جمهوری طلبها ، با جمهوری خواهان ، یکی نیستند !



موضوعی که همیشه پنهان بوده وکمتر مورد توجه و تحلیل قرار گرفته ؛ این مهم است که معنای « جمهور» و « نظام قائم بر جمهور» از سوی افراد جمهوری طلب ، به گروگان گرفته شده است

در واقع چه جمهوری خواهان واقعی و چه ما پادشاهی خواهان ؛ همگی معتقد به جمهوری ، به معنای نظام مبتنی بر رأی جمهور یا همان مردم هستیم .

حتی در همه این سالها ، ما پادشاهی خواهان و دوست داران نظام پارلمانی ، نشان داده ایم که بیشتر از خود این به ظاهر جمهوری خواهان ( ولی در واقع جمهوری طلبان )، جمهوری خواه هستیم .

چرا که همواره خودمان و حتی پادشاه مورد نظرمان ، شاهزاده رضا پهلوی ، بارها گفته ایم و بر این اعتقاد هستیم که ، « نظام آینده ایران باید با رأی جمهور مردم مشخص گردد».

چیزی که ما اصلا و یا حداقل بنده ، از هیچکدام از این افراد مدعی جمهوری خواهی ،ندیده و نشنیده ایم .

به باور من ، از آنجایی که برخی از میهن پرستان واقعی ، به رسانه ها دسترسی دارند ؛ بایستی این مهم را به انحاء مختلف بیان نموده و مردم را از این دیدگاه دیکتاتور مأبانه «جمهوری طلبان» آگاه سازند و نشان دهند که در این اپوزیسیون هزار رنگ ؛ تنها کسانی که اعتقاد به رأی جمهور مردم دارند ، شخص رضا پهلوی و پشتیبانان واقعی وی( و نه سلطنت طلبان افراطی و یا مزدوران در لباس هواداری وی ) می باشند .

پاینده ایران 
پاینده جمهور مردم ایران
و برقرار باد نظام پادشاهی پارلمانی به شاهنشاهی رضا پهلوی 
همایون نادری فر
۱۰ نوامبر ۲۰۱۸ 
یک جای دور از میهن

اختلافات و تخریبها را کنار بگذارید

مخاطب من جمعی است که خود را اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی معرفی می کنند :
اختلافات و تخریبها را کنار بگذارید
ایران و ایرانی در شرف نابودی است !


