امروز نوشته
ای از یکی از دوستان وبلاگ نویسمان دیدم و این نوشته را بسیار نزدیک به مطلبی دیدم
که تصمیم داشتم در مورد شاهزاده رضا پهلوی و طرفداران واقعی ایشان ، بنویسم و این مهم ،ماهها بود فکرم را مشغول کرده بود .
از تک تک
هم میهنانم و بخصوص آنانکه با چشمانی بسته و بدون مطالعه و دیدن نوشته ها و مصاحبه
های شاهزاده رضا پهلوی ، و آشنایی با افکار و عملکرد ایشان ، در مورد وی و پشتیبانان
واقعی ایشان ( تاکید میکنم : پشتیبانان و طرفداران واقعی ایشان) قضاوت می کنند ؛ می
خواهم ،حتما وقت و زمانی را برای خواندن این مطلب اختصاص دهند .
همایون نادری فر
8 اسفند 1391 خورشیدی
.
رضا پهلوی
و جمهوریت, چشم انداز آینده اپوزیسیون ایران
روزی نیست که در دنیای مجازی چرخی بزنی
و نوشته ای از هم سویی یا عدم همسویی با رضا پهلوی نخوانی. تو گویی وجود رضا پهلوی
تنها علت ناکامی های اپوزیسیون می باشد. متاسفانه برخی از این نوشته ها با بیان موارد
اتهامی و توهین آمیز تنها به تخریب رضا پهلوی پرداخته است و کمتر نوشته انتقادی راه
گشا را می توان در میان آنها پیدا کرد که دغدغه ها و نگرانی ها و ضعف های یک نظام پادشاهی
در آینده ایران را بر شمارد.نویسنده خود جوانی است جمهوری خواه با گرایشات سوسیال دموکراتیک
سبز (گرایش به محیط زیست) و با تجربه کار در اردوگاه و فضای فکری اصلاح طلبی
"دوم خردادی" و "بیست و دوم خردادی" در گذشته. نویسنده این نوشتار
فرای غرق شدن در مبارزات دنیای مجازی با افراد و گروه های سیاسی در ارتباط مستقیم بوده
و تا حد امکان فرای گرایشات سیاسی و ایدئولوژیکی با این افراد و گروه ها همکاری می
نماید. در این نوشته تلاش خواهم کرد تا یافته های خود را از شخص رضا پهلوی و طرفداران
او به روی کاغذ آورم. شاید این نوشته گامی کوچک در جهت رفع برخی سوء تفاهم ها و غرض
ورزی ها و کلی گویی های نادرست باشد.
رفتار فردی
رضا پهلوی فردی خوش اخلاق, شوخ, خوش لباس
و خودمانی است. او در اولین ارتباطش با افراد, خود را با نام معرفی می کند. "رضا
پهلوی" نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. رضا پهلوی در جمع های کوچک و غیر
رسمی و یا نیمه رسمی جایگاه خاصی برای خود قائل نیست و اکثرن در یک حلقه خودمانی با
افراد صحبت می کند. رضا پهلوی سخن ور خوبی است و طولانی سخن می گوید و برای اهداف و
عقایدش سخن زیاد دارد. اما او گوش شنوا نیز دارد و حتی از افرادی که برای اولین بار
آنها را می بیند در تصمیم گیری ها و پیشبرد کار نظر خواهی می کند. از وطن دوستی او
همین بس که به ادعای خودش از نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی تقاضا کرده بود که به
عنوان خلبان در جنگ شرکت کند که این تقاضا بی پاسخ باقی ماند.
طرفداران رضا پهلوی
قشر ها, گروه های سنی با گرایش های فکری
گوناگون در داخل و خارج ایران از او طرفداری می کنند, که یا طرفدار نظام پادشاهی مشروطه
به پادشاهی او بوده و یا شخص او را فرای ساختار نظام پادشاهی, فردی مناسب در سپهر سیاسی
آینده ایران می دانند. شخص رضا پهلوی دیدگاه های متفاوتی نسبت به هر یک از افراد و
گروه های طرفدار و هوادار دارد.این افراد و گروه های طرفدار به شرح زیر می باشند:
1- افراد پیر و جوان از قشر های گوناگون اجتماعی و سطح تحصیلات گوناگون,
که خاطرات خوشی از دوران پادشاهی پدر او را یا تجربه کرده اند, یا شنیده اند و یا خوانده
اند و یا فرای این نوستالژی تنها به واسطه رفتار و سخنان منطقی, او را جایگزین مناسبی
برای سیستم امروز ایران می دانند اکثر این
افراد تنها هوادارند و گاهن در فضای مجازی تلاش های رسانه ای می کنند و اقلیتی از آنها
همانند طیف های دیگر سیاسی, رفتار های بسیار زننده و خود کامه ای دارند.
