مصاحبه و تمام !



مصاحبه شاهزاده رضا پهلوی با آقای فرهودی در کیهان لندن را دیدم !

قبلا نوشته بودم که چون ایشان با یارانشان پیمان شکستند و باعث به حاشیه رانده شدن مبارزانی چون من شدند، دیگر در مورد ایشان و عملکرد گروه تحت ریاست ایشان سخنی نخواهم گفت !

ولیکن موضوع سخنم نه شخص ایشان بعنوان یک فرد حقیقی ، بلکه در مورد جایگاه حقوقی ایشان بعنوان وارث نظام پادشاهی در ایران است .
بسیارانی از ایرانیان در هر طبقه ای ازجامعه ایران ، از عوام تا خواص با وجود فاجعه سال ۱۳۵۷ و تغییر نظام به نظام به ظاهر جمهوری با پسوند اسلامی ، بنا به دلایل شخصی ، عاطفی و یا علمی و کارشناسانه ، هنوز باور به نظام پادشاهی دارند و فرزند محمدرضاشاه پهلوی را بعنوان وارث تاج و تخت پس از درگذشت ایشان می دانند .
سخنان فرزند ایشان در مصاحبه اخیر و بیان علنی غیر معقول بودن انتظارات پادشاهی خواهان از ایشان و نیز بیان عدم تمایل به بازگشت به نیاوران به عنوان یک نماد تشریفاتی در ایران آزاد آینده بصورت شفاف و بدون نیاز به هر گونه تفسیر و برداشت متفاوت ، آب پاکی را بر دستان خیل عظیم جمعیت پادشاهی خواهان ریخت !
جدای از پیامدهای منفی این سخنان و جو دلسردی بخصوص در شرایط حساس کنونی و اضافه شدن بر میزان سردرگمی مبارزین و بخصوص آزادی خواهان مشروطه خواه ، به نظر می رسد می توان نکات مثبت این مصاحبه و رویکرد ایشان در کناره گیری از گزینه پادشاهی ایران را احیانا در تحرکی جدید در اپوزیسیون و قدرت گرفتن جمهوری خواهان سکولار و در نهایت خارج شدن اپوزیسیون جمهوری خواه از زیر سایه سنگین و ریشه دار گزینه پادشاهی در ایران آینده دید !
آنچه مسلم است توجه به این مهم می باشد که مبارزین واقعی و میهن پرست، جدای از تعلق خاطر به هر نوع سیستم مدیریت و کشورداری ، آزادی ایران و رهایی مردم را از زیر چکمه فاشیست مذهبی ، اولویت اول عملیاتی و کنش خود قرار داده و در این راستا یک آزادی خواه مبارز به دور از تعلقات فردی ، تنها و تنها به آینده ایران و سرنوشت مردمان آن می اندیشد و پشتیبانی از هر شخص و طرفداری و همراهی با هر گروه و سازمانی را ابزاری برای رسیدن به این مهم می داند .
نه بیشتر و نه کمتر .
جای دارد از دیدگاه حرفه ای و به عنوان یک کنشگر سیاسی طرفدار نظام پادشاهی پارلمانی ، تبریک ویژه خودم را به مشاورین ارشد شاهزاده و اعضای جمهوری خواه دفتر ایشان که به درستی و با زیرکی ماموریت محوله از سوی آقای سازگارا بعنوان رئیس جمهور آینده ایران و باند اولاف پالمه را به نتیجه رساندند و نیز دفتر سیاسی سازمان تحت ریاست ایشان که نه شورایی است و نه ملی، ولی شورای ملی نامیده می شود ، در رابطه با این مهم بعنوان بزرگترین خروجی و عملکرد« شورای ملی ایران» اعلام نمایم ! 
ما نیز در جایی کنار همین راه پرپیچ و خم سنگلاخی، که در این سالهای جوانی طی کرده ایم ، می نشینیم و به پاهای تاول زده مان زل می زنیم و قول می دهیم که جز به خودمان به کس دیگری فحش و ناسزا نگوئیم !
امید که هر اتفاق و تحولی که در اپوزیسیون اتفاق می افتد ، گامهای رسیدن به ایران آزاد و سکولار را سریعتر نماید و جمهور مردم نیز هر چه سریعتر طعم آزادی و رفاه ، توسعه و پیشرفت و امنیت را بچشند .