در شرایط و برهه ای از تاریخ قرار داریم که شاید جزو مکتوبترین تاریخ نگاری ها در نوشته های سیاسی ، اجتماعی آینده باشد .
آنچه مشهود است ،تلاش بیش از یک قرن روشنفکران ، فعالان سیاسی و اجتماعی، برای نهادینه کردن دمکراسی و تلاشی نیم قرنی برای برقراری سکولاریسم در کشوری است که همه این تلاشها تا به امروز نه تنها رو به پیروزی و موفقیت نبوده ، بلکه روندی معکوس را در ۴۰ سال اخیر در پیش گرفته و نهایتا با جمع کثیری از افراد و احزاب و سازمانهایی مواجه هستیم که در چهار دهه اخیر بعد از شورش شبهه انقلابی ۵۷ ، علارغم ادعای دموکراسی خواهی و تلاش برای رهایی از حکومت دینی فاشیستی جمهوری اسلامی ،خود الفبای دمکراسی و آزادی خواهی را رعایت نمی کنند و به جای تمرکز بر مبارزه با رژیمی صاحب قدرت و ثروت ، اندک داشته های خود را به اشکال مختلف صرف تخریب و دشمنی و در منصفانه ترین حالت ، صرف انتقادهای غیر سازنده و غیر مفید از یکدیگر کرده و عملا نقش سربازان داوطلب بدون جیره و مواجب را برای حفظ و بقای بیشتر جمهوری اسلامی ایران ، بازی می کنند !
در این مهم ، اگر خصوصیات فردی و تاریخچه کار جمعی ایرانیان و میزان موفقیت آمیز بودن آن را بررسی کنیم ، با نتایج ناخوشایندی مواجه می شویم که بحث در مورد آن فعلا در حیطه این مقوله و هدف نویسنده از این نوشتار نیست . ولیکن آنچه که ضرورت همبستگی و نه لزوما اتحاد میان نیروهای سرنگونی خواه و برانداز را بیش از هر زمان دیگر ، برجسته می کند ، شرایط اسفناک و رو به فروپاشی ایران و جامعه ایران است که بیش از هر زمان دیگری علائم آن بروز کرده است .
اینکه تفکرات و رویکردهای مختلفی در میان فعالین عرصه های مختلف سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی و حتی دینی وجود داشته باشد ، امری بدیهی و لازمه نیاز به وجود واژه دمکراسی است که اگر همه چیز در جوامع بشری یکسان بود، نیازی به واژه دمکراسی و آزادی نبود .
دمکراسی خواهی و ادعای دمکرات بودن ، زمانی نمود پیدا می کند و می توان به صداقت گوینده و مدعی آن ایمان داشت ،که در عمل و رفتار نیز شاهد این مهم باشیم و این همان اخلاق سیاسی است که متاسفانه این روزها بیش از هر زمان دیگری زیر پا گذاشته می شود .
سئوال اینجاست که چطور می توان بر صداقت کسی یا مجموعه ای باور داشت که دم از حقوق مردم ، برابری و احترام به تک تک عقاید انسانهای یک جامعه بزند ولی در عمل رقیب مبارزاتی خود را که در هدف اشتراکات فراوانی دارند ، بخاطر حس حسادت ،و خواسته های شخصی و گروهی ، با هدف حذف یا به حاشیه راندن ، تخریب نماید ؟!
چطور می توان تلاشهایی را که می رود تا اعتمادهای از بین رفته در پی سیاستهای زیرکانه اتاق های فکر رژیم را دوباره احیا کند و به جامعه نفسی دوباره برای حق طلبی و آزادیخواهی بدهد ، ناگهان با بی اخلاقی و رفتارهای بدور از شرافت فردی و اجتماعی ، تبدیل به بی اعتمادی بیشتر و یا در بهترین حالت ، به دوگانگی ها و سردرگمی بیشتر سوق دهد !
آنچه که باید بر آن تاکید کرد و چشم انداز روزهای آینده مبارزات را بر اساس آن ترسیم نمود ، چیزی نیست جز پرداختن و فقط پرداختن به هدف اصلی این مبارزات که همانا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی می باشد . راه و روشی که مطلقا نباید به حاشیه ها و سناریوهای زیرکانه رژیم گرفتار شود و انرژی خود را در عدم رعایت اخلاق سیاسی و دشمنی با رقیبان ، تلف کند .
عقل سلیم ، متون فلسفه سیاسی و دانش اجتماعی با زبانی ساده ،چنین حکم می کند که دعواهای شخصی و افشاگری ها و رقابتهای سالم و ناسالم ! سیاسی خود را برای کسب قدرت و یا انتقام جویی شخصی ! به آینده و به بعد از سرنگونی رژیم فاسد جمهوری اسلامی و تشکیل نظامی بر پایه دموکراسی و سکولاریسم محول کنید تا در فضایی آزاد با آزادی مطبوعات و رسانه های دیداری و شنیداری ، و همچنین تشکیل سازمانها و احزاب سیاسی و اجتماعی مختلف ، به این خواسته های فردی و گروهی بپردازید و اجازه دهید مردم در فضایی سالم و نه در فضایی مسموم و بی اخلاقی های امروزی ، به قضاوت در مورد ادعاها و رفتارها بپردازند و قضاوت کنند .
از این فرصت استفاده می کنم و بعنوان کسی که بیش از نصف عمر خودم و تمام دوران جوانی ام را صرف مبارزه با رژیمی کرده ام که تولدش در ۳ سالگی من رخ داد ،؛ هم تجربه زندان را برایم محیا کرد و هم تجربه تلخ تری به نام تبعید اجباری ؛ که باعث شود سالها از عزیزانم دور باشم و حتی پدرم را که این روزها سالگرد از دست دادنش را به سوگی مداوم نشسته ایم ، بعد از شش سال ندیدن و در آغوش نکشیدن ، دور از وطن از دست بدهم و در حسرت پند آخر وی تا آخر عمر بمانم .
می دانم که من و من های بسیاری در این شرایط بوده و هستند و بسیارانی نیز در داخل کشور ، با ادامه حیات رژیم ، روزگار مناسبتر از من و ماها ندارند .
پس بیایید و دست از این بی اخلاقی ها و اختلافات و نیشتر زدن بر زخمهای کهنه و چرکین یکدیگر بردارید و فراموش نکنید که در اوضاع بوجود آمده که شاهد آن هستیم ، تک تک شما ، مستقیم یا غیر مستقیم (با بی تفاوتی) سهیم هستید .