تمامی طرفداران رضا پهلوی به اشتباه به
عنوان "سلطنت طلب" خوانده می شوند که از نظر ادبیات سیاسی واژه اشتباهی می
باشد. خود رضا پهلوی و اکثر طرفدارانش به این مطلب اشاره می کنند که سیستم مطلوب به
عنوان "پادشاهی مشروطه پارلمانی" هیچ سنخیتی با "سلطنت طلبی" ندارند.
شخص رضا پهلوی دوستی اقلیتی را که رفتار های خودکامه ای دارند را به "دوستی خاله
خرسه" تشبیه کرده است و این رفتار ها را به تندی انتقاد می کند.
2- حزب مشروطه ایران این حزب در منشور دموکراتیک
و سکولار خود به طور مبسوط به تلاش خود برای حاکمیت دموکراسی در چهارچوب اعلامیه جهانی
حقوق بشر پرداخته است و نظام مطلوب خود را پادشاهی مشروطه به پادشاهی آقای رضا پهلوی
نامیده است.دو نکته حائز اهمیت این است که؛نخست اینکه با وجود سابقه بیش از 2500 سال
نظام پادشاهی در ایران, در هیچ برهه تاریخی یک نظام پادشاهی مشروطه در ایران حاکم نبوده
و اگر خواسته های این حزب با رای مردم به تحقق بپیوندد این اولین تجربه تاریخی ایران
با یک نظام دموکراتیک پادشاهی مشروطه خواهد بود. در آن سو نیز اگر به رای مردم یک نظام
جمهوری با معیار های دموکراتیک بر کشور حاکم شود نیز اولین تجربه این فرم از حکومت
در ایران خواهد بود.دوم اینکه, این حزب آقای پهلوی را به عنوان کاندیدای خود معرفی
می کند و انتخاب این شکل حکومت و پادشاهی شخص رضا پهلوی را به رای مردم می گذارد. این
بدین معنیست که حق رای افراد و گرایشات دیگر پادشاهی یا جمهوری نیز برای این حزب مورد
احترام می باشد.آقای پهلوی در ارتباط نزدیک با اعضای حزب مشروطه, همانند مرحوم همایون
بوده و می باشد. اما به نظر نویسنده ایشان تمایل ندارد که تنها به عنوان نماینده 2
گروه پادشاهی خواه ذکر شده در بالا شناخته شود. این نشان دهنده آن می باشد که حمایت
از "جمهوریت" به معنای حاکمیت رای مردم بیش از نظام "پادشاهی"
برای ایشان اهمیت دارد.
3- کنشگران سیاسی مستقل در حال حاضر این گروه سوم از نزدیک ترین و جدی ترین
طرفداران آقای پهلوی می باشند. این دسته از فعالین سیاسی که الزامن به حزب یا گروه
سیاسی مشخص تعلق ندارد, از طیف های چپ تا لیبرال, از مذهبی تا غیر مذهبی,طرفدار نظام
جمهوری تا پادشاهی, جوانان و پیش کسوتان می باشند.تیم جوانی که ایشان را از سه سال
پیش همراهی می کند, بی تردید بعد رسانه ای و ارتباطی آقای پهلوی را به شکل چشم گیری
بهبود بخشیده است. این تیم عمدتن از جوانانی با گرایشات گوناگون پادشاهی و جمهوری خواهی
می باشد.
این امر تمایل ویژه رضا پهلوی به نیروی
جوانان و همچنین استفاده از تجربه پیش کسوتان و کارشناسان و تکثر گرایی او را می رساند.
باعث شگفتی است که این سیاست نوین آقای پهلوی توسط برخی از گرایشات مخالف ایشان از
اصلاح طلب تا برخی نیرو های چپ وملی با عناوینی همچون فرصت طلبی مورد هجوم قرار می
گیرد. تو گویی جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران ملک خصوصی این دوستان می باشد.
امنیت ملی و حاکمیت ملی
رضا پهلوی فردیست ملی گرا و وفادار به کشورش
ایران. او حمایت خود را از حق رای مردم و حاکمیت قانون در یک نظام سکولار بر مبنای
اعلامیه جهانی حقوق بشر را اعلام کرده و به واسطه غیر همگن بودن ساختار قومی, مذهبی
ایران در ضمن تاکید به حفظ تمامیت ارضی ایران و مخالفت با نظام فدرال, از موافقان جدی
تمرکز زدایی قدرت در ساختار سیاسی آینده ایران می باشد.
