماعی فرهنگی و اقتصادی این کشور شده است . باعث فقر و از بین رفتن پایه های دانش شده است . باعث فروریختن اخلاقیات در جامعه شده است و ... . 
باید به طور روشن و واضح و بی پرده به این نظام گفت ما دیگر نظامی به نام جمهوری اسلامی نمی خواهیم. ایران نیاز به یک قانون اساسی بر پایه سکولاریسم و دموکراسی دارد که در آن به تمام آزادی ها  و جایگاه انسانی توجه شود .

پس چاره ایران ما برای نجات از این منجلاب، جز سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نیست. "

برگرفته از نظرات یک هم میهن با ویرایش و اضافات

همایون نادری فر
۱۱ ژانویه ۲۰۱۷
یک جای دور از میهن