شدیدا معتقدم در شرایط امروز ، پرداختن به بحثهای خارج از مبارزه مستقیم با جمهوری اسلامی به بهانه های مختلف ، تنها آب به آسیاب رژیم ریختن است و عاملان آن ،خواسته و ناخواسته به عمله های رژیم در خارج از کشور تبدیل شده اند .
سخن کوتاه می کنم و تنها به این پند ایران پدر در ۹۹مین زادروزش بسنده می کنم که :
بیایید در این شرایط دشوار میهن ، تنها به ایران بیاندیشیم.

همایون نادری فر 
۵ آبان ماه ۱۳۹۷ یزدگردی
یک جای دور از میهن

با مردم رو راست باشید ، شما جمهوری طلب هستید یا جمهوری خواه !




اینکه بخش بزرگی از طرفداران نوع نظام از نوع جمهوری پس از ۴۰ سال عمر اولین جمهوری ناقص الخلقه در کشور ایران ، هنوز هم مردم را لایق انتخاب نظام مورد علاقه شان نمی دانند و از حالا بدنبال نسخه پیچی برای آنان و کشور در فردای آزادی ایران هستند، شاید موضوع جدیدی نباشد ولیکن در شرایط حساس امروز و سو استفاده از موقعیت های بدست آمده در سایه عملکرد یک فرقه تبهکار چهل ساله حاکم بر ایران،این مدعیان به ظاهر دمکراسی و با شعار جمهوری خواهی ، در خلاء گفتمانهای پر بار سیاسی و اجتماعی ،  به تشویش اذهان مردم رنج دیده و مارگزیده در مورد نوع نظام آینده می پردازند ، در حالیکه آنچه را که خود بدان باور ندارند ، همان جمهور مردم و نظر اکثریت مردم ایران در مورد این مهم می باشد .

رضا پهلوی بعنوان نماد نظام پادشاهی در ایران و طرفداران واقعی وی و این نوع نظام ، همواره با تاکید بر انتخاب نوع نظام آینده با رای مردم و در یک انتخابات آزاد ، نشان داده اند که به نظر جمهور مردم احترام قائل هستند و نوع نظام آینده را که با رای مردم تثبیت گردد، حتی اگر برخلاف میل شان باشد ، می پذیرند و برای آبادی ایران و رفاه مردمان آن ، در هر جایگاهی که باشند با نظام منتخب همکاری خواهند کرد .

آنچه مشهود است و ما طی همه این سالها و بخصوص در مقطع زمانی چند سال اخیر شاهد بودیم ، عدم باور و اظهار نظر صریح اپوزیسیون جمهوری خواه در قبال پذیرش رای و نظر اکثریت مردم است .چرا که آنان نه تنها مردم را همچون حاکمان جمهوری اسلامی ، صغیر و فاقد درایت لازم برای تصمیم گیری در مورد آینده ایران می دانند ، بلکه آنان را با انواع نابکاری ها و بی اخلاقی ها ، نسبت به نوع نظامی که ریشه در باور و اندیشه ایرانی و فرهنگ شرقی ما دارد، بد بین کرده و از اکنون با آن به مخالفت های بی منطق و بر پایه باورهای آشکار و نهان چپی با رگه هایی از خصومت های شخصی به ارث برده از خاندان قاجار و یا حجره های فیضیه قم ، می پردازند .

این خصومت ها و عقده های سیاسی در فضایی آکنده از دگم اندیشی ، باعث گردیده که حتی این قشر از فعالین سیاسی ، به خود زحمت مطالعه و پیگیری سخنان و مانیفیست سیاسی رضا پهلوی ، بعنوان پادشاه آینده ایران (البته در صورت انتخاب نظام پادشاهی توسط مردم ایران ) نمی دهند تا با درک واقعیتها از تعریف نوع نظام پادشاهی در آینده ایران ، و آنهم منوط به پذیرش از سوی اکثریت مردم ایران ، بدون اتلاف وقت و انرژی و بدور از حاشیه ها، به سمت هدف مشترک همه آزادیخواهان ایرانی که همانا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و برقراری یک نظام بر پایه دمکراسی و سکولاریسم بر اساس منشور حقوق بشر ، حرکت کنند .

