اختلافات و تخریبها را کنار بگذارید

مخاطب من جمعی است که خود را اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی معرفی می کنند :
اختلافات و تخریبها را کنار بگذارید
ایران و ایرانی در شرف نابودی است !


در شرایط و برهه ای از تاریخ قرار داریم که شاید جزو مکتوبترین تاریخ نگاری ها در نوشته های سیاسی ، اجتماعی آینده باشد .
آنچه مشهود است ،تلاش بیش از یک قرن روشنفکران ، فعالان سیاسی و اجتماعی، برای نهادینه کردن دمکراسی و تلاشی نیم قرنی برای برقراری سکولاریسم در کشوری است که همه این تلاشها تا به امروز نه تنها رو به پیروزی و موفقیت نبوده ، بلکه روندی معکوس را در ۴۰ سال اخیر در پیش گرفته و نهایتا با جمع کثیری از افراد و احزاب و سازمانهایی مواجه هستیم که در چهار دهه اخیر بعد از شورش شبهه انقلابی ۵۷ ، علارغم ادعای دموکراسی خواهی و تلاش برای رهایی از حکومت دینی فاشیستی جمهوری اسلامی ،خود الفبای دمکراسی و آزادی خواهی را رعایت نمی کنند و به جای تمرکز بر مبارزه با رژیمی صاحب قدرت و ثروت ، اندک داشته های خود را به اشکال مختلف صرف تخریب و دشمنی و در منصفانه ترین حالت ، صرف انتقادهای غیر سازنده و غیر مفید از یکدیگر کرده و عملا نقش سربازان داوطلب بدون جیره و مواجب را برای حفظ و بقای بیشتر جمهوری اسلامی ایران ، بازی می کنند !
در این مهم ، اگر خصوصیات فردی و تاریخچه کار جمعی ایرانیان و میزان موفقیت آمیز بودن آن را بررسی کنیم ، با نتایج ناخوشایندی مواجه می شویم که بحث در مورد آن فعلا در حیطه این مقوله و هدف نویسنده از این نوشتار نیست . ولیکن آنچه که ضرورت همبستگی و نه لزوما اتحاد میان نیروهای سرنگونی خواه و برانداز را بیش از هر زمان دیگر ، برجسته می کند ، شرایط اسفناک و رو به فروپاشی ایران و جامعه ایران است که بیش از هر زمان دیگری علائم آن بروز کرده است .
اینکه تفکرات و رویکردهای مختلفی در میان فعالین عرصه های مختلف سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی و حتی دینی وجود داشته باشد ، امری بدیهی و لازمه نیاز به وجود واژه دمکراسی است که اگر همه چیز در جوامع بشری یکسان بود، نیازی به واژه دمکراسی و آزادی نبود .
دمکراسی خواهی و ادعای دمکرات بودن ، زمانی نمود پیدا می کند و می توان به صداقت گوینده و مدعی آن ایمان داشت ،که در عمل و رفتار نیز شاهد این مهم باشیم و این همان اخلاق سیاسی است که متاسفانه این روزها بیش از هر زمان دیگری زیر پا گذاشته می شود .
سئوال اینجاست که چطور می توان بر صداقت کسی یا مجموعه ای باور داشت که دم از حقوق مردم ، برابری و احترام به تک تک عقاید انسانهای یک جامعه بزند ولی در عمل رقیب مبارزاتی خود را که در هدف اشتراکات فراوانی دارند ، بخاطر حس حسادت ،و خواسته های شخصی و گروهی ، با هدف حذف یا به حاشیه راندن ، تخریب نماید ؟!
چطور می توان تلاشهایی را که می رود تا اعتمادهای از بین رفته در پی سیاستهای زیرکانه اتاق های فکر رژیم را دوباره احیا کند و به جامعه نفسی دوباره برای حق طلبی و آزادیخواهی بدهد ، ناگهان با بی اخلاقی و رفتارهای بدور از شرافت فردی و اجتماعی ، تبدیل به بی اعتمادی بیشتر و یا در بهترین حالت ، به دوگانگی ها و سردرگمی بیشتر سوق دهد !
آنچه که باید بر آن تاکید کرد و چشم انداز روزهای آینده مبارزات را بر اساس آن ترسیم نمود ، چیزی نیست جز پرداختن و فقط پرداختن به هدف اصلی این مبارزات که همانا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی می باشد . راه و روشی که مطلقا نباید به حاشیه ها و سناریوهای زیرکانه رژیم گرفتار شود و انرژی خود را در عدم رعایت اخلاق سیاسی و دشمنی با رقیبان ، تلف کند .
عقل سلیم ، متون فلسفه سیاسی و دانش اجتماعی با زبانی ساده ،چنین حکم می کند که دعواهای شخصی و افشاگری ها و رقابتهای سالم و ناسالم ! سیاسی خود را برای کسب قدرت و یا انتقام جویی شخصی ! به آینده و به بعد از سرنگونی رژیم فاسد جمهوری اسلامی و تشکیل نظامی بر پایه دموکراسی و سکولاریسم محول کنید تا در فضایی آزاد با آزادی مطبوعات و رسانه های دیداری و شنیداری ، و همچنین تشکیل سازمانها و احزاب سیاسی و اجتماعی مختلف ، به این خواسته های فردی و گروهی بپردازید و اجازه دهید مردم در فضایی سالم و نه در فضایی مسموم و بی اخلاقی های امروزی ، به قضاوت در مورد ادعاها و رفتارها بپردازند و قضاوت کنند .
از این فرصت استفاده می کنم و بعنوان کسی که بیش از نصف عمر خودم و تمام دوران جوانی ام را صرف مبارزه با رژیمی کرده ام که تولدش در ۳ سالگی من رخ داد ،؛ هم تجربه زندان را برایم محیا کرد و هم تجربه تلخ تری به نام تبعید اجباری ؛ که باعث شود سالها از عزیزانم دور باشم و حتی پدرم را که این روزها سالگرد از دست دادنش را به سوگی مداوم نشسته ایم ، بعد از شش سال ندیدن و در آغوش نکشیدن ، دور از وطن از دست بدهم و در حسرت پند آخر وی تا آخر عمر بمانم .
می دانم که من و من های بسیاری در این شرایط بوده و هستند و بسیارانی نیز در داخل کشور ، با ادامه حیات رژیم ، روزگار مناسبتر از من و ماها ندارند .
پس بیایید و دست از این بی اخلاقی ها و اختلافات و نیشتر زدن بر زخمهای کهنه و چرکین یکدیگر بردارید و فراموش نکنید که در اوضاع بوجود آمده که شاهد آن هستیم ، تک تک شما ، مستقیم یا غیر مستقیم (با بی تفاوتی) سهیم هستید .

شدیدا معتقدم در شرایط امروز ، پرداختن به بحثهای خارج از مبارزه مستقیم با جمهوری اسلامی به بهانه های مختلف ، تنها آب به آسیاب رژیم ریختن است و عاملان آن ،خواسته و ناخواسته به عمله های رژیم در خارج از کشور تبدیل شده اند .
سخن کوتاه می کنم و تنها به این پند ایران پدر در ۹۹مین زادروزش بسنده می کنم که :
بیایید در این شرایط دشوار میهن ، تنها به ایران بیاندیشیم.

همایون نادری فر 
۵ آبان ماه ۱۳۹۷ یزدگردی
یک جای دور از میهن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر