ماه محرم بود و سربازهای روسی در تبریز چوبه ی دار برپا کرده بودند و مشغول دار زدن آزادیخواهان بودند ولی یک مشت آدم لات و لوت و چاقوکش و پامنبری عین خیالشون هم نبود. برای کشتار آزادیخواهان که جلو چشمشون کشته می شدند جشن می گرفتن و برای امام حسینی که هزار سال قبل مرده بود عزا و علم و طبق راه انداخته بودن و سینه می زدند که داد از ظلم یزید.
زنده یاد "احمد کسروی" از کتاب تاریخ مشروطه
و اما امروز :
کشتن ستار بهشتی و شکنجه صدها ستار دیگر در زندانهای رژیم....
عدم رسیدگی به اوضاع اسفناک زلزله زدگان آذربایجان......
کشته شدن بیماران نیازمند به داروهای وارداتی در اثر وارد نکردن و عدم تخصیص بودجه برای واردات داروهای خارجی......
گذشت یک ماه از اعتصاب غذای نسرین ستوده ،در اعتراض به عدم رعایت حقوق زندانی.....
بذل و بخشش ثروت های ملی به رژیمهای جنایتکاری چون سوریه ، لبنان و فلسطین.....
و .......
و باز تاریخ تکرار می شود و ابلهان در سوگ دشمنان ایران * ، بر سر و سینه می کوبند......
محرم ، ماه افتادن پرده ها از حماقت و جهالت انسانهای مسخ شده
همایون نادری فر
28 آبان ماه 1391 خورشیدی
3 محرم الحرام 1434 قمری
------------------------
پی نوشت :
* ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد و زنانشان را به فروش رساند و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.
امام سوم شیعیان / کتاب «سفینه البحار و مدینه الحکام و الآثار» صفحه 164 نوشته شیخ عباس قمی
هرچه خواهی بر شهید کربلا خون گریه کن
پاسخحذفماهها بنشین و بر آن ماجرا خون گریه کن
در دل تاریخ سرگردان بمان تا روز حشر
همصدا با نوحه ی اهل عزا خون گریه کن
تا فراموشت شود وضع پریشان وطن
برپریشان حالی آل عبا خون گریه کن
از غم امروز اگر گویی به خشم آید خدا
در غم دیروز از بهرخدا خون گریه کن
نوحه ی تزویر می خوانند یاران ستم
در کنارظلم بنشین بی ریا خون گریه کن
چون اسیربند و زندان نیست اینجا هیچ کس
برغل وزنجیرسبط مصطفی خون گریه کن
شعله های اعتیاد ارسوخت نسلی راچه باک
تو به یاد شعله های نینوا خون گریه کن
مصلحت را برحقیقت برگزین از روی عجز
قصه ی"هیهات مناالذله" را خون گریه کن
چون جوانان وطن را نیست رنج و کاستی
برعروس قاسم نیکو لقا خون گریه کن
تشنه ی مهر و محبت نیست اینجا کودکی
بریتیم تشنه ی دشت بلا خون گریه کن
زانکه دامان وطن ایمن ز فقر است و فساد
درعزای چادر دردانه ها خون گریه کن
از شهادت می گریز اما به" امید" ثواب
هرچه خواهی بر شهید کربلاخون گریه کن
دکتر مصطفی بادکوبه ای
http://amirhoseinmovahedi.wordpress.com/2012/11/18/
پاسخحذفنامه سرگشاده امیرحسین موحدی در سالهای حضور در میهن خطاب به رهبران حکومت (آذرماه 1385)
http://www.ettelaat.net/06-12/news.asp?id=17934