در این میان هستند کسانی که در کالبد پادشاهی خواهی و با نقاب طرفداری از شاهزاده رضا پهلوی ، متاسفانه بر این ضعف اخلاقی و راهبردی برخی از جمهوریخواهان ،نقش تحریک کننده را بازی کرده و با عملکرد ناسالم خود در رفتار و گفتار ، آنها را بر ادامه این روند اشتباه مصمم تر می کنند .

شایان ذکر است که به اعتراف بسیاری از فعالان از هر گروه فکری در فضای مجازی ، بیشترین افراد بدون شناسنامه و با نام های غیر واقعی در این عرصه را ظاهرا می توان با رویکرد به ظاهر سلطنت طلبی و طرفداری از شخص رضا پهلوی مشاهده کرد که در اصل همان سربازان گمنام و سایبری های رژیم هستند که ماموریت شان . اختلاف افکنی در بین طرفداران نظام پادشاهی و نیز بد نام کردن این طیف در میان سایر نحله های فکری و سیاسی است .

آنچه که جای تعجب دارد و بهانه ای برای رویکرد تهاجمی و رفتار دور از ارزشهای یک رقابت سالم سیاسی ، در بخشی از طیف جمهوری خواه علیه پادشاهی خواهان و شخص آقای پهلوی، معرفی می گردد ، باور مضحک این طیف و استناد قرار دادن رفتار افرادی بدون شناسنامه و ناشناس و فاقد وجاهت اخلاقی و رفتاری در نماینده خوانده شدن برای پادشاهی خواهان ، در مقابل خودشان و رویکرد جمهوری خواهی است .

بیان واقعیت تلخ برای جمهوری خواهان هر چند گزنده خواهد بود ، ولیکن شاید تلنگری باشد برای تغییر در روند اشتباهی که پیش گرفته اند و تلاش برای بلوغ بیشتر در باور به جمهور مردم و رعایت اخلاق سیاسی !

اینکه باید اذعان کرد خود طیف جمهوری خواهان با گرایشات متفاوت و گسترده از چپ سوسیالیستی تا راست لیبرال ، هنوز نتوانسته اند به یک باور جمهوری خواهی به دور از شعارهای جمهوری طلبی برسند .

اینکه نظام آینده ایران بایستی بر اساس دمکراسی و سکولاریسم و بر پایه اصول منشور حقوق بشر باشد ، حرفی نیست و جزو شعارهای همه طیف های سیاسی اپوزیسیون محسوب می گردد ،ولی اینکه افراد و گروهها و رسانه هایی که در نبود احزاب قدرتمند سیاسی ، در میدان سیاست به تاخت و تاز پرداخته اند ،به چه میزان به این اصول مشخص و شفاف باور دارند و در رفتار خود نیز به این باور صحه می گذارند ، مهم و امری است که باید بدان توجه کرد و احساس دیکتاتوری و تولد استبداد دیگری در قالب یک نظام به ظاهر جمهوری را که در جهان نیز کم نیستند رادر آنها نداشت !

در حقیقت آنچه مهم است جمهوری خواهی و باور داشتن به جمهور مردم از سوی تمامی طیف های سیاسی اپوزیسیون مخالف رژیم دیکتاتوری اسلامی ایران و طرفداران نوع نظام های مختلف است ، نه جمهوری طلبی از سوی به ظاهر جمهوری خواهان و سلطنت طلبی از سوی به ظاهر پادشاهی خواهان .

امید که در فرصتهای خاص و در این برهه تاریخی و سرنوشت ساز، پس از چهل سال حکومت فرقه تبهکار بر ایران، با بلوغ فکری و سیاسی که از هر دو طیف پس از اینهمه سال فعالیت و تجربه اندوزی و بازی خوردن ها از سوی اتاقهای فکر داخلی و خارجی، انتظار می رود ، این بار بتوانیم تاریخ میهن مان را به برگی زرین و متفاوت از تمام آنچه که تا کنون بوده ، مزین سازیم .

همایون نادری فر 
۲۳ جولای ۲۰۱۸
یک جای دور از میهن