پاینده ایران 
همایون نادری فر 
۲۹ نوامبر ۲۰۱۶
یک جای دور از میهن 
-----------------------------
منبع :
معمای شورا !
- قرائت بیانیه محسن سازگارا در سالهای نه چندان دور توسط نزدیکترین شخص امروز به آقای رضا پهلوی ! در حضور جهانبگلوها و نوریزاده ها و مهتدی ها ...
- حمایت کامل آقای رضا پهلوی از دیگر عضو برجسته و دائمی پشت پرده گروه شورای ملی با نام مستعار یاشار پارسا ( مهدی خسروی ) با وجود همه مدارک در مورد فعالیتهای وی در باندهای بزرگ قاچاق دخانیات طرف معامله با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شخصی که بیشترین توهین را به طرفداران نظام پادشاهی داشت و لقب «اسپرم همایونی» اولین بار توسط وی به شخص شاهزاده اعطاء گردید !
- فعالیت مستمر و همکاری مسئول تلویزیون افق ، آقای پرویز کاردان با گروه و سایت توانا تحت مدیریت باند آقای محسن سازگارا
- حذف همه طرفداران با سواد و متخصص نظام پادشاهی از شورای ملی و نگه داشتن چند فرد کم سواد و بی تجربه به ظاهر طرفدار پادشاهی جهت خالی نبودن عریضه و یا به نمایش گذاشتن بی مقداری این قشر با ارائه این افراد .
- حذف تمام جمهوری خواهان شورای ملی که با باند اولاف پالمه و شخص محسن سازگارا و علیرضا نوری زاده تضاد فکری داشتند . 
- بی عملی و بی برنامگی و به بن بست کشاندن اهداف اولیه منشور شورای ملی و آرمانهای افراد و گروههایی که اعتبار و آبروی سیاسی خود را در طبق اخلاص گذاشته و تنها به خاطر شناختی که از جایگاه حقوقی شاهزاده داشتند ، پای در سازمانی گذاشتند که امروز نه می توان به آن نام شورا گذاشت و نه می توان به آن لقب مقدس ملی داد .
- عدم گزارش ریز بیلان مالی حتی به اعضای شورای عالی و دفتر سیاسی و نامعلوم بودن کجایی هزینه نزدیک به ۵۰۰ هزار دلار اهدایی پشتیبانان در زمان تشکیل این نهاد و چند ۱۰ هزار دلار در دور دوم و احیانا کمکهای نهادهای غیر دولتی خارجی در دور سوم ! 

- و افکار آزاردهنده یک مبارز و آزادی خواه مستقل !

۱ نظر:

  1. آقای نادری فرگرامی, تعبیر من از موضع گیریهای سیاسی اخیرشاپور رضا پهلوی بویژه در این دو سال اخیرچنین است, ایشان علیرغم تصوراکثر ما ایرانیان, دارای مشاورانی نیستند , اما اگرهم تعدادی مشاور!؟ سیاسی داشته باشند از نوع همان افرادی هستند که آگاهانه ماموریت تخریب آشکار اورا دارند! پرسش کلیدی دراینجاست آیا شاهزاده متوجه هستند و اینگونه «سخنرانی و مصاحبه ها ! » را انجام میدهند؟ یا اینکه از نظر روانی دچاردگرگونیهای شدید گردیده اند!؟ ظاهرآ ایشان باورمند به دموکراسی و دموکرات بودن هستند و بسیاری براین تصورنیز میباشند, اما من هرگز ایشان را یک سیاستمدار باورمند به دموکراسی نشناخته ام و بلکه معتقدم در باطن شاپور رضا پهلوی یک غول دیکتاتوری وجود دارد! لذا به آنچه که فقط خود میاندیشد و باوردارد عمل میکند ! نمونه های بسیاری وجود دارد که تنها به دو مورد آن اکتفا میکنم, عدم گفتگوی مستقیم و حقیقی با مردم و مبارزان, و خود شیفتگی درعقاید سیاسی خود تا بدانجا که اکثر«فرمایشات» ایشان در تناقض کامل با منافع ملی ایران و ایرانیان و تاریخ آن شده است و بهیچوجهی آمادگی و گوش شنوا نسبت بدیگرانی خارج از آن «کمون» خود ندارند !!! موضعگیریهای سیاسی اخیر ایشان, اورا درتقابل با اراده و خواست اکثرمردم ایران قرار داده است و مطمئن هستم که محبوبیت ایشان دراین اواخر ریزش شدید کرده و بسیاری از همان دوستداران درجهت خلاف صحبتهای بواقع سئوال برانگیز ایشان حرکت میکنند! چرا شاپور رضا پهلوی دچار این چنین دگرگونی تاسف برانگیزی شده است و آیا ناامیدی مطلق او را فرا گرفته و دیگر منافع ملی ایران و ایرانیان و موقعیت اساسی و تاریخی ایشان برایش کاملآ بی اهمیت گردیده است !؟؟ زمان هرچه زودتر آنرا بما نشان دهد. امیرابراهیمی

    پاسخحذف