آن روزی که خمینی از تبعید بازگشت و بی احساس ، قدم بر خاک ایران گذاشت ؛ یکی از ارمغانهای شوم این عجوزه قرن، همانا تلاش بر تولد جمعیتی تحت عنوان امت در مقابل ملتی بود که خود را در جغرافیای سیاسی و اجتماعی ایران ، ایرانی می دانست .
تولد امت اسلامی ، با در نوردیدن مرزها برای گسترش دادن این واژه به کمک خواهر و برادر نامیدن دیگر مسلمانان و بخصوص شیعیان در اقصی نقاط جهان ، عاملی شد که بعد از گذشت ۳۸ سال از آغاز سقوط ایران در منجلاب پس رفت ، امروز شاهد تبعات منفی آن در روابط اجتماعی درون ایران و حتی مباحث خاص بین المللی هستیم .
سالهاست در کنار حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی ، شاهد حضور جمعیتی می باشیم که با افتخار خود را امت ، امت شهید پرور ، امت همیشه در صحنه ، امت مقاوم ، امت ولایت مدار و ... می نامند و از سوی نظام حاکم نیز اینگونه خوانده می شوند .
این جمعیت که شاید در خوشبینانه ترین حالت ،یک پنجم جمعیت ایران را شامل شوند ؛عملا همه معادلات ، رفتارها و کنشهای اجتماعی را در ایران به دست گرفته و تابلویی نامانوس از ایران و ایرانی را به دنیا معرفی کرده اند .
جمهوری ولایی اسلامی نیز با حداکثر بهره از وجود این جمعیت ،که اکثریت بافت سنتی و خرافی جامعه را شامل می شوند ؛تا به امروز موفق شده است تا به انحاء مختلف ، رفتار این جمعیت را به کل جمعیت ایران تعمیم دهد و همه ملت ایران را بصورت امت ایران به جهان معرفی نماید .
حضور و شرکت جمعیت چند ده تا چند صد هزار نفره در مناسبتهای مختلف حکومتی در شهرهای کوچک و بزرگ ایران ، که با نگاهی هوشیارانه نشان از حضور حداقلی جمعیت مقیم این شهرها دارد ،بارها از سوی رژیم برای معرفی میزان بالای مشروعیت خود به خصوص به دنیا ،استفاده شده است .
جای بسی تاسف است که جمعیتی خارج از تعاریف امت بودن ، در ۳۸ سال گذشته بارها از سوی حاکمیت، بازی خورده و خواسته و ناخواسته در امت اسلامی حل شدند و منافع نظام را حفظ و به آن رونق بخشیدند .
شرکت در انتخابات گذشته وفریب خوردن از طیف حکومتی اصلاح طلبان و تکرار این بازی بخصوص در ۲۰ سال گذشته ، نمونه بارز و یکی از این اختلاطهای ناهمگون امت و ملت بود که در نهایت به ضرر ملت و به نفع امت و حکومت تمام شد .
شرکت در راهپیمایی های حکومتی به بهانه های واهی و حتی بخاطر ترس از به خطر افتادن موقعیتهای شغلی و تحصیلی نیز یکی دیگر از همرنگی های تاسف بار تعدادی از ملت با امت می باشد .
تمامی اینها در کنار هم باعث می شود تا عملکردهای نامتعارف و ماجراجویانه سازمانها و ارگانهای حکومتی که از حمایت طیف امت نیز برخوردارند ، در نبود اعتراضات قوی و برجسته از سوی ملت حداکثری ، به نام ایران و ایرانی نوشته شده و به جهان نشان داده شود . چیزی که ماحصل آن را سالهاست در رفتار جامعه بین الملل با ایران و ایرانیان می بینیم و در این میان آنچه که کمتر بدان پرداخته شده است ؛ نقش تک تک ایرانیان ساکت ، محافظه کار و عافیت طلب در این رویکرد منفی به نام ایران و ایرانی از سوی دنیاست .
زمانی که حکومت یک کشور بصورت علنی از گروههای تروریستی حمایت می کند ؛ زمانی که نقش آن در بمب گذاری ها و کشتار مردم دیگر نقاط جهان هویدا می شود ؛ وقتی در میان فقرجامعه و ورشکستگی اقتصادی ، به دنبال برنامه مشکوک ، پرهزینه و غیر اقتصادی اتمی می رود ؛ در امور داخلی کشورهای مختلف دخالت می کند ؛ پرچم کشورها را آتش می زند و کشوری به رسمیت شناخته شده در جهان را تهدید به منابودی می کند و در این میان صدای اعتراض در خور ملتی چند ده میلیونی شنیده نمی شود ؛ چه انتظاری جز رفتارهای امروزی جامعه بین الملل با خودمان را باید داشته باشیم ؟!
ملتی که حق ملی خود را نشناسد و از جایگاه ملی خود محافظت نکند؛ مضحک خواهد بود اگر امتیازات و نه حق دریغ شده از سوی کشورهای جهان را به خود به خاطر همه موارد ذکر شده در بالا ، ناحق بنامد و همسو و همصدا با حاکمانی که حقوق شهروندی یک ملت را سالهاست زیر پا گذاشته اند، از دنیا طلبکار باشد .
بیایید با هم روراست باشیم ، و قبول کنیم که صدای ملت ایران در سالهای گذشته به غیر از چند مورد معدود و موقت ، در اعتراض به عملکرد رژیم جمهوری اسلامی و امت پشتیبان آن ، به اندازه کافی بلند نبود که سیاستمداران و دولتمردان جهان را مجاب کند تا با دقت بیشتری به سیاستگذاری و برنامه ریزی در مورد ایران با در نظر گرفتن واقعیت جدایی مقوله ملت حداکثری از امت حداقلی و حکومت ؛ عمل کنند و همواره شاهد رفتار یکسان آنها با کل جمعیت ایرانی بوده ایم .
در این میان کنشگران سیاسی مخالف جمهوری اسلامی بایستی به جای توصیه و مخاطب قرار دادن دولتمردان وسیاسیون دنیا ، برای قائل شدن و توجه به این مهم که حساب مردم ایران با حاکمیت آن جداست ؛ مستقیما مردم و بخصوص ملت ایران را مورد خطاب قرار دهند و از آنان بخواهند برای مصون ماندن از همه تصمیم گیری های سختگیرانه و بحق جامعه بین الملل در گذشته و حال و بخصوص آینده ؛ تلاش کنند تا این جدایی را برای جهانیان به نمایش بگذارند و به دور از تمام آزمونها و خطاهای گذشته که نشان از عدم تغییر سیاستهای ضد ایرانی رژیم دارد ،با رفتارهای حساب شده و هوشیارانه ، دولتمردان غرب و شرق را به دقت در عملکردهای خود در مورد ایران و ایرانی مجاب نمایند و نشان دهند که واقعا حساب آنها با جمهوری اسلامی جداست .
همایون نادری فر
۵ فوریه ۲۰۱۷
یک جای دور از وطن
نوش...
پاسخحذفبسیار عالی. خوشوقتم از آشنایی با قلمتان.
دستتان درد نکند.