جمهوری خواهی
او بار ها اشاره کرده که اگر در آینده ایران
یک نظام دموکراتیک جمهوری حاکم شود, او به بیش از نود و پنج درصد از خواسته های خود
رسیده و همواره به میل به ریاست جمهوری پدر بزرگش, رضا شاه پیش از سلطنت اشاره می کند.
فردی که تا این حد اهدافش با جمهوری خواهی, علی رغم اختلاف رای نزدیک است و خود را
"جمهوریت خواه" می نامد و سلطنت پادشاه را شدیدن مردود می داند. پس می توان
او را نیز نود و پنج درصد! جمهوری خواه دانست. در میان ما جمهوری خواهان نیز کم نیستند
افرادی که به برخی دوره های تاریخی دوران 2500 ساله پادشاهی در ایران مفتخرند و به
این امر تاکید دارند که آثار و میراث تاریخی ایران که بخش عمده آن در زیر قدرت پادشاهان
اکثرن مستبد بوده, همانند کشور فرانسه به بهترین نحو بایستی مورد بررسی و حفاظت قرار
گیرد.
تاریخ سلسله پهلوی
او همواره منتقد سرکوب ها و محدودیت های
سیاسی در دوران پادشاهی پدرش بوده و این موارد
را هیچگاه ردنکرده است. او از جمله اولین منتقدان پرویز ثابتی پس از مصاحبه جنجالی
او با صدای آمریکا در مورد کتابش و نظراتش در مورد ساواک, بوده است.مخالفان رضا پهلوی
می بایستی به سه نکته توجه داشته باشند:
1- ولیعهد 18 ساله آن زمان ایران, خود از قربانیان سیاست های اشتباه پدرش
می باشد.
2- رضا پهلوی مفسر و استاد تاریخ نمی باشد و نبایستی انتظار داشته باشیم
که تاریخ سلسله پهلوی را به اجمال به تفسیر بپردازد. برای این امر خواندن کتاب های
کارشناسان تاریخ همچون کتاب "شاه" دکتر میلانی سفارش می شود.
3- او که با 18 سال سن از ایران خارج شده, هیچ نقشی در اشتباهات محمد رضا
شاه پهلوی ندارد.
تنها انتظار ما می بایستی این باشد که او
به عنوان یک فعال سیاسی, آزادانه و منصفانه دید نقادانه به دوران پادشاهی پدرش داشته باشد.اگر انتظار داریم او این دوران را با
عناوینی همچون "رژیم ستم شاهی" نام ببرد و یا همچون کارشناسان تاریخی بنشیند
و تمامی نکات تاریخی را حلاجی کند و تا واژه "کودتای 28 مرداد" از دهانش
بیرون نیامد دلمان خنک نشود, یک انتظار بیهوده می باشد.
(( در مورد این قسمت نوشته های دوست عزیزم ، نظر دیگری دارم و از زاویه
ای دقیقترو منصفانه تر به موضوع نگاه می کنم و سیاستهای اعمال شده
توسط محمد رضا شاه فقید را نه اشتباه ، بلکه حاصل تفکر میهن پرستی ایشان وجلوگیری
از توطئه های سنگین داخلی و خارجی بر علیه منافع ملی ایران می دانم ، که جای بحث
بسیار دارد و در این مقوله نمی گنجد و خواننده را دعوت به خواندن کتاب "پاسخ به تاریخ " محمد رضا شاه پهلوی ، می نمایم ... ))
روابط و سیاست خارجی
سیاست خارجی حاکمان جمهوری اسلامی در مقابل
غرب, همواره غیر عاقلانه و توهم آمیز بوده است. باعث شگفتی است که برخی نیرو های اپوزیسیون
خارج و داخل که اکثرن از طیف اصلاح طلب, ملی یا ملی مذهبی و چپ, نیز به همان شکل بسیار
متوهمانه در مورد ارتباطات و حمایت های خارجی برخورد می کنند و همواره از هر گونه ارتباط
و حمایت آشکار کشور های خارجی پرهیز نموده اند. رضا پهلوی با وجود انتقاد برخی از نیرو
های سیاسی, همواره از اعتبار سیاسی خود استفاده نموده و آشکارا به رایزنی با کشور های
عمدتن غربی و نهاد های بین المللی پرداخته است و اعتقاد دارد که موضع گیری کشور های
خارجی و نهاد های بین المللی نسبت به آن چه در ایران می گذرد و حمایت نیرو های دموکرات
ایرانی نه تنها دخالت در امور ایران نیست بلکه وظیفه انسانی و عرفی این کشور ها و نهاد
هاست. این امر به نظر نویسنده یکی از نقاط قوت رضا پهلوی می باشد که اپوزیسیون می بایستی
به نیکی از این اعتبار او در میان سیاستمداران غربی و صاحبان رسانه استفاده نماید.
رابطه با اسرائیل
در ادامه نکته پیشین, بردن نام اسرائیل
برای حاکمان جمهوری اسلامی تابوست و برخی نیرو های اپوزیسیون که در نکته پیشین به آنها
اشاره شد, برخوردی شبیه به حاکمان جمهوری اسلامی دارند. رضا پهلوی فرای همه این تابو
های اشتباه ذهنی با اسرائیل همانند همه کشور های دنیا برخورد کرده و از رایزنی با سیاستمداران
اسرائیلی در جهت منافع ملی مردم ایران و از سخن گفتن با رسانه های اسرائیلی ابایی ندارد.
گروه های سیاسی قومی و عمدتن طرفدار فدرالیسم
حاکمان جمهوری اسلامی, گروه های سیاسی قومی
و واژه فدرالیسم را با "جدایی طلبی" همسان کرده اند. شنیدن واژه فدرالیسم باعث مور مور شدن بدن برخی فعالین سیاسی
ملی و برخی اصلاح طلبان می شود. اما رضا پهلوی علی رغم مخالفت با فدرالیسم, به روشنی
موافقت خود از تمرکز زدایی قدرت در حکومت آینده ایران را اعلام نموده و با گروه های
سیاسی قومی به گفتگو می پردازد. او بر این اعتقاد است که این گروه ها جدایی طلب نبوده
و بایستی با آنها صحبت کرد. شکل فدرال یا هر شکل دیگر در فردای ایران می بایستی به
رای عمومی گذاشته شود. رضا پهلوی اعتقاد دارد که حتی می بایست حرف جدایی طلبان را نیز
شنید و تلاش کرد آنها را به سوی ایران واحد جلب کرد. این رویه رضا پهلوی حتی انتقاد
برخی از طرفداران پادشاهی را که گرایشات ناسیونالیستی دارند برانگیخته, زیرا آنها نیز
با شنیدن مباحثی همچون فدرالیسم, تنها از روی حساسیت ها ی بجا و بی جا, مساله تمامیت
ارضی که البته نکته مهمی است را به میان می کشند.
جنبش سبز
رضا پهلوی همواره با زایش جنبش سبز, این
جنبش را همراهی کرده است و از نشان سبز استفاده نموده است. او بر خلاف برخی مخالفان
جمهوری اسلامی که جنبش سبز را در موسوی و کروبی خلاصه می کنند, همواره همراه جنبش بوده
است و به تکثر در این جنبش پافشاری نموده است. او حتی در گفتگوی خود با صدای آمریکا
علی رغم انتقادات جدی او به موسوی و کروبی, حمایت خود از موسوی و کروبی را به عنوان
زندانیان سیاسی اعلام کرد و گفت: در صورت توافق در ایجاد حکومتی سکولار حتی با موسوی
و کروبی نیز همکاری خواهد کرد.
اتهامات مالی
در مورد درامد های مالی او و پولی که خانواده
پهلوی از ایران خارج کرده صحبت های زیادی می شود. او درآمد خود به عنوان مبارز سیاسی
را دریافت کمک مالی از ایرانیانی که برای سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی در تلاش هستند,
نام برد و در برنامه پارازیت گفت: که این خانواده 62 میلیون دلار به عنوان سرمایه شخصی
از ایران خارج کرده که تا به حال در هیچ دادگاهی غیر آن ثابت نشده.بیشتر اتهامات مالی
به رضا پهلوی بر اساس گزارش برخی نشریه ها مانند نیویورکر و مصاحبه ها و نوشته های
احمد علی مسعود انصاری و علی شهبازی بیان می شود. باید توجه داشت که تمام این ادعا
ها تاکنون در هیچ دادگاهی و مرجع قانونی ثابت نشده و می بایستی پیش از طی شدن مراحل
قانونی این ادعا ها از اتهام زنی پرهیز کرد.برخی منتقدان اذعان می کنند که مبارز سیاسی
بودن یک شغل نیست و آقای پهلوی بایستی منابع درآمدی خود را بیان کند. بی تردید این
مطلب به خود آقای پهلوی ارتباط دارد که می خواهد در مورد مسائل مالی خود شفافیت بیشتری
داشته باشد یا خیر. اما به عنوان پیشنهاد می توان همانند تمامی احزاب فعال در آمریکا
و اروپا, دفتر ایشان یک بیلان مالی سالیانه, از درآمد ها, هزینه ها, کمک های مالی دریافتی
و غیره برای دید عموم منتشر نماید.قابل توجه است که بسیاری از مبارزان سیاسی سرشناس
و غیر سرشناس از طیف های گوناگون اصلاح طلب تا ملی و چپ و غیره به صورت پناهنده سیاسی
در کشور های اروپایی و آمریکایی زندگی می کنند و برای گذران زندگی خود حقوق اجتماعی
از کشور های مربوطه دریافت می کنند, که این امر کاملن طبیعی و جزء حقوق این مبارزان
سیاسی می باشد.ای کاش در آینده این حساسیت های مخالفین آقای پهلوی در مورد مسائل مالی
که حساسیت پسندیده ای نیز می باشد, شامل دیگر چهره های سرشناس و غیر سرشناس مبارز سیاسی
بشود.
مسئولین سیاسی و نظامی (سپاه, بسیج و ارتش)
جمهوری اسلامی
رضا پهلوی به آشتی ملی و عفو عمومی در آینده
ایران در مورد مسئولین سیاسی و نظامی که جرم و جنایت انسانی یا مالی نکرده اند, اعتقاد
دارد و آندسته از مسئولین سیاسی و نظامی که جرم و جنایت نموده اند می بایستی در دادگاه
های عادله قضایی با معیار های انسانی محاکمه شوند. این اعتقاد رضا پهلوی یکی از مترقی
ترین نظر های او در مورد ایران پس از جمهوری اسلامی است.به طور خلاصه با توجه به تاکید
رضا پهلوی به موارد زیر می توان با او فرای اعتقاد به نظام پادشاهی به عنوان یک نیروی
مبارز موثر همکاری کرد؛
1- تاکید او بر مبارزات بدون خشونت و اعتراضات مدنی
2- اعتقاد به "جمهوریت" به معنای رای مردم و حاکمیت قانون بر اساس
اعلامیه جهانی حقوق بشر
3- اعتقاد به عفو عمومی و آشتی ملی و انتخابات آزاد برای هر ایرانی
4- عدم اصرار شخص او برای برپایی نظام پادشاهی
5- اعتبار و ارتباطات سیاسی و رسانه ای بین المللی
6- مخالفت با حمله نظامی به ایران
7- تاکید بر تمامیت ارضی ایران
8- اعتقاد به تمرکز زدایی قدرت حاکمه در آینده ایران
9- حمایت از حقوق اقلیت های قومی, مذهبی و حقوق زنان
10-.....
بسیاری ازکنش گران امروز از جمله خود نویسنده
از سرخوردگان اعتماد به اصلاح طلبی دردرون رژیم هستند و یکبار در دوم خرداد 1376 و
بار دوم در 22 خرداد 1388, در انتخاب بد و بدتر, بد را انتخاب کردیم و علی رغم سابقه
نچندان درخشان سیاسی خاتمی و موسوی, به آنها اعتماد نمودیم. به واسطه کدام سابقه بد
ویا جرم, نبایستی به سیاستمدارانی همچون رضا پهلوی اعتماد نمائیم؟نوشته خود را با گفته
یک خبرنگار سرشناس ایرانی-ایتالیایی, احمد رافت به پایان می برم او در دیداری در شهر
وین گفت: در مجلس ایتالیا از جناح چپ رادیکال تا شبهه فاشیست ها در کنار هم قرار می
گیرند و از حرف زدن با هم هراس ندارند و همدیگر را تحمل می کنند و به چالش می کشند.براستی
چرا این ترس و تابو ها را نمی شکنیم و در کنار هم قرار نمی گیریم؟ چرا از رای مخالفان
خود می ترسیم و آن را به حساب نمی آوریم. رضا پهلوی در آینده ایران تنها یک رای بیشتر
ندارد و بایستی شرایط آزاد فراهم شود که او رای خود را همانند ما به صندوق بیاندازد
اما مساله اینجاست که تارسیدن به آن "صندوق رای" به یکدیگر نیاز داریم.
برگرفته از وبلاگ خرد گرا